بنا به سندی که در ژانویه 1999 سازمان عفو بین الملل منتشر کرد، کودک سربازی یکی از بدترین انواع سوءاستفاده از کودکان کار است. مشارکت کودکان در نیروهای مسلح، به ویژه در شرایط درگیری مسلحانه، اثرات مخربی بر جسم و روح آنها دارد. به دلیل جثه کوچک و چابکی کودکان ممکن است از آنها در عملیاتهای بسیار خطرناک استفاده شود و بی تجربگی و عدم آموزش احتمال بروز آسیبها را شدیدتر میکند. اما درست در همان سالها بود که تشکیلات مجاهدین خلق در حال قاچاق کودکان اعضای خود از اروپا و امریکا به عراق، برای عضویت در ارتش به اصطلاح آزادی بخش بود.
امیر یغمایی کودک سرباز پیشین مجاهدین خلق با انتشار عکسی از آن دوران، در حساب کاربری خود در شبکه اجتماعی ایکس نوشت:
“مجاهدین مدعی است که کودک سرباز نداشته. این عکس من هست در سن ۱۴ سالگی در لباس فرم نظامی در کمپ اشرف. پس از ۱ سال مغزشویی فعال توسط مسئولین در سال ۱۹۹۸ میلادی از پاریس به عراق منتقل شدم و این اسارت ۶ سال طول کشید تا آمدن نیروهای آمریکایی.”
بنا به تعریف عفو بین الملل، کودک سربازی معمولاً یک شغل تمام وقت است که دلالت بر ساعات طولانی کار دارد. امکان کمی برای بازگشت به خانه برای بچه ها وجود دارد. بر اساس این گزارش، کودک سربازان معمولا از خانه و خانواده خود جدا شده اند و به ندرت آموزش می بینند.
در مورخ 7 آگوست 2024، در بخش نظرات مطلب امیر یغمایی و برای صحه گذاشتن بر آن، کودک سرباز پیشین دیگری به نام آزاده معصوم عکس دیگری از خود و دو کودک سرباز دیگر مجاهدین خلق منتشر میکند. در این عکس چهره مشهور کودک سربازان قربانی مجاهدین خلق، آلان محمدی، در کنار آزاده به چشم میخورد. آزاده ذیل عکس در چند جمله کوتاه به مفاهیمی از کودک سربازی در مجاهدین خلق اشاره میکند:
“اینم عکس آلان ۱۳ یا ۱۴ ساله که مجاهدین میگفتن با سلاحش خودکشی کرد. آخه دست بچه ۱۳، ۱۴ ساله سلاح چکار میکرد؟ منم که کنارشم ۱۷ سالم بود، مریم ذوالجلال هم که سمت چپ من نشسته حدس میزنم ۱۷ سالش بود چون بچه که بودیم همکلاسی بودیم.”
بر اساس سند عفو بین الملل، اکثر کودکانی که به عنوان سرباز در درگیریها شرکت میکنند یا هرگز به مدرسه نرفته اند یا در سالهای اولیه مدرسه ترک تحصیل کرده اند.این مفهوم را میتوان در یک جمله از آزاده معصوم به اثبات رساند. او دقیقا نمیداند که نفر سمت چپش یعنی مریم ذوالجلال چند ساله است اما بر این اساس حدس میزند که همسن او و هفده ساله است که در کودکی همکلاس بودهاند. این بدین معناست که این دو دختر نوجوان در 17 سالگی دیگر مدرسه نمیرفتهاند و در حالی که زیر سن قانونی بودند، از تحصیل محروم شده بودند. وضعیت آلان که وخیمتر بود. او هنگامیکه به کمپ اشرف آورده شد، سیزده سال بیشتر نداشت.
محمدرضا ترابی نیز با اشتراک دوباره عکس آزاده معصوم بر واقعیت کودک سربازی آلان و مخالفت او به ماندن در محیط سرکوب و خفقان کمپ اشرف تاکید میکند:
“یکی دیگر از جنایات مجاهدین. آزاده که مثل من تونست از چنگ فرقه مجاهدین فرار کنه، داره در مورد آلان محمدی صحبت میکنه. دختری که در ۱۳-۱۴ سالگی گول مجاهدین رو خورد و از اروپا به عراق و کمپ اشرف فرستاده شد. مثل همه ماها، از همون روزهای اول شروع به دریافت آموزش نظامی کرد و کلاشینکف به دستش دادن تا همراه فرمانده اش تو برجهای اطراف کمپ نگهبانی بده. آلان از همون روزهای اول ورودش به فرقه مجاهدین فهمید که وارد چه جهنمی شده ولی مجاهدین راه برگشت رو برای همه ما بسته بودن. نهایتا یک شب آلان از شدت فشارهای تشکیلات مجاهدین تصمیم میگیره با چکوندن ماشه کلاشینکفش تو برج نگهبانی به زندگیش پایان بده. اون مرگ رو به ادامه حضور در فرقه مجاهدین ترجیح داد.
حالا مجاهدین هی بگن ما کودک سرباز نداشتیم. پس آلان با کلاشینکف تو برج نگهبانی چیکار میکرد؟
لعنت بر مجاهدین و رجوی!”
حضور دختر نوجوان کم سن و سالی در برج نگهبانی یک پادگان نظامی، با کلاشینکف مصداق بارز کودک سربازی در محیط خطرناک است. خطرناک و حادثه زا بودن محیط یکی از معیارهایی است که مفصلا در ماده قانون سوم سند عفو بین الملل به آن پرداخته شده است.
در تعیین انواع کار یا فعالیت در شرایط خطرناک در این ماده قانون آمده است:
الف) کار و فعالیتهایی که کودکان را در معرض آزار جسمی، عاطفی یا جنسی قرار می دهد.
ب) کار در زیر زمین، زیر آب یا در ارتفاعات خطرناک
ج) کار با ماشین آلات، تجهیزات و ابزار خطرناک، یا جابجایی دستی یا حمل بارهای سنگین
د) کار در یک محیط ناسالم که برای مثال ممکن است کودکان را در معرض مواد، عوامل یا فرآیندهای خطرناک قرار دهد، یا کار در دما، سطح سر و صدا، یا ارتعاشاتی که به سلامت آنها آسیب میرساند
ه) کار در شرایط خاص دشوار مانند کار برای ساعات طولانی یا در طول شب یا کاری که امکان بازگشت هر روز به خانه را نمی دهد.
موارد بالا تماما مواردی هستند که کودک سربازان مجاهدین خلق در قرارگاه های مجاهدین خلق از جمله کمپ اشرف در معرض آن بودند. در بسیاری از عکسهای موجود از کودک سربازان کمپ اشرف به طور واضح لباس نظامی بر تن آنها، کلاشینکف در دستهایشان و سوار بر تانک و دیگر وسایل نقلیه نظامی هستند.
در خاطرات کودک سربازان مدام از خطراتی که هر لحظه روح و جسم و حیثیت کودکان را تهدید میکرد میشنویم و میخوانیم. سند عفو بین الملل در همان سال 1999 توصیههایی به جامعه جهانی مبنی بر لزوم ممنوعیت شرکت کودکان در جنگ دارد. این توصیهها وجود بند جداگانهای در این خصوص در کنوانسیون حمایت از کودکان کار را الزامی میداند.
با این وجود، در همان سالها یعنی بین سالهای 1997 تا 2002، سازمان مجاهدین خلق دست کم 300 کودک سرباز را از کشورهای غربی به عراق کشاند. بسیاری از آنان هنوز در قرارگاه مجاهدین خلق در آلبانی گرفتارهستند، بسیاری از آنها در جریان درگیریهای خشونت آمیز کشته شدند و برخی مانند آلان محمدی دست به خودکشی زدند. شماری مانند امیر، آزاده و محمدرضا نیز بازماندگان شجاع و خودساخته آن دوران هستند که نه به کمک کنوانسیون های حقوق بشری و سازمان عفو بین الملل بلکه با کمک اندکی از سازمان ملل و با تلاش و همت خود زندگی در جهان آزاد را برگزیدند.
مزدا پارسی