افشای ابعاد تازه‌ای از منابع مالی مجاهدین خلق به روایت محمدرضا ترابی – قسمت اول

کار مالی اجتماعی و مالی ویژه تحت پوشش خیریه ها

محمدرضا ترابی کودک سرباز پیشین مجاهدین خلق درباره منابع مالی مجاهدین خلق و فعالیت خیریه‌ها و شرکت‌های پوششی مجاهدین خلق سخنان تازه‌ای دارد. او که از کودکان قاچاق شده مجاهدین خلق به کاناداست و 18 سال نیز به عنوان عضو در تشکیلات مجاهدین خلق فعالیت داشته است، تجربه‌های دست اول خود از فرایند کارکرد مکانیزم‌های درآمدزایی مجاهدین خلق را شرح داد.

شامگاه جمعه 6 سپتامبر 2024، محمدرضا ترابی با نام کاربری Ray Torabi در اسپیسی با عنوان “منابع مالی مجاهدین خلق و استفاده از خیریه‌های پوششی برای کلاهبرداری” در پلت فرم ایکس در حضور شنوندگان از تجربیاتی که از فعالیت در خیریه‌های پوششی مجاهدین خلق در دوران حضورش در پایگاه های این فرقه در کانادا و آمریکا داشته است سخن گفت.

او همچنین درباره دوران خدمتش در بخش ستاد مالی مجاهدین خلق در کمپ اشرف و فعالیت شرکت‌های پوششی مجاهدین خلق توضیحاتی ارائه داد، که برای اولین بار پرده از برخی منابع مالی مجاهدین خلق برداشت. او باور دارد که در آن زمان که شخصا در خیریه‌های قلابی مجاهدین خلق فعال بود، یعنی سالهای آخر دهه 90 میلادی پول‌های جمع آوری شده به اسم خیریه، خرج خرید سلاح و تجهیزات نظامی برای مجاهدین خلق می‌شد.

هزاران دلار درآمد از کار مالی-اجتماعی

در سالهای نخستین دهه 90 میلادی یعنی زمانی که محمدرضا به تازگی توسط سازمان از پدر و مادرش در عراق جدا شده و به کانادا قاچاق شده بود، پایگاه اصلی مجاهدین خلق خانه بزرگ و چند طبقه‌ای در تورنتو بود که “کانون” نام داشت. محمدرضا که در آن زمان ده یا یازده ساله بود به خاطر می‌آورد که شماری از اعضای مجاهدین خلق به صورت 24 ساعته و هر روز هفته در این پایگاه سازمان‎دهی شده بودند که تمرکز اصلی فعالیت آنها بر درآمدزایی از طریق خیریه‌های پوششی مجاهدین خلق بود. این نوع درآمدزایی در ادبیات سازمان تحت عنوان “کار مالی-اجتماعی” انجام می‌شود.

چنانچه محمدرضا در خاطر دارد کارکنان بخش مالی-اجتماعی هر روز صبح پس از اجرای یک روتین صبحگاهی نظامی باید کت و شلوار و کراوات می‌پوشیدند و با همراه داشتن یک کلاسور برای جمع آوری کمک مالی به سطح شهر می‌رفتند. کلاسور هر مجاهد شیک پوش شامل عکس‌هایی از آنچه شکنجه و اعدام قربانیان جمهوری اسلامی میخواندند، بود. یک کپی ناخوانا از مجوز خیریه‌ای که تحت پوشش آن پول جمع می‌کردند و عکس‌هایی از کودکان کار و کودکان خیابانی که به باور محمدرضا برخی از آنها حتی ایرانی به نظر نمی‌رسیدند و نهایتا فرمی که لوگوی خیریه مورد نظر روی آن حک شده بود و اهدا کننده باید برای اهدای پول نقد یا چک آن را امضا می‌کرد، نیز در این کلاسور وجود داشت.

به گفته محمدرضا ترابی، داستانی که در آن سالهای دهه 90 کارکنان به اصطلاح خیریه مجاهدین خلق برای مجاب کردن رهگذران به کمک مالی در شهر تورنتو تعریف می‌کردند چنین بود: تعداد زیادی کودک بی‌سرپرست و بی‌پناه ایرانی از والدینی که حکومت ایران آن‌ها را اعدام و شکنجه کرده‌اند، در یک کمپ پناهندگی در مرز ایران و ترکیه باقی مانده‌اند و خیریه کذایی از آنها نگهداری می‌کند به امید روزی که بتواند آنها را به کانادا ببرد. عوامل مجاهدین برای هزینه غذا، دارو و چادر برای این کودکانی که وجود خارجی نداشتند، از مردم درخواست پول می‌کردند از یک دلار تا 700 دلار که به اصطلاح صرف هزینه خرید یک چادر می‌شد.

محمدرضا به خاطر دارد که گاهی افراد تحت تاثیر داستان‌های مجاهدین بیشتر نیز کمک می‌کردند. او در “کانون” هر شب سر میز شام گزارش فعالیت مالی اجتماعی مجاهدین را می‌شنید که هر کدام از دستاوردهای روزشان صحبت می‌کردند.

مجازات عدم رسیدن به مبلغ متعهد شده برای گدایی

افراد تعهد داشتند تا مبالغ معینی را تا شب جمع آوری کنند. به گفته ترابی در اتاق‌های کار تابلوهایی نصب بود که نفرات تیم، منطقه فعالیت آن‌ها در شهر و مبلغی که متعهد بودند تا شب جمع آوری کنند، روی آن ها مشخص شده بود. اگر تیمی تا ساعات پایانی کار به تعهد مورد نظر نمی‌رسید باید بیرون می‌ماند و به کار ادامه می‌داد تا مبلغ مورد تعهد فراهم شود و سپس اجازه داشت به پایگاه بازگردد. اگر تیمی نمی‌توانست تا شب به تعهد مورد نظر دست یابد، مجازات آن تیم شرکت در نشست‌های انتقادی و پاسخگویی در برابر مسئولان رده بالاتر بود.

به گفته محمدرضا ترابی افراد توجیه شده بودند که برای مثال پول جمع‌آوری شده برای خرید دوربین دید در شب برای عملیات‌های غیر منظم مجاهدین در مرزهای ایران و حمله به پایگاه‌های نظامی ایران هزینه خواهد شد و بنابراین کم کاری در جمع آوری کمک مالی هزینه زیادی برای ارتش به اصطلاح آزادی بخش دارد. محمدرضا نمی‌داند که آیا این مبالغ اصلا برای خرید دوربین هزینه شد یا خیر.

فعالیت محمدرضا در خیریه‌های فرودگاه لوس آنجلس

کلاهبرداری‌های مالی مجاهدین خلق تحت پوشش خیریه در فرودگاه لوس آنجلس در همان سالها خبرساز شد، اف بی آی خیریه‌های کذایی را تحت پیگرد قانونی قرار داد و شماری از اعضای مجاهدین دستگیر شدند. محمدرضا ترابی در طول نزدیک به ده ماه حضورش در پایگاه های مجاهدین خلق در واشنگتن و لوس آنجلس، شخصا تجربه فعالیت در فرودگاه لوس آنجلس را داشته است.

علیرضا جعفرزاده که بعدها چهره رسانه‌ای مجاهدین خلق در سالهای 2002 در بحث به اصطلاح افشای برنامه هسته‌ای ایران شد، محمدرضای نوجوان را که در آن زمان 16 ساله بود ، با خود به فروشگاه برد. برای او کت و شلواری خریداری شد و در ابتدای کار تعهد روزانه صد دلاری برای او تعیین شد. او درباره داستان کمپ کودکان ایرانی در مرز ترکیه که مجبور بود برای رهگذران فرودگاه تعریف کند، می‌گوید: “من نمی‌دانستم که چنین کمپ هایی اصلا وجود ندارد .” او کم‌کم حرفه‌ای‌تر می‌شود و تا روزهای پیش از اعزامش از آمریکا به عراق و شروع کودک سربازی، تعهدش به روزانه 700 دلار هم می‌رسد.

