نجات در هفته ای که گذشت – قسمت 154

مروری بر مطالب 13 الی 18 مرداد ماه 1403 درج شده در سایت نجات

*شنبه 13 مرداد

در روز شنبه جمعاً 12 مطلب در سایت نجات درج گردید که در زیر مروری اجمالی بر تعدادی از آن ها انجام می شود:

یادداشت مدیر رسانه ای انجمن نجات آلبانی به مناسبت روز جهانی قاچاق انسان

… اعضای سازمان مجاهدین خلق از برقراری ارتباط با خانواده خود منع می شوند و به آن ها گفته می شود که خانواده دشمن شما است زیرا سران مجاهدین خلق فکر می کنند که اگر اعضا را در ارتباط با خانواده خود قرار دهند سازمان را ترک کرده و لذا آنان بدون عضو باقی می مانند و به همین دلیل آن ها را در ایزولاسیون نگاه می دارند و نظرات خود را القا کرده و مفاهیم منفی در خصوص خانواده را برای اعضا موعظه می نمایند.
… سازمان مجاهدین خلق روابط جنسی و عاطفی و حق داشتن شریک زندگی را ممنوع کرده است، زیرا با اعضا به عنوان ابزار رفتار می شود و آن ها را از نظر عاطفی خنثی می کنند و این باعث می شود که آنان احساسات خود را از دست بدهند.
شما شاهد ارائه نمونه های قاچاق انسان توسط سازمان مجاهدین خلق در تمام فعالیت ها و کنفرانس های حقوق بشری ما بوده اید. من از همه شهروندان و همه همکاران رسانه ای می ‌خواهم که به کنفرانس ‌های ما بیایند و به اطلاع عموم مردم آلبانی برسانند که چگونه برخی افراد هر روز مورد تبعیض قرار می‌ گیرند و بخشی از قاچاق انسان هستند که توسط سازمان مجاهدین خلق انجام می‌ شود.

فروغ جاویدان، عملیاتی که کمر نیروهای مجاهدین خلق را شکست – قسمت پایانی

… بر اثر مغزشویی هایی که توسط رجوی انجام شد، فرماندهان نیروهای مجاهدین را در نشست هایی که در ستادها و یگان هایشان برگزار می شد، به نقطه ای می رساندند که خودشان را متهم می کردند به همسر و خانواده وابستگی داشته اند که مانع از آن شد تا تمام عیار در عملیات بجنگند و خود را عامل شکست معرفی می نمودند. تحت تاثیر این مغزشویی ها بیشترمان فکر می کردیم که اگر ناخالصی های ما نبود آن عملیات پیروز شده بود و به این ترتیب در آن زمان کسی به مسئولیت رجوی در شکست عملیات فکر نمی کرد.
رجوی در حالی که در داخل مناسبات مجاهدین نیروهایش را تحقیر می کرد که به دلیل وابستگی به همسر و خانواده نتوانستند خوب بجنگند و از تنگه عبور کنند، در عین حال با شارلاتان بازی در گزارشی که به اسم ستاد فرماندهی ارتش آزادیبخش درباره عملیات فروغ منتشر نموده بود، برای سوءاستفاده بیرونی، درباره رشادت های همین نیروها و نحوه جنگیدن و نارنجک کشیدن آن ها مطالب زیادی نوشته بود….

حالا من یک انسان آزادم

… دروغ گویی اولین چیزی بود که سران فرقه در آن سرآمد بودند و به راحتی در قرار دادن فرد در چارچوب تشکیلات او را با دروغ های گوناگون احاطه و آنقدر در این دروغ ها پافشاری می کنند که فرد نیز با دروغ آمیخته و جزِیی از آن می شود. همانگونه که قبلاً در مصاحبه هایم گفتم مرا با این دروغ بزرگ که خانواده ات در بمباران ها کشته شده اند سال های زیادی نگه داشتند.
… خصلت اصلی دیگر که مایه خنده و مضحکه بود منافق بودن یا همان دورویی در اعمال و رفتار و کردار و حتی گفتار در داخل سازمان بود. تو در یک لحظه با دوستت یک حرف را می گفتی و در همان لحظه با فرمانده و دیگر رفیقت صحبتی دیگر می کردی! در خفا یک مطلب را در ذهن می پروراندی و در نشست مطلب دیگری را بیان می نمودی! در رؤیایت حتی با خانواده ات بسر می بردی و در گفتارت موضعی در تقابل با خانواده می گفتی؟ و شاکله ات را سازمان بدین گونه شکل می داد و زندگی می کردی….

