نامه سید محمد یعقوبی به هاجر یعقوبی در کمپ آلبانی

تا کی باید درد دوریت را تحمل کنیم

سلام به خواهرم. خواهر خوبم من و تو بهتر از هر کسی می دانیم برای چه در مقر مجاهدین زمین گیر شدی و چه زنجیری به پاهایت زده شده است. اما بدان که آن زنجیر در مقابل اراده تو هیچ اهمیتی ندارد. چون تو اصلا سازمان را نمی شناختی ولی متاسفانه در دامی گرفتار شدی که هنوز ادامه دارد.

خواهر خوبم همه اعضای خانواده منتظر دیدن دوباره تو هستند و آرزو دارند از جهنمی که در آن گرفتار هستی، نجات پیدا کنی.

اعضای خانواده از تو درخواست دارند برای یک بار هم شده برای زندگی خود تصمیم بگیری و به اتفاقاتی که برای تو افتاده فکر کنی و متوجه شوی در مناسبات سازمان جز تلف کردن عمر چیز دیگری عاید تو نشده است. به همین خاطر از تو درخواست داریم برای تسلی دلمان با ما تماس بگیری و خانواده را از نگرانی خارج کنی.

من و دیگر اعضای خانواده به تو اطمینان می دهیم همه گونه از تو حمایت کنیم و تاکنون هم برای رهایی تو از هیچ اقدامی کوتاهی نکردیم. این عدم ارتباط بین ما دلیلش رجوی و دیگر سران مجاهدین می باشند چون آنان از ارتباط وحشت دارند. چون ترس رجوی از آگاهی یافتن شماست. پس بهتر است به خودت بیایی و باقی عمرت را آزاد زندگی کرده و معنی زندگی کردن را درک کنی.

به امید روزی که بتوانم تو را در آغوش بگیرم و در کنار هم خاطرات گذشته را زنده کنیم.

سید محمد یعقوبی – برادر هاجر یعقوبی

مازندران – شهر نکا

خروج از نسخه موبایل