در سالهای ۱۳۵۹ و ۱۳۶۰ ترورهای بسیار مهمی توسط فرقه تروریستی مجاهدین خلق در ایران صورت گرفت. ترورهایی که شیرینی انقلاب را بر کام مردم ایران تلخ کرد.
روز یکشنبه هشتم شهریور ۱۳۶۰، که روز مبارزه با تروریسم در ایران نام دارد، مصادف است با عملیات کم سابقه تروریستی توسط عوامل مجاهدین خلق نسبت به مقامات ارشد کشورمان در سال ۱۳۶۰ که به شهادت دو یار دیرین انقلاب و دو اسوه علم و تقوا، شهیدان محمد علی رجایی، رئیس جمهور و محمد جواد باهنر، نخست وزیر کشورمان و تنی چند از همراهان آنها انجامید.
قربانیان این حادثه ۵ شهید و ۲۳ زخمی بودند. نام رجایی، باهنر، دفتریان ( مدیر کل مالی – اداری نخست وزیری)، تیمسار هوشنگ وحید دستجردی ( رئیس وقت شهربانی کشور) و یک عابر پیاده در لیست شهدای واقعه هشتم شهریور قرار دارد.
مجاهدین خلق هرچند رسماً مسئولیت این انفجار را بعهده نگرفت ولی اسنادی که بعد از سقوط صدام حسین بدست آمد نشان داد که این اقدام تروریستی توسط مجاهدین خلق و عامل نفوذی این فرقه صورت گرفته است.
مسعود رجوی، در سال ۱۳۷۸، در دیدار با “سپهبد طاهر جلیل حبوش” رئیس سازمان کل اطلاعات عراق، ضمن اعتراف به انجام عملیات تروریستی ۸ شهریور، گفت:”کاخ سفید و کاخ الیزه میدانستند، با کاخ الیزه هم ارتباط داشتیم، میدانستند که… چه کسی و چرا عملیات علیه رئیسجمهوری و علیه رئیسالوزرای ایران انجام داد. آنها میدانستند و خوب هم میدانستند، ولی صِفت تروریست به ما نزدند.”
بدین ترتیب فرقه ای که در فضای سیاسی – اجتماعی ایران بعد از انقلاب به بن بست رسیده بود ، لاجرم بار دیگر تفنگ در دست گرفت تا با تکیه بر سرویس های اطلاعاتی غربی آنچه را که با مبارزه سیاسی بدست نیاورده بود با سلاح و کشتن انسانهای بیگناه بدست آورد.
سازمان مجاهدین خلق که ترور بیش از ۱۷۰۰۰ نفر را در طول دهه های گذشته در پرونده خود دارد، یکی از خشن ترین گروههای تروریستی در تاریخ معاصر ایران است که توانسته است صدمات زیادی را در بُعد انسانی و سیاسی و اجتماعی بر مردم ایران تحمیل کند.
اعضای فرقه تروریستی مجاهدین خلق بعد از شکست در عرصه داخلی، ابتدا به پاریس گریختند و سپس به عراق رفتند.
بدین ترتیب می توان پیوستن مجاهدین خلق به ارتش صدام و جنگ با مردم ایران و کشتن حافظان این مرز و بوم در طول ۸ سال دفاع مقدس را سیاه ترین دوران این فرقه در طول حیات خائنانه اش بحساب آورد.
البته جنایات مجاهدین خلق تنها در دایره جغرافیایی ایران و بر علیه مردم ایران نبود.
در سالهای ۱۹۹۱ و ۱۹۹۲ صدام، دیکتاتور معدوم عراق، از مجاهدین خلق برای سرکوب کُردها استفاده کرد و عملیات نسلکشی کُردهای عراق را طراحی کرد که چند هزار زن و کودک قتل عام شدند.
بدین ترتیب آنها نه تنها دستشان به خون مردم ایران بلکه مردم عراق نیز آغشته شد و بیشتر از هر زمان دیگری مورد نفرت خلق های دو کشور ایران و عراق قرار گرفتند.
با ورود آمریکا به عراق، فرقه تروریستی مجاهدین خلق زیر چتر حمایت آمریکا ماند و مدتی در اردوگاه لیبرتی Liberty و سپس با لابی آمریکا و انگلیس و با وعدههایی راهی آلبانی شدند تا این بار در قالب ارتش سایبری در فضای مجازی اهداف ضد ایرانی سرویس های اطلاعاتی غربی و عربی و اسرائیل را پیش ببرند.
اما آنچه که در این بین واضح و روشن است اینکه فرقه تروریستی مجاهدین خلق از زمانیکه سلاح در دست گرفت و شروع به کشتن انسانهای بی گناه در گوشه و کنار کشورمان کرد تاکنون تقاص جنایات و خیانت هایش را پس نداده است.
حال بعد از چندین دهه آنچه که اکنون مردم ایران را امیدوار می کند تشکیل دادگاهی در تهران برای محاکمه تعدادی از اعضاء و رهبران جنایتکار این فرقه است که از سال گذشته آغاز و تاکنون شانزده جلسه آن به پایان رسیده است.
لذا امید است در آینده ای نزدیک و با پایان جلسات دادگاه و با اقدامات بین المللی مناسب، سران این فرقه در مقابل دادگاه و مردم ایران قرار گرفته و به سزای جنایات بی پاسخ شان در طول دهه های گذشته برسند.
نویسنده : علی صدر