در سازمان مجاهدین خلق بجز مسعود رجوی، به همه شک دارند

… در حقیقت در سازمان، اعتماد هرگز کسب کردنی نبود، هرگز به افراد و نیروهای سازمان اعتماد نمی کردند و حتی همان مسئولانی که به ما اعتماد نداشتند، خود نیز مورد اعتماد سازمان نبودند و همین طور تا بالا هیچ کس تا آخر عمر تشکیلاتی و سازمانی خود ذره ای اعتماد کسب نکرد، چون اصلاً قرار نبود به کسی اعتماد شود. حتی خود مسعود رجوی نیز، اگر محمد حنیف نژاد زنده بود، یک خائن به حساب می آمد، چرا که خود در زندان شاه، به دوستان خود خیانت کرده بود و از اعدام جسته بود، پس سنگ بنای سازمان بر خیانت و عهد شکنی و پیمان شکنی استوار شده بود و همه در فکر حفظ خود و جان خود بودند تا فردای روز سازمان را ترک کرده و سراغ زندگی خود بروند.
آب از سرمنشأ گل آلود بود، رهبر خود یک خائن بود و بر همین منوال هم، همه را خائن فرض می کرد. برای همین هم بعد از گذشت بیش از نیم قرن، سازمان نتوانسته اعتماد مردم ایران را کسب کند و همچنان یک سازمان وطن فروش و خائن به مردم شناخته می شود…

چرا رجوی هنوز بر طبل توخالی فروغ جاویدان می کوبد

… هر فردی که قدری از نظامی گری را فهم کند در خواهد یافت نرسیدن به تهران و دادن تلفات بالا و برگشت دوباره به عراق نشانه پیروزی نیست. آیا فقط دادن آمار تلفات بالا از دشمن آن هم به صورت دروغ می تواند نشانه پیروزی باشد؟ اما مرغ رجوی که یک پا دارد حاضر به قبول شکست بعد از سال ها نیست و هم چنان مدعی است در عملیات فروغ جاویدان پیروزی به دست آورده است.
… رجوی به این شامورته بازی نیاز دارد چون با این تبلیغات کر کننده و پوشالی سعی می کند به نیروهایش که دیگر رمقی برای راه رفتن ندارند روحیه بدهد و دلشان را به عملیات سال های گذشته خوش کند. رجوی به خوبی می داند اگر قبول کند در عملیات فروغ جاویدان شکست خورده دیگر تشکیلاتی برایش باقی نخواهد ماند و نفرات راه فرار در پیش خواهند گرفت و سازمان از هم خواهد پاشید….

*یکشنبه 14 مرداد

5 مطلب جدید حاصل کار روز یکشنبه سایت نجات می باشد. مروری مختصر بر تعدادی از آن ها به قرار زیر است:

به مناسبت درگذشت احمد رضاعی در کمپ بسته آلبانی مجاهدین خلق

رجوی ها و خوشحال از مرگی دیگر

… مسبب اصلی مرگ احمد رضاعی که هیچ سنخیتی با سازمان نداشت رجوی ها هستند. او در جریان جنگ عراق علیه ایران اسیر شده و به اردوگاه های عراق فرستاده شد ولی مسئولین سازمان با فریبکاری و مغزشویی احمد را به اردوگاه اشرف بردند و با حقه بازی او را در اشرف و مناسبات شان نگه داشتند. احمد رضاعی ارتشی بوده و راننده تانک چیفتن بود.
… همه این تعاریفی که مریم رجوی از احمد رضاعی می کند دروغی بیش نیست. رجوی ها از احمد و احمدها استفاده سیاسی می کنند و از خونشان در جهت منافع خود ارتزاق می کنند. اکنون مریم رجوی خوشحال است که خانواده ای را داغدار کرده است .
مسئول مرگ احمد رضاعی خود رجوی ها می باشند چون اگر اجازه ملاقات و یا تماس تلفنی به او می دادند شاید این گونه فوت نمی کرد. باشد روزی که رجوی ها در دادگاه پاسخگو همه جنایاتی باشند که هر روز شاهدش هستیم و به سزای خود برسند.

