علیرضا جان ببین مامان چقدر پیر شده است

نامه احمد توکلی به برادرش علیرضا توکلی در کمپ آلبانی مجاهدین خلق

با سلام و آرزوی سلامتی برای برادر نازنینم

برادر خوبم علیرضا جان آیا خیانتی که رجوی ها علیه خانواده ات در اطراف اشرف انجام دادند، را ندیدی؟ آیا ندیدی که مادر پیرت را با سنگ و میله های نوک تیز مورد حمله قرار دادند؟ رجوی در درون مناسبات چه به روزتان آورده که حتی وقتی مادرت مورد توهین قرار می گیرد نگران نیستی و غیرتت به جوش نمی آید؟

تا کی باید اسیر فریب های رجوی باشی؟ چطور می توانی در این سالها هیچ خبری از خانواده ات نداشته باشی؟ آیا سئوالی برایت بوجود نمی آید که چرا سازمان از ملاقات تو با خانواده ات ترس دارد ؟ چرا اجازه یک تماس تلفنی به تو نمی دهد؟ رجوی به دنبال این است که شما را در مقر خود در آلبانی نگهدارد تا بتواند مسائل سیاسی خود را پیش ببرد. سازمانی که هیچ وقت حقوق انسانی افراد در آن رعایت نمی شود .

علیرضا جان خانواده ات همیشه به فکر تو و با خاطرات تو در حال زندگی هستند. ما هیچ وقت تو را با وجود همه کارشکنی های رجوی فراموش نخواهیم کرد و هر چقدر زمان ببرد برای رهایی تو تلاش خواهیم کرد چون می دانیم روزی تو هم مانند بقیه دوستانت طعم آزادی را لمس خواهی کرد و متوجه خواهی شد رجوی دروغگویی بیش نیست و برای انجام کارهای کثیفش هر کاری را مجاز می شمارد.

برادر عزیزم علیرضا ما همیشه در کنار تو هستیم. امیدوارم روزی تو را در آغوش بگیریم. عکس مامان رو گذاشتم تا شاید با دیدن او دلت به درد بیاید و متوجه شوی که مادر چقدر پیر شده است.

برادرت – احمد توکلی  – قائمشهر

خروج از نسخه موبایل