سازمان مجاهدین در شکاف میان ایران و اسرائیل در جستجوی بقا هستند

برای شناخت مجاهدین خلق و عملکرد آنان در رابطه با مسائل سیاسی باید قدری به گذشته رفت و عملکرد شان در مقاطع مختلف در رابطه با مسائل مختلف را مورد بررسی قرار داد. سازمان مجاهدین خلق و بطور خاص رجوی همیشه به دنبال جنگ و ایجاد جنگ در داخل ایران هستند تا شاید از این جنگ و درگیری چیزی هم نصیب آنها شود.

بعد از صلح میان عراق و ایران، رجوی بهترین کار را انجام عملیات های مرزی و ایجاد آشوب می دانست تا حکومت ایران را به این بهانه وارد درگیری با عراق کند. رجوی بعد از حمله و اشغال کویت توسط عراق در تابستان 69 عنوان می کرد ای کاش صدام به جای کویت به سمت ایران حمله می کرد تا مسیر ما برای بازگشت باز می شد. اما در این مورد صدام توجهی به صحبت های رجوی نداشت و دنبال سیاست های جنگ طلبانه خود رفت و می دانست اگر به ایران حمله کند سرنوشت تلخی در انتظارش خواهد بود .

نقطه اوج درماندگی رجوی بعد از سرنگونی صدام بود. او معتقد بود آمریکا بعد از اشغال عراق باید به ایران حمله کند. پس در این مسیر باید اقداماتی انجام بدهیم که آنان تشویق شوند دست به این کار بزنند. در این راستا توطئه های زیادی ترتیب دادند و با کمک عوامل خود در عراق وانمود کردند نیروهای آمریکایی که مورد حمله قرار می گیرند توسط عوامل ایرانی است و مردم عراق نمی خواهند که آمریکا از عراق خارج شود. و برای پیشبرد خط ضد انقلابی خود از عوامل حکومت قبلی استفاده می کرد. این افراد عراقی چندین بار در اشرف سخنرانی کردند و عملیات علیه نیروهای آمریکایی را به ایران نسبت دادند اما بعد از مدتی پرونده شان رو شد و از عراق فرار کردند.

رجوی در نشست های درونی بعد از سرنگونی صدام عنوان کرد نیروهای آمریکایی برای سرنگونی حکومت ایران به ما نیاز دارند و حتما ما را مسلح خواهند کرد که این تاکتیک هم دود شد و به هوا رفت و دیدیم که نیروهای آمریکایی هیچ توجهی به آنان نداشته و در نهایت با خفت و خواری مجبور به ترک عراق شدند .

سازمان مجاهدین در برنامه سیاست خارجی همیشه به دنبال ایجاد آشوب و فضا سازی علیه ایران بود. در آمریکا همیشه به دنبال جمهوری خواهان بودند تا بتوانند با سیاست ضد ایرانی شان همسو و همراه شوند . اساسا سیاست رجوی در اروپا و آمریکا روی جذب سیاستمدارانی است که با ایران دشمنی دارند و در مسیر جذب شان حاضر به پرداخت پولهای زیادی هستند تا بتوانند حرفهای خود را در مورد سرنگونی به کرسی نشانده و چهره ایران را بسیار مخدوش جلوه بدهند. در این شیوه از نمایندگان از دور خارج شده استفاده می کنند.

مجاهدین همچنین در مورد جنایاتی که تروریست های داعشی در سوریه و عراق انجام می دادند ابتدا سکوت کرده و بعد با عوض کردن نامشان آنان را عشایر انقلابی نامیده و این گونه به حمایت از آنان پرداختند. رجوی فکر می کرد دولت سوریه و عراق سرنگون شده و بعد نوبت به سرنگونی حکومت ایران توسط داعش می رسد اما وقتی تروریست های داعشی در سوریه و عراق شکست خوردند، در تبلیغات سعی نمودند اقدامات آمریکا را برجسته و آنان را عامل شکست تروریست های داعش معرفی کنند .

در مورد رابطه با اسرائیل هم سازمان ید طولایی دارد وقتی درگیری های اسرائیل با مردم فلسطین آغاز گردید رجوی ها سعی داشتند با سکوت این تضاد اصلی که حالا جهانی شده را از سر خود رد کنند اما اکنون همه دنیا آنرا محکوم نمودند و اکنون منتظر است تا اسراییل جنگی را علیه ایران شروع کند تا او به منافع خود برسد.

اساسا رجوی همیشه سعی می کند در شکاف دشمنی حکومت ها با ایران زندگی کند و آنان را به سمت دشمنی با ایران هول بدهد. در انتخابات اولین دوره ترامپ وقتی وی قرارداد برجام را پاره نمود، رجویها خیلی خوشحال شدند و سعی کردند حکومت آمریکا را ترغیب نمایند تا مکانیزم ماشه را فعال کند. ولی آنان بهتر می دانستند جنگیدن با ایران بهای سختی خواهد داشت. وقتی ترامپ کنار رفت به سراغ نفرات جنگ طلب آمریکایی از جمله مایک پنس و پمپئو رفتند تا این گونه برای خود حمایت سیاسی بخرند و حتی در خیلی از مقاطع سعی می کردند در انتخابات ریاست جمهوری از کاندیدی حمایت کنند که با حکومت ایران دشمنی دارد البته این سیاست فقط در مورد انتخابات آمریکا نیست چون هر کجا که انتخاباتی باشد سعی می کنند به حمایت از کاندیدی بپردازند که در مقابل ایران موضع دشمنی دارد .

در رابطه با همکاری گسترده با اسرائیل هم می توان به مسئله افشاگری سایت های هسته ای ایران اشاره کرد. در زمانی که قرار بود ملاقاتی در تهران انجام گیرد آنان روز قبل با راه اندازی کنفرانس خبری در آمریکا سعی کردند داستان ملاقات را خراب کرده و به کشورهای عضو آژانس پیام بدهند که ایران به دنبال بمب اتمی می باشد اما این افشاگری شان بعدا مشخص شد و صدای رسانه ها در آمد که اطلاعات شان قابل استناد نیست و این اسناد توسط اسرائیل داده شده تا توسط سازمان افشا شود. و عملا به مهره اسرائیل تبدیل شدند. در مورد همکاری گسترده سران سازمان با اسرائیل می توان به ترور دانشمندان هسته ای اشاره کرد که هیچ وقت سازمان این ترورها را محکوم نکرد و حتی در مورد اخیر یعنی ترور آقای اسماعیل هنیه صدای سازمان در نیامد و به روی خودشان نیاوردند و سعی کردند با سکوت خبری مسئله را از سرشان باز کنند و این پیام روشنی به اسرائیل بود که از جنایت شان حمایت می کنند .

البته خبرهایی هم از دیدار مریم رجوی با سفیر اسرائیل در آلبانی در تاریخ 19 مهر 1401 به نقل از رسانه های آن کشور از جمله وبسایت تیرانا وب به بیرون درز کرد که مریم رجوی با گالیت بالج سفیر اسرائیل ملاقات نموده است! این ملاقات پیام روشنی از همبستگی سازمان مجاهدین با اسرائیل بود .

تضاد ایران با اسرائیل و تنشی که اکنون بوجود آمده برای سازمان فرصتی است تا استفاده خود را از آن ببرد. آنها فکر می کنند با جانب داری از دشمنان ملت ایران به نان و نوایی می رسند اما زهی خیال باطل.

هادی شبانی

خروج از نسخه موبایل