خاطرات تلخ سال 67 و عملیاتی که یک هفته ای تدارک دیده شد

… همه ما خوشحال از این که بالأخره به ایران می رویم همدیگر را درآغوش گرفته و با خام خیالی همدیگر را بعد از آرام شدن اوضاع برای سفر به شهرهایمان دعوت کردیم و بلافاصله به مقرهایمان رفتیم تا کار آماده سازی را شروع کنیم. روز بعد تعداد زیادی از خارج کشور رسیدند، نفراتی که رنگ آفتاب هم ندیده بودند و هیچی از کار نظامی گری و حتی کار با سلاح کلاش هم بلد نبودند. فقط چند دقیقه نحوه شلیک با سلاح را یاد گرفتند. خیلی از آن ها آنقدر برایشان رفتن به ایران ساده سازی شده بود که کلی سوغاتی با خود برای خانواده و بستگانشان آورده بودند! به جرات می توان گفت که بالای 80 درصد آن ها در صحنه کشته شدند.
… متوجه شدیم فرمان عقب نشینی صادر شده بوده و خود فرمانده صحنه، ساعت ها قبل از آن به عقب برگشته بود. خیلی ها اعتراض کرده و گفتند چرا فرمانده صحنه نیست؟ اما کسی پاسخگو نبود! هر کس مانند گله های بی چوپان به سمتی می رفت تا به نحوی جان خودش را نجات دهد. در نهایت من به همراه تعدادی دیگر روحیه باخته در ظهر روز پنجشنبه 5 مرداد شانسی خودمان را به مرز خسروی جایی که فرماندهان و دیگر نیروها بودند رساندیم. بقیه هم به طور پراکنده رسیدند. اما صحنه واقعاً تاسف باری که در مرز دیدم حضور فرماندهانی بود که به ما درس به اصطلاح پایداری می دادند اما خودشان به بهانه آوردن نیرو از صحنه می گریختند…

چگونه پذیرش آتش بس یک هفته توسط صدام به تاخیر افتاد؟ – قسمت سوم

… از روز 5 مرداد اعضای شرکت کننده در این عملیات وقتی دیدند فرماندهان یک به یک صحنه عملیات را ترک و فرار را بر قرار ترجیح دادند خودشان اقدام به عقب نشینی از صحنه و بازگشت به خاک عراق کردند. در مسیر بازگشت بارها ستون های به هم ریخته و متلاشی شده مورد حمله هلی کوپترهای هوانیروز و یا ارتش توپخانه نیروهای ایران قرار گرفته و بر میزان تلفات هر لحظه اضافه می شد. نیروها هر کدام جان خود را به دست گرفته و با تلاش فردی از میان کوه و دشت ها در حالی که در مسیر در کمین ارتش و سپاه و نیروهای داوطلب مردمی گرفتار می شدند به سمت مرز عراق عقب نشینی کردند. خیلی از این نیروها که مسیر را گم کرده بودند یا به اسارت درآمدند و یا بعد از چند روز تأخیر به خاک عراق رسیدند. در نهایت روز 7 مرداد ماجرای مفتضحانه رجوی با شکستی سخت به کارش پایان داد. در حالی که اجساد تعداد زیادی از اعضا که روزهای آخر از کشورهای اروپایی با ساده سازی و فریب ذهن و وعده 33 ساعته دیدار با خانواده هایشان به عراق و صحنه عملیات کشانده شده بودند در صحنه و اطراف تنگه چهار زبر پراکنده شده بود. آن ها با خود هزاران آرزو؛ از جمله دیدن خانواده هایشان بعد از سال ها را به گور بردند. و خانواده هایی که هنوز نمی دانستند جگر گوشه هایشان که تا همین یک هفته پیش با آن ها تلفنی در تماس بودند و آرزوی دیدارشان را برای خود تداعی می کردند، الآن ساکت و خاموش در بیابان ها و صحرای منطقه مرزی و 35 کیلومتری شهر کرمانشاه روی زمین پراکنده شده بودند.

*دوشنبه 15 مرداد

در این روز کلاً 13 مطلب جدید بر روی سایت نجات داشتیم که در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آنان را مشاهده می کنید:

گفتگوی اختصاصی خبرگزاری فارس با مدیرعامل انجمن نجات

پایان سازمان مجاهدین خلق نزدیک است

ابراهیم خدابنده: … سازمان با تبلیغات کاریابی در اروپا و دادن وعده زندگی بهتر، افرادی را در ترکیه، دبی، پاکستان یا حتی در داخل کشور فریب داده و گرفتار کرد.
قربانیان فرقه رجوی ‌ها سه دسته هستند: دسته اول قربانیان ترور در داخل کشور که توسط سازمان مجاهدین خلق به شهادت رسیدند، دسته دوم شیعیان جنوب و کردهای شمال عراق که مورد حمله مجاهدین خلق قرار گرفتند و دسته سوم اعضای خود این سازمان و خانواده‌ هایشان هستند که از کمترین حقوق و آزادی‌ های انسانی محروم شده ‌اند.
… این سازمان پایه‌ ای ‌ترین حقوق انسانی اعضای خود را نقض می ‌کند و نه تنها اجازه نمی‌ دهد آن‌ ها با خانواده ‌های خود در ارتباط باشند؛ بلکه ازدواج و تشکیل خانواده هم در این سازمان ممنوع است.
… در حال حاضر سازمان مجاهدین خلق یک تهدید سیاسی یا اجتماعی یا حتی امنیتی برای جمهوری اسلامی محسوب نمی‌ شود.

گزارش پایانی نشست مشترک اعضای انجمن نجات خوزستان و اعضای انجمن نجات آلبانی

… خانم اریسا ادریسی: ما تا نجات عزیزانتان در کنار شما خواهیم بود و دست از تلاش برنخواهیم داشت.
… آقایان آتابای، انصاریان، علی هاجری و همسران آن ها ضمن ابراز خوشوقتی از برقراری تماس تصویری با خانواده ها به آن ها قول دادند تا از هر تلاش و کوششی که منجر به نجات اعضای دربند فرقه شود کوتاهی نکنند.
… خانواده چهارلنگ که همواره از سرنوشت برادرشان رحیم از اسیران جنگی پیوسته به فرقه اطلاعی نداشتند وقتی از یکی از اعضای انجمن آلبانی شنیدند که او زنده است خوشحال و امیدوار شدند که با تلاش و پیگیری می توانند برادرشان را از دام فرقه نجات دهند. همچنین خانواده پیرزادی، اکبری و دیگر خانواده ها از این که خبر سلامتی وابستگان خود را از اعضای انجمن نجات آلبانی می شنیدند ابراز خوشحالی کردند. آقای خالد جباری که برادرش کریم حدوداً سه ماه پیش در آلبانی فوت کرد در جمع خانواده ها حضور داشت و از اعضای انجمن نجات آلبانی در مورد آخرین وضعیت و علل بیماری برادرش که منجر به فوت او شد سؤال کرد که آقای آتابای پاسخ داد مرحوم کریم جباری را می شناختم. متأسفانه او ماه ها بود که مبتلا به سرطان خون شده بود اما سران جنایتکار فرقه حاضر نشدند او را برای مداوا به کشورهای اروپایی بفرستند. کما این که دیگر اعضایی هم که بر اثر بیماری فوت کردند به دلیل عدم رسیدگی و تعلل سران فرقه برای درمان آن ها در خارج از آلبانی بوده است….

