حال و روز پهلوان پنبه مجاهدین خلق، از ادعا تا واقعیت

مسعود رجوی، رهبر ۷۷ ساله و در غیبت سازمان مجاهدین خلق هرچند سعی می کند هر از چندگاهی قمپزی در کرده تا نشان دهد که در فضای سیاسی – اجتماعی ایران حضور داشته و تاثیر گذار است، اما تجربه چند دهه گذشته نشان داده است تنها کارکردش برای سرویس های اطلاعاتی، نه سیاست و کشور داری که بارها هم بر غیر دموکراتیک بودن این فرقه تأکید کرده اند، بلکه مهارت گروهش در ترور، جاسوسی و جنایت و وطن فروشی و لولیدن در فضای مجازی برای برهم ریختن فضای آرامش جامعه در راستای اهداف بیگانگان است.

نزدیک به ۵ دهه اراجیف بافتن و پوشاندن لباس شیر به قامت موش، اصلی ترین ویژگی مسعود رجوی است. او  “مرد” میدان تخیلات خویش است اما به هنگام فرار از ایران مسلماً لباس زنانه را ترجیح می دهد.

در جریان حمله آمریکا به عراق رجوی نه تنها به قول خود وفا نکرد و به سمت مرزهای ایران نرفت. بلکه در اولین فرصت توسط افراد نزدیک به خود  با فرماندهی نیروهای آمریکایی در خاک عراق در قرارگاه علوی وارد گفتگو شد تا بدین وسیله حفظ جان ناپاکش را از ارباب جدیدش طلب کند. رجوی پس از تحویل سلاح های باصطلاح ارتش آزادیبخش به نیروهای آمریکایی ، اطلاعیه داده و اعلام کرد  برای نجات جان “رزمندگانش” دامن پوشیده است!

بنظر می رسد پوشیدن لباس زنانه به مزاق رجوی سازگار است و فرقی نمی کند این کار در داخل کشور باشد یا در خاک عراق.

از دیگر هنرهای پهلوان پنبه مجاهدین خلق اینکه در شرایط سخت زندان اوین در زمان شاه، حنیف نژاد را لو داد تا جان ناپاکش را از مرگ و اعدام حتمی نجات دهد. اما به افرادش در زندانهای جمهوری اسلامی دستور داد تا کاری کنند که بجای عفو اعدام شوند. تازه حسابرسی هم می کرد که چرا بجای اینکه اعدام شوید اکنون نزد من در خاک عراق هستید؟!

سرویس های اطلاعاتی غربی رجوی را برای کمک و پیوستن به ارتش صدام به عراق فرستادند. ولی رجوی در اوج فریبکاری این اقدام را یک حرکت  انقلابی و”برافروختن آتش در کوهستان ها” به خورد اعضای نگوبخت این فرقه داد و آن را توجیه کرد!

در نشست اسفند ماه سال ۱۳۸۱ در قرارگاه اشرف به “رزمندگانش” دستور داد اگر آمریکا به عراق حمله کرد بسوی ایران پیش خواهیم رفت و اسم آن را حمله شهاب وار گذاشت و گفت: این به منزله فرمان آتش است. اگر آمریکایی ها هم خواستند جلو ما را بگیرند می گوییم go home . (جمله معروف رجوی) اما پیش از حمله آمریکا به عراق ، رجوی احتمالاً باز هم در لباس زنانه همراه مریم به اردن فرار کرد.

رجوی در تحلیل هایش در نشست معروف اسفند ۱۳۸۱ در قرارگاه اشرف می گفت آمریکا اول به افغانستان حمله خواهد کرد اما  وقتی “رزمنده ای”در این نشست به وی اعتراض کرده و گفت این تحلیل اشتباه است و امریکا اول به عراق حمله می کند تاب نیاورد و این نگونبخت را سرکوب و وادار به سکوت در جمع چند صد نفره در همان نشست کرد. و اتفاقاً حرف همان “رزمنده” درست از آب درآمد.

البته فاکت در این رابطه زیاد است . حرف اصلی این است که این مردک هرگز در مقابل ادعاهایش در طی چند ده سال گذشته که در عمل راه به جایی نبرده است پاسخگو نبوده است.

وقتی هم که خودش بی اعتبار و از دور خارج شد مریم را پیش انداخت. به او لقب رئیس جمهور موقت داد البته همان دائم و سپس ادعا کرد که او شبیه به یک موشک است که “به قلب رژیم” شلیک شده است!

مریم رجوی هم به روال مسعود رجوی چند سالی اعضای نگونبخت را با شعار فریبنده “مریم مهر تابان می بریمش به تهران” سرکار گذاشت و پس از ناکامی و اخراج از عراق فاز جدیدی از سرکاری اعضاء را کلیک زد و در تحویل هر سال نو با شعار “امسال سال سرنگونی است” ادامه داد تا اینکه رسید به شعار “سرفرازی”!!! و نهایتاً هم سال بعدی را “سال تعیین کننده”نامید و دید داره آبروریزی میشه دیگر دنبالش را نگرفت.

سپس افتاد تو فاز “کانون های شورشی” ، تا با پول و فریب، مشتی جوان ناآگاه را اجیر کرده تا با پول های هنگفت برایش تبلیغات اندک کنند. مدتی را هم اینجوری سر کرد و اعضای نگونبخت را در آلبانی سرکار گذاشت و نهایتاً هم بدلیل شتاب روز افزون مرگ و میر در اردوگاه سالمندان مانز مسئولیت بردن مریم به تهران را به عهده همان “کانون های شورشی”  گذاشت!

اکنون هم رجوی فردی زمین گیر محسوب می شود. چرا که نه در جمع مجاهدین خلق حضور دارد  و نه حضور جدی در فضای مجازی . چرا که او هم با همان مشکلات سالمندی و بی اختیاری ها و بیماریها سر می کند .

مغز علیلش هم که بعضاً اراجیفی را تولید می کند با فرهنگ سیاسی ما ایرانیان سازگار نیست و صرفا مصرف داخلی دارد.

لذا این نشان دهنده فهم کودکانه این مردک کوتوله از سیاست است که حتی به درد اعضای نگونبخت این فرقه در آلبانی هم نمی خورد. اعضایی که دهه هاست اراجیف رجوی به گلویشان ریخته می شود  تا آن را غرغره کنند.

رجوی در هر بزنگاه سیاسی به میدان آمده تا بجای عبرت از تاریخ ، با بهم بافتن مزخرفاتی، خود را در قامت یک سیاستمدار به نیروهایش در آلبانی قالب کند!  چرخه معیوبی که  همچنان در حال چرخیدن است تا نفس این مردک بند آمده و سقط شود.

اما در ورای همه تبلیغات آزار دهنده و تکراری توسط مجاهدین خلق، تنها یک واقعیت ملموس قرار دارد و آن نگرانی دائم این زوج پلاسیده و ترس و وحشت از اجرای عدالتی است که با برگزاری دادگاه تاریخی تهران سرتاپای وجودشان را فرا گرفته است. بنحویکه مریم رجوی به دوره گردی در حلقه حامیان سیاسی خود در کشورهای اروپایی برای نجات جان ناپاک خود و شوهرش روی آورده و دائم در حال هزینه کردن برای نجات از عواقب دادگاه تاریخی تهران است.

تله ای که هرچه بیشتر دست و پا می زنند بیشتر در آن فرو می روند و این سرنوشت محتوم این زوج جنایتکار است.

نویسنده : علی صدر

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا