بحث توخالی هژمونی زنان در فرقه قرون وسطایی رجوی

استثمار زنان

یکی از فریبکارانه ترین بحث ها در مورد سازمان مجاهدین، توهم رهبری زنان است.مجاهدین خلق در حالیکه که همواره از حقوق زنان و آزادی آنها صحبت می کنند، یکی از ارتجاعی ترین مناسبات را در مورد زنان پیش می برند. همواره می گویند رهایی و رهبری زنان مجاهد از درخشان ترین صفحات تاریخ مجاهدین است، در حالیکه هرگز چنین نبوده است و تمامی زنان به صورت سیستماتیک در سازمان مورد سرکوب و آزار و اذیت مستمر هستند. از حجاب اجباری فرمالیستی گرفته تا رهبری یک جمع چند نفره. تا اسم و تصویر مسعود رجوی سر در این سازمان نصب است، صحبت از رهبری زنان بیشتر به یک جوک شبیه است. تمامی دستورات از این نقطه صادر می شود و همه بدون استثناء باید فقط مجری کور و کری باشند و تمام. این چه رهبری زنانی است که توان یک نه گفتن در مورد دستورات صادره از سوی مسعود رجوی را هرگز نداشته است؟

این ادعای زن ستیزی در سازمان مجاهدین را کسی می کند که سالهای سال در این مناسبات استثمار شده و بیگاری داده است، نه در اروپا نشسته و شعار می دهد، بحث یک یا چند روز نیست که بگوئیم شاید مناسبات را از نزدیک ندیده است، سالها با گوشت و پوست خود ، خرد شدن زنان را دیدم.

استثمار زنان در سازمان ، یک استثمار تاریخی است که از فاز سیاسی و همان روز اول که زنان را وارد مناسبات کردند، آنها را محمل خانه های تیمی کرده بودند و عروسکی بیش نبودند که در اختیار سرگروه خانه های تیمی بودند، تا سازمان مجاهدین در عراق و اکنون در آلبانی که به زنان به دید کسانی نگاه می کنند که کر و کور در مناسبات کلفتی می کنند و همواره رهبر این گروه مسعود رجوی از میان آنها زنانی را برمی گزیند و از آنها در منتهای رذالت کامجویی جنسی می کند.

به همین یک فاکت و نمونه اکتفا می کنم که تا چندین لایه حفاظتی، در مخفیگاه مسعود رجوی در زیرزمین بسیار عمیق ضد بمب در اسارتگاه اشرف ، تنها زنان بودند که حضور داشتند و هیچ مردی هرگز به آن نقطه حتی نزدیک هم نشده است ، چرا که کانون فساد و هوسرانی محض مسعود رجوی در اشرف بود. این حرمسرا در پادگان اشرف ، تنها در چند صد متری مردانی بود که در طی پروسه انقلاب ، قرار شده بود که زنان طلاق داده خود را طبق “بند ب” این انقلاب کذائی در حریم امن رهبری قرار دهند که دست هیچ “نرینه وحشی” به این “مادهای متمدن” نرسد. قرار بود مردان به زنان به مثابه ( خیلی خوانندگان عزیز ببخشند) استفراغ خشک شده نگاه کنند تا از این ابتلای ضد مبارزاتی دور بمانند. به زنان هم گفته بودند که از مردان تا می توانید کار بکشید و کار بکشید تا مجال و توان و فرصت فکر کردن به مقولات جنسی را نداشته باشند و هر زنی که در مقام یک مسئول مرد فعالیت می کند، اگر لحظه ای دلسوزی برای تحت مسئولیت اش بکند ، این یعنی عین همخوابگی با مردان !