درگذشت احمد رضاعی یادآور خاطرات تلخی است

… نفهمیدم چرا احمد نمی آید او را ملاقات کند. اما متوجه شدم که احمد هم در بین افرادی بود که زیر بازجویی و شستشوی مغزی فرشته یگانه و سایر مسئولینش بود تا او را از ملاقات با خانواده اش منصرف کنند.
… تعدادی از افراد ملاقات رفته مانند گناهکاران و نفرین شدگان پشت میکروفون قرار گرفتند و از خودشان گفتند. در این حین اما فرمانده احمد بلند شد و از دلاوری احمد گفت که به ملاقات و دیدار با همسرش نه گفته است.او این کار غیر انسانی را از زبان احمد این طور توصیف کرد:
برادر احمد گوهر بی بدیل خواهر مریم است و با طلاق همسر سابق خود با مریم پیمان خون و نفس بسته است و …
… احمد اشک در چشمانش حلقه بست و با آه و افسوسی گفت فلانی بروم ملاقات و به همسرم چه بگویم؟
… من جسارت نداشتم در چهره همسرم نگاه کنم. او فرزند مرا بدون پدر و با تمام مشکلات بزرگ کرده است. حالا به او چه بگویم و مگر می شود از او عذر خواهی کنم و با هم به ایران بازگردیم و زندگی را از نو شروع کنیم؟!…

دیدار دو ورشکسته، مریم رجوی و رودی جولیانی

… در ژانویه 2020، دیلی بیست مقاله ای را با عنوان “رودی جولیانی تروریست های سابق ایرانی را “مردم من” می خواند”، منتشر کرد. این مقاله جولیانی را به حضور “در لیست مزدبگیران” سازمان مجاهدین خلق محکوم کرد: “گروه های مرتبط با مجاهدین خلق به رودی جولیانی پول دادند تا آن ها را از لیست گروه های تروریستی ایالات متحده خارج کند.”
… مجاهدین خلق به عنوان مقیاسی برای اثبات پیشینه مخرب جولیانی مد نظر قرار می گیرد. مریم رجوی یک ورشکسته سیاسی و رودی جولیانی یک ورشکسته مالی و سیاسی است. تعجب آور نیست که رودی جولیانی را “کار چاق کنی بی پرنسیپ” در کنار مریم رجوی بی پرنسیپ، رهبر فرقه ویرانگر مجاهدین خلق، با پیشینه ای عظیم از رفتارهای فرقه ای و خشونت علیه اعضای خود و سایر غیرنظامیان ببینیم. این اتحاد به قدری بدنام است که حتی مجاهدین خلق جرأت انتشار واضح اخبار آن را در دستگاه تبلیغاتی خود ندارند.

چگونه پذیرش آتش بس یک هفته توسط صدام به تاخیر افتاد؟ – قسمت چهارم

… از روز 8 مرداد تقریبا اکثر نیروها به جز نفراتی که کشته و اسیر و یا مفقود شده بودند توانستند خود را به پادگان اشرف برسانند. پادگان اشرف که در روزهای 31 شهریور تا 2 مرداد صحنه جنب و جوش نیروها برای آمادگی عملیات فتح تهران بود و در آن روزها به دلیل وعده های دروغین القاء شده توسط رجوی در رویای کودکانه فتح ایران هرکدام از اعضا برای خود رویاهایی در سر می پروراندند، حال سوت و کور با اعضای سرخورده و مایوس به دنبال آینده نامعلوم خود بعد از برقراری آتش بس بین ایران و عراق بودند.
آسایشگاه ها سرد و خاموش بود و بوی مرگ به خود گرفته بود، در هر آسایشگاهی جای خالی اعضا و تخت ها و کمدهای آن ها بدجوری به ذوق میزد. اعضای باقی مانده نمی توانستند به سادگی آن ها را فراموش کنند، به راستی چه کسی مقصر اصلی این تراژدی انسانی بود؟ مگر می شد جای خالی آن ها را بسادگی فراموش کرد؟ …