او به خاطر دارد که در آن زمان شبکه ABC آمریکا درباره فعالیت خیریه‌های تقلبی مجاهدین در فرودگاه لوس آنجلس مستندی ساخت که نشان می‌داد این خیریه‌ها تا چه اندازه برای مسافران، به ویژه توریست‌های خارجی که زبان انگلیسی نمی‌دانند مزاحمت ایجاد می‌کند. به گفته محمدرضا این برنامه حتی نشان داد که کمپ پناهندگی کودکانی که عوامل خیریه ادعا می‌کنند در مرز ایران و ترکیه است، وجود خارجی ندارد.

محمدرضا می‌گوید از آن پس، بلندگوهای فرودگاه دائما به مسافران هشدار می‌دادند که مراقب خیریه‌های حاضر در فرودگاه باشند و هیچ اجباری برای کمک به این خیریه‌ها وجود ندارد.

مالی-ویژه، درآمدهای منظم ماهانه با کلاهبرداری از ثروتمندان

یکی دیگر از وظایف تعیین شده برای اعضای مجاهدین خلق در کشورهای غربی درخواست کمک مالی به صورت سرکشی خانه به خانه در محله‌های ثروتمند نشین است که با عنوان “مالی ویژه” شرح داده می‌شود. تیم های دو نفره کت و شلواری و کلاسور به دست خانه به خانه در می‌زدند و با ساعت‌ها بحث و مکالمه، افراد را مجاب به پرداخت مبالغ ماهانه برای خیریه کذایی‌شان می‌کردند.

همچنین، در میانه صحبت‌های محمدرضا ترابی در فضای اسپیس، یکی از کاربران در پیامی از تجربه خود از فعالیت در بخش مالی ویژه می‌نویسد. او از داستانی که این اواخر برای مجاب کردن افراد به کمک مالی ماهانه گفته می‌شد، می‌گوید. این کاربر شهادت می‌دهد که این اواخر که برای جمع آوری کمک مالی به در خانه‌ها میرفت دو سناریو وجود داشت. سناریوی اول: این پول را برای افرادی که در ایران حکم اعدامشان صادر شده است می‌خواهیم و ما میخواهیم پول جمع آوری شده را برای خارج کردن آنها از ایران صرف کنیم. سناریوی دوم: این پول برای پروژه ای مثل ساخت بیمارستان در ایران جمع آوری می‌شود.

به باور محمدرضا ترابی “اقدام رذیلانه” مجاهدین خلق در فریب دادن افراد خارجی در هر زمان سناریوی مخصوص به خود را دارد. زمانی کمپ پناهندگی کودکان، زمانی پروژه ساخت بیمارستان و امروز که اروپا درگیر افراطی گری برخی مسلمانان مهاجر است، موضوع داستان خیریه‌های قلابی مجاهدین خلق “حقوق بشر قربانیان افراطی گری”، است. آنچه در میز خیریه‌های مجاهدین اخیرا در لندن و منچستر رخ داد و محمدرضا ترابی آن را افشا کرد همین داستان بود.

نکته قابل تامل دیگری که ترابی به آن اشاره می‌کند، عدم حضور زنان روسری پوش مجاهد در کنار میزکتاب‌های خیریه‌های قلابی مجاهدین است. او می‌گوید: “نفراتی برای این کار فرستاده می‌شوند که شما فکر نمی‌کنید از مجاهدین خلق باشند. پولی که به این افراد می‌دهید یک ریالش به ایران نمی‌رود. همه اش خرج فعالیت‌های مجاهدین خلق در خارج از کشور می‌شود.”

او به کاربران هشدار می‌دهد که مراقب این میزهای کتاب باشند و با بررسی دقیق برای کمک به آنها اقدام کنند چراکه افرادی را می‌شناسد که سالهاست فریب خیریه‌های قلابی مجاهدین خلق را خورده اند. از جمله او مثالی از مادربزرگ یکی از دوستانش در آلمان را می‌آورد که سال‌ها ماهانه مبلغی به یکی از خیریه‌های مجاهدین خلق کمک می‌کرد بی آنکه بداند که پول‌های اهدایی‌اش صرف هزینه‌های مجاهدین خلق می‌شود.

مزدا پارسی

لینک به اسپیس ترابی در ایکس:
https://x.com/i/spaces/1YpKklMQvljGj

خروج از نسخه موبایل