این همه در حالی بود که خود در حرمسرای زیرزمینی اش ، هر شب زنانی را میزبان بود که دست و چشم بسته در اختیارش قرار می گرفتند تا به “قله رهایی” برسند. مسعود رجوی فاقد هر گونه پرنسیب در مورد رابطه با زنان اعضای سازمان بود و انگشت شمار زنان آزاد شده که اغلب با نقشه های بسیار پیچیده موفق به فرار از چنگال رجوی شدند، ریز بلاهای متحمل شده خود در این شب های فجیع را افشاء نموده اند، که در نوع خود بسیار شرم آور و عجیب است. رهبری که قرار بود حریم امن زنان باشد، کانون هوسرانی هایش شده بود. از مجبور کردن زنان به برداشتن روسری در نشست های جمعی تا “معراج جمعی” یا همان سکس گروهی با زنان منتخب مسعود رجوی در زیرزمین تاریک در پادگان اشرف و یا دیگر محل های اسکان وی در عراق بود .

براستی کسی تا کنون سئوال نکرده است که:  آقای مسعود رجوی که تمام اتهامات جنسی ات را تا کنون علنی قبول نکرده ای، چرا برای پیشبرد امر مقدس مبارزه ، مردان را در کنار خود نگه نداشتی و هیچ مردی در حلقه نزدیک به تو وجود نداشت؟

چرا در تاریکخانه هایت همواره فقط زنان جوان و خوشرو و منتخب حضور داشته اند؟

اگر تو ریگی به کفش نداشته ای ، چرا همواره در خلوت هایت فقط باید زنان حضور می داشتند؟

یکی از زنان آزاد شده … که در پادگان اشرف، توسط مریم رجوی به اتاق خواب مسعود رجوی هدایت شده بود، خود می گفت که آن شب تا صبح من مسعود رجوی را فقط یک مرد عادی دیدم!

یک روز از فرمانده ام به اسم ابوالحسن (نبی) مجتهد زاده، که بعد ها در زندان اسکان ، رئیس زندان شده بود، پرسیدم شما آیا قبلا زن داشتی؟ با ضرب و زور و اصرار من گفت بله داشتم و اکنون هم در مناسبات است، پرسیدم آیا وقتی او را در نشستی یا جائی می بینی ، لحظه نداری که او قبلا زن من بوده و لحظه زندگی طلبی به سراغت آمده است یا نه ؟ یا احساس مالکیت بکنی و …؟

نبی گفت: چرا هر وقت او را حتی از دور ببینم ، گزارش می نویسم و از بند های انقلاب مدد می گیرم، او اکنون در حریم پاک ترین رهبری و امن ترین جایگاه سازمان ما ، حضور دارد و من بسیار افتخار می کنم که تحت هژمونی زنانی قرار دارم که بالاترین پله های ترقی یک زن را طی کردند و با هیولای زن ستیزی چون رژیم ایران در نبرد هستند.

من آنروز اطلاعاتم در حد معمول نبود، اما بعد از رهایی از چنگال رجوی ، وقتی تجارب تلخ زنانی را خواندم که در حرمسرای مسعود رجوی با عنوان “کادرهای رهبری زنان” حضور داشته اند، بسیار متاثر شدم که مردان در تشکیلات رجوی به چه نقطه ای با تمام ایمانشان ، اعتماد کرده اند و چه خیانت بزرگی در حق شان شده است.

آنروز در تشکیلات سازمان ، حتی لحظه ای به ذهنمان خطور نمی کرد که مسعود رجوی ، با زنان سازمان چنین کرده است، که اگر هم لحظه ای داشتیم ، استغفار می کردیم و روی آن لحظه مان ، خاک می پاشیدیم.

پس نتیجه اینکه، بردگی جنسی در سازمان یک روال است و بحث رهبری و هژمونی زنان ، هیچ مصداق عینی ندارد، انقلاب درونی زنان نیز سرپوشی به هوسرانی های مسعود رجوی است که حلقه های اسارت آن به دست همه مردان سازمان نیز زده شده است، واقعیت این است که زنان در سازمان تحت استثمار ترین قشر اعضاء هستند که فقط در تشکیلات جوانی خود را بر باد دادند، بی هیچ نتیجه و ثمری.

محمدرضا مبین ، نجات یافته از بند استثمار رجوی ها

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا