سازمان مجاهدین خلق کدام سوی جبهه ایستاده اند؟

سابقه جاسوسی فرقه رجوی برای اسرائیل و جهت گیری های آنها

سازمان مجاهدین خلق در شروع جنگ ایران – عراق ناگزیر به موضعگیری شد و بعد از گذشت زمان کوتاهی از جنگ با بهره گیری از تفکرات و اندیشه مسعود رجوی که “هدف وسیله را توجیه میکند” در کنار و در جبهه دولت عراق قرار گرفت و بدون هیچ لاپوشانی و ظاهرسازی بی پرده و آشکار دوشادوش صدام و ارتش بعث با نیروهای ایران وارد جنگ شد.

این عریان ترین و آشکار ترین نوع خیانت مجاهدین در مقابل وطن، کشور و ملت ایران بود و این موضوع جدای از نظام حاکم و دولت ایران بود زیرا جنگ تنها ضدیت با دولت و نظام نبود و این مردم بودند که بها میپرداختند، این منافع ملی و تمامیت ارضی بود که در معرض خطر بود و حتی میتوان گفت ناموس و شرف ملت غیور ایران در معرض تهدید صدام با پشتیبانی چند ده کشور بود.

اما در هر حال تاریخ نشان داد مجاهدین چقدر به شعارهای خلقی و مردم پناهی، آزادی خواهی و دفاع از حقوق مردم پایبند است که علیرغم شعارهای خلقی، دوشادوش دشمن در مقابل خلق ایستادند و ننگ ابدی تاریخ را برای خود خریدند.

اما در جبهه بندی ایران و اسرائیل در خلال چند دهه اخیر سازمان مجاهدین و شخص رجوی علیرغم شعارها و ایدئولوژی مورد ادعا در کدام جبهه بوده؟ چگونه عمل کرده و در مناقشات فعلی و آینده احتمالی در کدام جبهه قرار دارد ؟!

رجوی دارای اعتقاداتی هست که آنرا به همه مسئولین تشکیلات و فرماندهان و نیروهای وفادار خود القاء نموده است .فرمول دشمن دشمن من، دوست من است! یا همان “هدف وسیله را توجیه میکند” که آنرا از برخی جریانات مارکسیست به ارث برده است، از شعائر کلیدی و خدشه ناپذیر رجوی بشمار میروند .

مجاهدین اعتقاد دارند برای جنگ با دشمن اصلی خود یعنی “رژیم ایران” اما عملا کشور ایران با همه نیروها و ملت و خاک و سرمایه ای که در این مرز و بوم هست، میتوان از هر وسیله ای و از هر کمکی در این راه استفاده کرد! میتوان با همه ابرقدرت ها همکاری کرد، با همه دشمنان ایران و جمهوری اسلامی دست بیعت داد، در اتحاد آنها مشارکت نمود و قطعا در این راستا به هر رذالت و خودفروشی، وطن فروشی، جاسوسی، مزدوری نیز مبادرت مینمایند .

جملات و عبارات فوق اساسا اتهام و توهین و برچسب نیستند بلکه برای هرکدام از این ادعاها ادله کافی و مستندات وجود دارد که در طی چند دهه اخیر اثبات شده است .

بدنبال فروپاشی حزب بعث و سرنگونی صدام ، سازمان مجاهدین که تا قبل از آن شعار و پرچم “آرتش آزادیبخش ملی ایران” را به دوش میکشید و معتقد بود در کنار ارتش صدام میتواند با جنگ مسلحانه نظام ایران را سرنگون نماید . اما پیمان خیانت بار مجاهدین با صدام خوش یمن نبود و پس از سقوط صاحب خانه و ورود صاحب خانه جدید یعنی ارتش آمریکا بلافاصله آن به اصطلاح ارتش آزادیبخش خلع سلاح شد و لباس شخصی به تن نمود و دیگر هیچگاه حتی جرعه ای آزادی نبخشید .

سازمان مجاهدین نیز با تغییر ژئوپولوتیک منطقه، ورود آمریکا به عراق و تشکیل حکومت دست نشانده خود در عراق بلافاصله عهد و پیمانش با صدام پایان یافت و با صاحب خانه جدید (عبارت صاحب خانه عینا مربوط به شخص رجوی میباشد .) وارد عهد و پیمان شد.

در یکی از ملاقاتهای نمایندگان سازمان مجاهدین با فرماندهان آمریکایی که بهزاد صفاری مترجم بود، مجاهدین از ارتش آمریکا تقاضا کردند که سلاح های آنها را نگیرند و منطقه مرزی مندلی و زرباطیه تا خانقین را در اختیار آنها قرار دهند تا همه نیروهای شیعه و طلبه ها و جوانان انقلابی که در دوران صدام علیه او مبارزه میکردند و اپوزسیون بودند را هنگام عبور از مرز و رفتن به عراق دستگیر و تحویل آمریکا بدهند .

حتی شاهد بودم که فرماندهان مجاهدین برای خوش خدمتی به آمریکا گفتند بسیاری از روحانیون و از جمله آیت الله سیستانی نیز به احتمال زیاد از این مرز عبور میکنند و همه آنها را دستگیر و تحویل شما میدهیم. حتی برای چند روز آمریکا یک فروند هلی کوپتر را مامور نمود تا با استفاده از نیروهای مجاهدین این مرزها را کنترل نمایند .

در ادامه معیارها و شاخص های مسعود رجوی برای یک فرد مجاهد عوض شد واعلام نمود هر خواهر مجاهد بتواند با هر ترفند و با استفاده از هر روشی افسران و فرماندهان آمریکایی را جذب نماید قطعا گوهر بی بدیل و مجاهد ناب انقلاب خواهر مریم است . و روز بعد فهیمه اروانی را با پوشش و آرایش و رفتار آمریکایی پسند به ملاقات ژنرال ادیرنو فرمانده لشکر 4 آمریکا فرستاد و از او و افسران آمریکا دعوت نمود تا به صرف غذای ایرانی خورشت فسنجان مهمان مجاهدین خلق باشند . این ملاقات در اشرف صورت گرفت و مهمانی نیز در همانجا برگزار گردید .

متعاقبا رویکرد بطور کامل بسمت همکاری با آمریکا و اسرائیل سوق داده شد . از آن پس مسعود رجوی مسئولیت جاسوسی و کسب اطلاعات از سایت های هسته ای ایران، تاسیسات زیربنایی، منابع مهم انرژی و سایت ها و پایگاههای مهم موشکی و نظامی را به مهدی ابریشم چی ، محمد سید المحدثین (بهنام) سپرد تا ارتباط مستقیمی با سازمانهای اطلاعاتی آمریکا و اسرائیل برقرار نموده و در جهت خوش خدمتی و تبدیل شدن به مهره سرسپرده آمریکا و اسرائیل بتواند این اطلاعات را در اختیار آنها قرار دهد .

محمد سیدالمحدثین در جایگاه موسوم به روابط خارجه یا به اصطلاح شورای ملی مقاومت بود و برای جاسوسی و برقراری ارتباط و روابط دو طرفه توجیه و کلاه شرعی داشت .

از طرف دیگر علیرضا جعفر زاده که قبلا بعنوان نماینده سازمان مجاهدین در آمریکا فعالیت میکرد از ترس نام گذاری تروریستی به کارشناس نظامی فاکس نیوز تغییر سمت داد تا او نیز بتواند در همین حوزه جاسوسی بطور مستقیم در ارتباط با پنتاگون و وزارت دفاع آمریکا قرار بگیرد .

از این پس فعالیت آنها شروع شد و بطور مستمر و متناوب هرچند ماه یکبار اطلاعات را جمع آوری مینمودند و در هماهنگی با آمریکا و اسرائیل آنها را در این بازار خیانت به معرض فروش میگذاشتند.

علی مرادی

خروج از نسخه موبایل