رجوی همیشه به دنبال جنگ افروزترین هاست

بنابر تجربه ای که از تشکیلات رجوی داریم، میدانیم که در هر مقطعی چه حرکت هایی ممکن است انجام بدهد، یکی از آن مقاطع انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا و یا در کشورهای اتحادیه اروپا است (حوزۀ شنگن) و یا انتخابات پارلمانی و یا شهرداری و امثالهم که آنها تلاش بر دخالت دارند.

رجوی و مزدورانش همیشه تلاش میکنند تا در انتخابات هر کشوری اعم از انتخابات ایالتی و یا پارلمانی و یا حتی ریاست جمهوری دخالت کرده و طرف هایی را تبلیغ نمایند که فکر میکنند اگر سر کار بیایند خواهند توانست که بخشی از مشکلات مجاهدین خلق را حل کنند. به چند مورد بسیار روشن آن اشاره میکنم:

یکی از معروفترین تحرکات عناصر فرقه مربوط به انتخابات ریاست جمهوری فرانسه بود، هنگامیکه فرانسوا اولاند نامزد حزب سوسیالیست فرانسه، نامزد انتخابات ریاست جمهوری شد و در مبارزه با سارکوزی در دور دوم انتخابات با 51 درصد آرا به ریاست جمهوری فرانسه رسید.

در آن اثنا تمامیت سازمان مجاهدین خلق بسیج شده بود تا با مصرف پول های کلان برای اولاند تبلیغ کرده و او را به ریاست جمهوری برساند. حتی در قرارگاه اشرف نیز عکس های او را به ماشین های داخل کمپ زده بودند که نشان بدهند طرفدار او هستند و میخواهند که او ریاست جمهوری فرانسه را بر عهده بگیرد. حالا چرا سازمان اینقدر از این شخص حمایت می کرد؟

گویا یک بار با مریم رجوی در سالهای قبل دیدار کرده بود و چون نماینده حزب سوسیالیست فرانسه بود و مریم رجوی نیز در گفته هایش تبلیغ میکرد که اهداف سازمان مجاهدین بسیار با اهداف حزب سوسیالیست فرانسه مشابهت دارد و هر دو دنبال دموکراسی از نوع خواسته های حزب سوسیالیست فرانسه هستند. از این رو بود که مریم رجوی بشدت ذوق زده شده بود که وای اگر اولاند رئیس جمهور شود در کاخ الیزه با فرانسوا اولاند دیدار خواهد کرد و برگ زرینی را در کارنامه خود ورق خواهد زد.

اما! تمام محاسبات مسعود رجوی که برای مریم خانم دیکته کرده و تصویرسازی کرده بود، نقش بر آب شد و وقتی جناب اولاند به کاخ الیزه رفت مریم رجوی را اصلا آدم حساب نکرد که هیچ بلکه محدودیت های مجاهدین خلق در فرانسه را هم تشدید کرد و  به این ترتیب اجازه نداد که پایشان را از گلیم خود درازتر کنند!.

در هر دوره از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا شدت این کارزارها افزایش چشمگیری پیدا میکند، برای مثال در دوره ای که ترامپ در انتخابات شرکت کرده و پیروز شد رجوی سر از پا نمی شناخت زیرا شناختی که آنها از ترامپ داشتند اینگونه بود که او یک فرد اساساً جنگ طلب دو آتشه است و رجوی هم از خدا چه میخواست؟ اینکه جنگی بین ایران و آمریکا در بگیرد تا مجاهدین سوار تانک های آمریکایی شده و پشت سر آمریکاییها وارد ایران شوند. به واقع فکر میکردند که در دوره ریاست جمهوری ترامپ، حکومت ایران در هم پیچیده شده و سرنگون خواهد شد! ولی همگان شاهد بودند که در دوران ترامپ اتفاقا آنطور که رجوی تصورش را میکرد انجام نشد. در آن روزگار هیچ اتفاق خاص و ناگواری هم رخ نداد.

اگر بخاطر داشته باشید در همان دوران بود که متوجه شدیم جان بولتون رئیس شورای امنیت ملی کاخ سفید شد، چهرۀ بسیار جنجالی و ضد حکومتی جمهوری اسلامی به کاخ سفید رفت. در آن زمان قند در دل رجوی آب شده بود. اما خیلی زود جناب جان بولتون با یک موضع گیری رسمی بیان کرد که خواهان سرنگونی جمهوری اسلامی نیست! فکر میکنید وقتی رجوی این بیانات جان بولتون را شنید چه حالی شد؟!

رجوی همیشه مدعی بود که انتخابات آمریکا، تحولات منطقه و جهان را به دنبال دارد، مثلا یکی از تئوری های او این بود که جمهوری خواهان آمریکا همیشه دنبال جنگ هستند ولی برعکس دموکرات ها دنبال تغییر میباشند؛ آنهم با ابزار بریدن سر با پنبه! رجوی همیشه بدنبال این بوده و هست که جمهوری خواهان سر کار بیایند زیرا معتقد بود که جمهوری خواهان همواره دنبال جنگ هستند و تغییرات جهانی را از طریق جنگ دنبال میکنند، در همین خصوص مثال هایی نیز میزد که میخواست صحت حرفهای خودش را تائید کند مثلا میگفت که سرنگونی صدام حسین (دیکتاتور عراق) در زمانی رخ داد که جمهوری خواهان سرکار بودند (جورج دبلیو بوش)، اما انقلاب این را اینگونه توجیه می کرد که انقلاب ایران یک اتفاق بود و این اتفاق در زمان دموکراتها بود و آنها نمی خواستند که رژیم شاه عوض شود! جالب این است که خیلی وقتها مسعود رجوی خودش هم نمیدانست که چه میگوید!

استراتژی رجوی این بود که باید “شکاف زی” بود . او همیشه بر این مورد تاکید داشت و یا توسط رهبران سازمان در نشست ها مطرح می شد که باید از تضادهای موجود در جامعه، چه جامعه بین المللی و یا منطقه ای و یا داخل ایران استفاده کرد. باید روی تضادها و مشکلات طرف های مقابل کار کرد تا بشود آن وسط زنده ماند و نفس کشید.

در انتخابات پارلمانی در اروپا نیز رجوی و ایادی اش تلاش بسیاری کردند. مخصوصا در انتخابات پارلمانی اسپانیا که به کمک آلخو ویدال کووادراس می خواستند حزب این سیاستمدار بالا بیاید. لازم به ذکر است که بدانید کووادراس یکی از حامیان بشدت پولی مریم رجوی است که بسیار تلاش میکند تا به میزان پولهایی که دریافت میکند سازمان رجوی را در اروپا مطرح نگاه بدارد، لذا علاوه بر پول هایی که وی برای فعالیت هایش از رجوی دریافت میکرد درخواست داشت که مجاهدین پول هزینه های تبلیغاتی حزب ویدال را هم تامین کنند تا بیشتر و بهتر بتواند برایشان در اتحادیه اروپا کار کند، طبق معمول هم رجوی از چنین معامله ای بدش نمی آمد زیرا فکر میکرد که یک معامله کلان صورت میگیرد و طرفین در آن ذی نفع میباشند !

از این مدل معاملات رجوی در اروپا و آمریکا بسیار دارد که صدای خیلی های آن در نمی آید ولی برای ما که به کارهای این سازمان آشنایی داریم امری عادی میباشد و طبیعی به نظر میرسد.

و یک مثال دیگر، حتما نام شهری که مکان ثابت سازمان مجاهدین در فرانسه است را شنیده اید؛ شهر اورسوراواز از استان والدواز فرانسه)، این مکان یک شهردار داشت به نام ژان پیر بکه ، مانند خیلی جاهای دیگر در شهر اورسوراواز دوره ای انتخابات شهرداری برگزار می شد.  پیر بکه برای اینکه بتواند مجددا شهردار شود دست به دامان مجاهدین خلق شد و از آنها خواست که از وی حمایت کنند. به روایتی دیگر مجاهدین تا متوجه شدند دست جناب شهردار زیر سنگ گیر است فرصت طلبانه وارد صحنه شدند و به یاریش شتافتند . او حمایت جدی نیاز داشت ، حمایت هم یعنی که هزینه تبلیغات انتخابات را مجاهدین بر عهده بگیرند تا وی بتواند بر رقیبانش غلبه نماید تا در عوض او هم در جا و زمان مناسب به یاری مجاهدین بشتابد. این کار هم شد و جناب شهردار مجددا برای دور چندم شهردار اورسوراواز شد. البته برای رجوی هم اینکار بسیار مناسب بود و میتوانست از حمایتهای شهردار برای مسائل امنیتی و جاری خود در مکان استقراری خود بهره برداری نماید.

مثال دیگر، رجوی حتی زمانی که در عراق بود تلاش میکرد که در انتخابات کشوری و یا استانی عراق دخالت کرده و کسانی را بر سر کار بیاورد که بقول معروف آدم خودشان باشد تا بعدا بتوانند در ازای خدمتی که به فرد و یا گروه کرده اند، خدمات بگیرند.
از این نمونه ها زیاد است و بنده تلاش کردم که عرض کنم در هر زمان و مکانی که نیاز باشد آنها دست بکار می شوند تا از شرایط موجود بهره ببرند.

هم اینک نیز بشدت بدنبال این هستند که در انتخابات آتی آمریکا دست بکار شده و کاری کنند که جریان دمکرات سر کار نیاید بلکه فردی باشد که یا جنگ راه بیندازد و یا سختگیریهای بسیاری علیه مردم ایران بکار بگیرد تا از این تحرکات، رجوی بتواند بهتر تنفس کرده و به خیانت های خود ادامه بدهد.

بخشعلی علیزاده

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا