در قسمت قبل به قسمتی از صحبت های محمد رضا ترابی در زمینه کار مالی اجتماعی و مالی ویژه تحت پوشش خیریه ها پرداختیم.
محمدرضا ترابی کودک سرباز پیشین مجاهدین خلق در ادامه صحبتهایش درباره تجربههای دست اول خویش از فعالیت در بخش مالی اجتماعی مجاهدین خلق در زمان حضورش در کانادا و آمریکا، از کار در بخش ستاد مالی مجاهدین خلق در کمپ اشرف عراق میگوید.
او در فضای اسپیس جمعه شب ششم سپتامبر 2024، در بخش دوم سخنانش از فعالیتهای اقتصادی مجاهدین خلق در کمپ اشرف تحت پوشش شرکتهای صوری مستقر در کشورهای غربی پرده برداشت. او که در سن 17 سالگی به عنوان سرباز ارتش مجاهدین خلق استخدام شد و به عراق قاچاق شد، پس از طی دورههای پذیرش و آموزشهای نظامی و ایدئولوژیک، به دلیل تسلط به زبان انگلیسی در ستاد مالی مجاهدین خلق به کار گرفته شد. برای کودک سربازانی چون محمدرضا کاربرد زبان انگلیسی برای ارتباط گرفتن با شرکت های غربی بود. این کار تحت پوشش شرکت هایی انجام میشد که هواداران مجاهدین خلق در مثلا کانادا یا آمریکا تاسیس کرده بودند.
محمدرضا ترابی مشخصا فعالیت خود در ستاد مالی مجاهدین خلق در سال 2004 یعنی پس از حمله آمریکا به عراق و خلع سلاح مجاهدین را شرح میدهد. او چنین توضیح میدهد: “بعد از اشغال عراق توسط آمریکا، ما کم سن و سال بودیم، 4 نفر از ما کودک سربازان را به ستاد مالی بردند، هر کدام با یک مرد که سالهای تجربه کاری داشت کوپل شدیم.”
تیم های مجاهدین در عراق عامل شرکتهای صوری در غرب
تیمهای متشکل از کودک سربازان و مردان مجاهد کارکشته، با نام شرکتهای پوششی کار اقتصادی میکردند و برای سازمان درآمدزاییهای کلان داشتند. برای مثال شرکتی که محمدرضا برای آن مثلا کار میکرد در یکی از شهرهای کوچک اونتاریو در کانادا ثبت شده بود. این شرکت و دیگر شرکتهای ثبت شده مجاهدین تلاش میکردند که در مناقصههای شرکتهای بزرگی که وظیفه پشتیبانی تجهیزاتی و لوجستیکی ارتش آمریکا را به عهده داشتند، برنده شوند و بدین ترتیب قراردادهای پردرآمدی با این شرکتها امضا کنند.
بنا به اظهارات ترابی، برای نمونه شرکت KBR یک شرکت بزرگ آمریکایی بود که وظیفه داشت خوراک، آب آشامیدنی و پوشاک نیروهای آمریکایی را تامین کند و ستاد مالی مجاهدین خلق از طریق مجوزهای شرکتهایی که در خارج از عراق وجود خارجی نداشتند، تلاش میکرد، قراردادهایی در جهت تامین نیازهای شرکت KBR به دست بیاورد و از این طریق به درآمدهای دلاری برسد.
به گفته محمدرضا، در آن زمان مجاهدین با ماشینهای خود و با اسکورت ماشینهای آمریکایی تحت پوشش خرید مایحتاج کمپ اشرف به بغداد میرفتند اما در حقیقت این سفرها برای ارتباط گرفتن با شرکتهای آمریکایی و امضای قرارداد بود. بنا به اظهارات ترابی، برای نمونه تامین آب آشامیدنی برای یک سال یکی از کمپهای ارتش آمریکا برای مجاهدین خلق درآمد چند میلیاردی داشت. این قراردادها در صورت برنده شدن در مناقصهها، شامل تامین ژنراتور، ماشین آلات و .. . نیز میشد. ترابی تخمین میزند که در آن دوران تیم های ستاد مالی سالانه دست کم یک میلیون دلار برای تشکیلات درآمدزایی داشتند که این پول را از ارتش آمریکا به صورت نقدی تحویل میگرفتند.
فروش مقاله در حوزه سیاست
شرکتهای صوری مجاهدین خلق در کشورهای غربی ساختار گستردهای دارند که حتی در زمینه مقاله نویسی هم فعال هستند. ترابی به یک نمونه مشهور آن یعنی شخصیت صوری “حشمت علوی” اشاره میکند که چند سال پیش سازمان مجاهدین خلق به عنوان کاربر شبکه اجتماعی توییتر و مقاله نویس در رسانههای مشهور غربی از نام او استفاده میکرد اما نهایتا افشا شد که این شخصیت وجود خارجی ندارد و پیرو انتشار مقالهای در نشریه اینترسپت و تحقیقات توییتر حساب کاربری او بسته شد.
فروش مقاله در حوزه تکنولوژی
اما برای مجاهدین خلق مقاله نویسی برای درآمد زایی تنها به حوزه سیاست و حمایت های زیرپوستی از این گروه محدود نمیشود. بلکه در حوزه تکنولوژی نیز این تشکیلات نیروهای انسانی توانمندی دارد که از راه نوشتن مقالات تحقیقی برای تشکیلات ایجاد درآمد دلاری میکنند.
به خاطر داشته باشیم که هنوز شمار زیادی از کودکان مجاهدین خلق با تحصیلات بروز و آشنایی به زبان های خارجی در تشکیلات حضور دارند. ترابی یکی از کودک سربازان را به خاطر دارد که در حوزه برنامه نویسی و بلاک چین بسیار مستعد یا به گفته او “نابغه” بود. این کودک سرباز که امروز در آستانه میانسالی است و هنوز گرفتار تشکیلات است با نوشتن مقالاتی با نامهای مستعار و گرفتن اسپانسرشیپ کمپانیهای بزرگ دنیا برای تشکیلات ارز آوری دارد.
ترابی از دوست دیگری سخن میگوید که امروز از تشکیلات جدا شده است اما در زمان عضویتش با یک حساب کاربری مجازی و نامی مستعار برای نشریاتی چون هافینگتن پست مقاله مینوشت و در مقالاتش حمایتهای ملایم و غیرمستقیمی از مجاهدین خلق میکرد. او بابت نگارش این مقالات از نشریات پول دریافت میکرد که به جیب سازمان میرفت.
درآمدزایی از طریق تولید محتوا
چنان که میدانیم و محمدرضا ترابی نیز تایید می کند، دسترسی به اینترنت در تشکیلات مجاهدین خلق آزاد نیست و اعضا تحت نظارتهای چند لایه هستند، اما یکی از راههای درآمدزایی در ستاد مالی مجاهدین خلق، تولید محتوا است. کارهایی از قبیل طراحی های گرافیکی و ویدئویی، ادیت ویدئو و برنامه نویسی از جمله کارهایی که در تشکیلات رجوی تحت نام شرکتهای صوری و پروفایلهای صوری در لینکدین انجام میشود. محمدرضا ترابی برای نمونه شرکت صوری ِDouble Impact Story را به یاد دارد که برای قراردادهای ادیت ویدئو و کارهای گرافیکی از 100 تا 500 دلار از مشتریها دریافت میکرد. ترابی به خاطر دارد که CEO این شرکت فردی بود به نام Sam Garner که اصلا وجود خارجی نداشت و اعضای ستاد مالی پروفایل او در لینکدین را اداره میکردند.
سرمایه گذاری بر درآمدهای نفتی از زمان صدام حسین
اسناد زیادی درباره درآمدهای دلاری سازمان مجاهدین خلق از فروش نفت عراق در بازار سیاه در حالی که حکومت صدام حسین در تحریم بود، وجود دارد. محمدرضا ترابی اذعان میکند که از فروش هر دلار نفت عراق، مجاهدین خلق 35 سنت سهم داشتند. این پول ها در مقیاس های کلان از طریق هواداران مجاهدین خلق سرمایه گذاری شده اند. ترابی بر این باور است که املاک، هتل ها، شرکت ها و مستغلات متنوعی وجود دارند که با دلارهای نفتی اهدایی صدام حسین به مجاهدین خلق سرمایه گذاری شدهاند و امروز از منابع درآمدی تشکیلات هستند.
گردانندگان این مستغلات، هواداران مجاهدین خلق در کشورهای مختلف غربی هستند که سهم خود را نیز از این منابع دریافت میکنند. این افراد در برنامههای “همیاری” در سیمای آزادی نیز بخشی توافق شده از پولها را اهدا میکنند. به گفته ترابی این پولهای به اصطلاح اهدایی در حقیقت از یک جیب مجاهدین به جیب دیگرش ریخته میشود.
منابع درآمدی فراوان و القای بی پولی به اعضا
به گفته محمدرضا ترابی، علیرغم منابع درآمدی فراوانی که فرقه رجوی دارد که تنها عده کمی از اعضا از آن مطلع هستند، سازمان دائما تلاش دارد که به اعضا القا کند که تشکیلات فقیر است چرا که از لحاظ مالی مستقل است و هر پولی که دارد از کمک های مردمی است.
ترابی با اینکه خود در ستاد مالی مدتی را کار کرده بود، در ساختار مغزشویی فرقه رجوی، این القائات را باور میکرد. او میگوید: “آن همه سال در عراق، کمپ اشرف به ما القا میکردند که ما فقریم، هیچی نداریم. سازمان فقیره چون مستقله. هر چی پول داره از مردم داره. این واقعا طرز تفکر ما بود.”
او در ادامه میگوید با اینکه شاهد بود که مسئولان رده بالا از سطح خدمات بهتری نسبت به آنها برخوردار بودند و این ظلم آشکار در حق خویش را میدید اما تنها بعدها فهمید که سازمان آنقدر پول دارد که نمیداند با آن چه کار کند. ترابی بر این باور است که مجاهدین خلق آن چنان منابع مالی سودآوری در هتلها و شرکتهای غربی دارد که نیازی به منابع مالی دیگر چون عربستان سعودی ندارد.
مشاهدات و تجربیات محمدرضا ترابی درباره منابع مالی مجاهدین خلق ابعاد تازهای از شیوههای درآمدزایی این فرقه مخرب و خشونتطلب روشن میکند که در تمام آنها یک نقطه مشترک وجود دارد و آن این است: فریبکاری. در هیچ کدام از روشهای درآمدزایی که ترابی عنوان کرد ردی از صداقت وجود ندارد. سازمانی که سوابق تروریستی و فرقهای آن به همه دنیا شناخته شده است حتی برای انتشار مقاله نیز مجبور است نامی از رهبران خود نبرد. سران مجاهدین خلق میدانند که در میان مردم ایران و حتی در سطح بین المللی جایگاهی ندارند. تنها نقطه اتکای فرقه مخرب رجوی منابع مالی قدرتمند آن است که موجب میشود با سخاوتمندی فراوان سیاستمداران و گاه رسانههای غربی را در فریبکاریهای خود شریک کند و سهم آنها را پرداخت کند تا حمایت آنها را در جهت بقای بیشترش کسب کند.
مزدا پارسی