چرا داشتن تلفن همراه در فرقه رجوی ممنوع است؟

… متأسفانه افرادی که در فرقه رجوی زندگی می کنند تصوشان از جهان با واقعیات موجود تفاوت دارد. چرا که هیچ رسانه ای ندارند که واقعیات جهان را انگونه که هست نشانشان بدهد. آن ها فقط و فقط به رسانه های سازمان مجاهدین خلق دسترسی دارند.
افراد حاضر در تشکیلات فرقه رجوی انسان های تنهایی هستند که علاوه بر این که از دیدارو ارتباط با خانواده محروم هستند حتی در درون تشکیلات هم حق برقراری ارتباط دوستانه و صمیمی با کسی را ندارند و آنچنان جاسوس پروری در فرقه رواج دارد که به هیچ کس نمی توانند اعتماد کنند.
در روانشناسی احساس تنهایی زمانی برای فرد ایجاد می شود که به هر دلیلی نتواند ارتباطات اجتماعی داشته باشد و یا ناراضی باشد یا ارتباط ناکافی با دیگران داشته باشد. این احساس تنهایی در نهایت باعث ایجاد احساسات ناخوشایند روحی و روانی مثل اضطراب و افسردگی و کمبود عزت نفس و اعتماد به نفس خواهد شد. فرد احساس انزوا می کند چون از فعالیت های اجتماعی دور است و نمی تواند دوست صمیمی داشته باشد و در نتیجه نسبت به خودش احساس منفی و بی ارزشی دارد. این موضوع بعضاً منجر به بیماریهای جسمی نیز می شود. برای غلبه بر این احساس باید رابطه های عمیق عاطفی ایجاد شود و با برقراری ارتباط با دیگران، فرد از احساس تنهایی و مشکلات مربوط به آن رهایی یابد….

کدام اعضای فرقه رجوی دچار ایست قلبی می شوند؟

… بیشتر افرادی که در مقر مجاهدین فوت می کنند، علت فوتشان ایست قلبی بیان می شود! به نظرم این مشکوک است. در داخل تشکیلات هر کسی مخلص و نوکر مسعود و مریم باشد حتی اگر مسن هم باشد سکته نمی کند اما جوانترها که با سازمان زاویه دارند و به قول سازمان مساله دار هستند ناگهان به سکته قلبی دچار می شوند. برای من که از بیرون به این گونه مرگ و میرها نگاه می کنم نتیجه می گیرم در اثر فشار روحی و روانی تشکیلاتی به ایست قلبی دچار می شوند و عمداً تشکیلات روی افرادی که به قول سازمان حلقه ضعیف هستند آنقدر فشار می آورد تا بمیرند!
… این سازمان به رهبری مسعود و مریم آنقدر بی اعتبار و آنقدر حتی به اعضای خود بی اعتماد است که به آن ها حتی اجازه تماس با خانواده را نمی دهد و احمد نیز با داغ ارتباط و دوری با همسر و فرزندش به سوی ابدیت رفت تا مرگ وی ننگ دیگری بر پیشانی رجوی ها باشد.

تلاش مفتضح مجاهدین رجوی برای مصادره مشروطیت

… انقلاب مشروطه اگر چه پیروز نشد، اما دستاوردهای گرانقدری در خصوص آگاهی مردم برجای گذاشت و نمونه این دستآوردها، نهضت ها و انقلابات بعدی بود که نتایج ارزشمندی بر جای گذاشته و خواهد گذاشت!
در مورد مسأله انقلاب مشروطیت، باند رجوی که به درستی نخود هرآش لقب یافته و ضمن نقل قول های درست و نادرست از کتاب های موجود، به عبث تلاش کرده که خود را جزو رهروان ستارخان ها ودشمنان مرتجعین قاتل او قرار دهد که ادعایی است سخت دروغ!
آیا فرقه تروریست و جاسوس رجوی نمی داند که با اعمالش کارهای ضد ستارخان ها که در درجه اول استقلال کشور و بیزاری از بیگانگان را در سرلوحه امور خود قرار داده بودند و جان شریف شان را در این راه مقدس فدا کردند، در تضاد کامل است؟؟!!…

*سه شنبه 16 مرداد

در این روز 4 مطلب جدید در سایت نجات درج گردید. در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آن ها ارائه می گردد:

40 سال نمایش حقوق بشری و 9 ماه سکوت در برابر هولوکاست

… در رخدادهای 9 ماه گذشته، شاهد سقوط تمام عیار مریم در زمینه اخلاقی، انسانی و حقوقی بودیم. وی حتی یک جمله در حمایت از زنان و کودکان قتل عام شده فلسطینی در غزه بر زبان نیاورد تا مجبور نباشد صهیونیست ها را محکوم کند. نسل کشی 9 ماهه مردم غزه و ترور اسماعیل هنیه در تهران، طینت اصلی مریم رجوی را بیش از همیشه آشکار نمود. وی که از سال 1372 مدام دم از حمایت مردم فلسطین می زد و با مقامات مختلف فلسطینی دیدار می کرد و پیش از او نیز مسعود رجوی با آن ها عکس یادگاری می گرفت، نه تنها حاضر به محکومیت ترور یکی از رهبران مقاومت فلسطین در ایران نشد، بلکه تلاش کرد آن را با برجسته کردن مسأله نقض حقوق بشر در ایران بپوشاند و نهادهای حقوق بشری را نیز به آن سمت هدایت کند….

*چهارشنبه 17 مرداد

در این روز مجموعاً 9 مطلب دیگر روی سایت نجات قرار گرفت که در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آنان را ملاحظه می فرمایید:

حقوق بشر در مجاهدین خلق نقض نمی شود بلکه مستمراً پایمال می گردد

چند روز پیش فرقه تروریستی رجوی تحت پوش “جوامع ایرانی مقیم آمریکا” برنامه ای در آمریکا برگزار کرد. یکی از نفرات حامی فرقه در صحبت هایش این جمله را گفت: “حقوق بشر یک مفهوم جامع است، آن ها قابل تقسیم نیستند. نقض هر حق، نقض همه حقوق است.”
… پس چرا حرف های جداشدگان را پروژه شیطان سازی از مجاهدین خلق می خوانید و گوشی برای شنیدن آن ها ندارید. مگر نمی گویید که “نقض هر حق ، نقض همه حقوق است؟” پس آنچه در فرقه مجاهدین خلق سال های طولانی است در حال انجام شدن است پایمال نمودن حقوق اعضا به صورت مستمر می باشد….

چگونه پذیرش آتش بس یک هفته توسط صدام به تاخیر افتاد؟ – قسمت پنجم

… ساعت یک نیمه شب اجساد را با خودروهای آیفا که کاملاً با چادر پوشیده بود به قبرستان و قطعه 6 که برای دفن آن ها مشخص شده بود آوردند. نیروهای تحت امر که همگی از فرماندهان عملیات فروغ در صحنه بودند، اجساد را از خودروها پیاده کرده و یک به یک در کنار قبری که برای آن ها کنده شده بود قرار دادند. به دلیل این که برخی از اجساد به شدت از ناحیه صورت سوخته بودند شناسایی آن ها امکان پذیر نبود و سعی کردیم از طریق پلاک های گروه خون شان آن ها را شناسایی کنیم که متاسفانه در رابطه با برخی از اجساد چون پلاک های آن ها وجود نداشت، امکان شناسایی ممکن نشد.50 جسد با همین وضعیت به نام شهید مجاهد خلق و بدون این که اسم یا فامیل آن ها روی محل دفنشان مشخص گردد به خاک سپرده شدند که در لیست به نام شهدای گمنام از آن ها نام برده می شود….

رجوی همیشه به دنبال جنگ افروزترین هاست

… رجوی همیشه مدعی بود که انتخابات آمریکا، تحولات منطقه و جهان را به دنبال دارد، مثلاً یکی از تئوری های او این بود که جمهوری خواهان آمریکا همیشه دنبال جنگ هستند ولی برعکس دموکرات ها دنبال تغییر می باشند؛ آن هم با ابزار بریدن سر با پنبه! رجوی همیشه به دنبال این بوده و هست که جمهوری خواهان سر کار بیایند زیرا معتقد بود که جمهوری خواهان همواره دنبال جنگ هستند و تغییرات جهانی را از طریق جنگ دنبال می کنند،
… استراتژی رجوی این بود که باید “شکاف زی” بود . او همیشه بر این مورد تاکید داشت و یا توسط رهبران سازمان در نشست ها مطرح می شد که باید از تضادهای موجود در جامعه، چه جامعه بین المللی و یا منطقه ای و یا داخل ایران استفاده کرد. باید روی تضادها و مشکلات طرف های مقابل کار کرد تا بشود آن وسط زنده ماند و نفس کشید.
… اینک نیز به شدت به دنبال این هستند که در انتخابات آتی آمریکا دست به کار شده و کاری کنند که جریان دمکرات سر کار نیاید بلکه فردی باشد که یا جنگ راه بیندازد و یا سختگیری های بسیاری علیه مردم ایران به کار بگیرد تا از این تحرکات، رجوی بتواند بهتر تنفس کرده و به خیانت های خود ادامه بدهد.

خروج از نسخه موبایل