همچنین مدعی بود که فرقه ایشان، در مرکز ثقل جبهه دوم و به مثابه سدی محکم در برابر بلعیدن عراق توسط قلب تپنده عمل مینماید ودر معنی اردوگاه اشرف بمثابه مرکز استراتژیک این دعوا است.
رجوی برای اینکه بگوید سدِ مقابل جمهوری اسلامی بسیار محکم است، نیاز داشت تبلیغ کند که اولا،افرادی که تشکیل این سد را میدهند تماما از درون پُرانگیزه ومحکم وبدون مسئله میباشند وفقط معدود کسانی بخاطر شرایط سخت مبارزه!؟تحمل نیاورده واز مبارزه!بریده اند! وهمچنین سایر اشخاص متشکله این جبهه دارای پایگاه وسیع اجتماعی در عراق میباشند.
حالا چرا این مجموعه نمیتواند با استفاده از پایگاه اجتماعی خود از پس دولت عراق وشبه نظامیان وابسته به قلب تپنده بر بی آید موضوع دیگریست که به خود عراقیان مربوط است.
ایشان برای اینکه کسی پی نبرد داستان از اساس چیز دیگریست، نیاز دیگری هم داشت وآن، بی "پناه"کردن جدا شدگان تیف وگرفتاران در اشرف وهمچنین سوزاندن پیشاپیش افراد جدا شدهای بود که وی از بابت آنها احساس خطر میکرد اما این احساس خطر بیش از این که از بابت روشن گریهای آنها درملأ ایرانی و دستگاههای سیاسی وحقوق بشری و… باشد بخاطر علت دیگری بودکه میتوانست کارت اشرف وکلا خاک عراق که همواره در این دو دهه گذشته برای زد وبند در بالا مورد استفاده قرار گرفته بود را برای همیشه بسوزاند، اما این خطر چیزی بجز وصل کمکهای همه جانبه رها شدگان از فرقه به مابقی کسانی که حالا در تیف ویا در اشرف از فرقه رجوی جدا شده ویا در حال جدا شدن میباشند نبود. چرا که این وصل که به پناه وامید منجر میگردد،قلابی بودن سناریوی غلام حلقه بگوش در هر شرایط وسد محکم در برابر بلعیدن عراق را با رها شدن انسانهای دربند بر ملا خواهد ساخت ونشان خواهد داد که اولا رجوی درپروسه باصطلاح انقلاب ایده ولژیک موفق نشدهاست که از انسان رباط بسازد ودوما نشان خواهد داد که آبشخور سد محکم در برابر بلعیدن عراق وکلا صورت مسئلهای را که رجوی سعی دارد بعنوان صورت مسئله اصلی عراق جلوه دهد چیزی بجز جست وخیزهای عنتر برای جلب رضایت لوطیاش نیست واتفاقا نشان خواهد داد که چون مبارزه برای بهروزی مردم ایران به کانالهای دیگری رفته که دیگر نامش مبارزه نیست ونام مزدوری دارد، این انسانهای رباط نشده حاضر نیستند عمله دستگاهی باشند که همانطور که تمامی حامیان خارجیش میگویند از سکوی تامین منافع استراتژیک خارجی به حکومت ایران پارس میکند واین نامش مبارزه برای منافع مردم نیست ودرست بر خلاف ادعای رجوی، این انسانها از اینهمه نوکری وچاکر منشیهای ذبونانه وخفت بار رجوی واهل بیتش بُریدهاند که درود بر تمامی آنها باد.
حالا با رفتن آقای خدابنده به عراق واقدامات انسانی ایشان در راستای ساختن "پناهِ"و آنهم پناه بدون قید وشرط برای کسانی که دیگر نمیخواهند آلت دست رجوی باشند، مقام شامخ ولایت فرقه، مفهوم "پیام" رفع نگرانی از بی پناهی ومفهوم عوارض آن را که چیزی بجز تشدید روند فرو پاشی ورها شدن انسانهائی که سالها گرفتار تارِ عنکبوتی وی وباندش بودهاند نیست را بسیار خوب گرفتهاند وهمین امر سبب گردیده تابا به نمایش گذاشتن عمق وحشت ولرزهای که ازپی آمدهای این مسافرت بر دستگاهش ریخته شده به یکباره مُهر باطل شد رابر تمامی ادعا هی قبلی منجمله مسئله دار نبودن افراد اشرف در مقابل اینهمه نوکری را زده وبا زبان بی زبانی بگویند غلط کردم.
از طرف دیگر،برای اینکه شاید بتوانند این روند کمک رسانی راکُند نمایند باز هم متوسل به همان شیوه شناخته شده قبلی در وصل این کمک به حکومت ایران شدهاند، با این تفاوت که چون فهم کرده اند این تو بمیری از آن تو بمیریها نیست بخاطر بالا بردن هزینه این کمک رسانی،آقای خدابنده را ارتقاء مقام داده و با حفظ سمت در وزارت اطلاعات، عضو نیروی قدس نیز معرفی کردهاند تا بلکه بخیال خام خود با این ارتقاء مقام، پای نیروهای امنیتی و نظامی اربابشان را به ماجرا باز کرده وماجرا و صورت مسئله را بکل عوض نمایند.
بدون این که بخواهیم به آبشخور طرح صورت مسئله قلابی و خائنانهای که از طرف رجوی بعنوان صورت مسئله اصلی عراق ارائه شده بطور مفصل بپردازیم که مسئله آنقدر روشن وشفاف است که نیازی هم به آن نیست،فرض رابر این میگذاریم که در عالم واقع، چنین مُهملی که رجوی از باب نوکری میگوید صحت دارد واز طرف دیگر آمریکا،یعنی طرف اصلی ایران در مناقشات جاری بین دو کشور که یکی از موارد آن نیز موضوع عراق میباشد به مرخصی رفته وبرادر مسعود، طرف اصلی تهران درمسئله عراق،انرژی هسته ای،لبنان،فلسطین،افغانستان،…می باشند.
بنابر،این پیش فرض کاذب،باید از ایشان سوال کنیم که برادر مسعود، تو واشرف که یک تنه مانع بلعیدن عراق توسط ایران هستی ودر مقابل دولت قانونی عراق ومیلیونها شیعه ونیروی قدس ایستادهای ولیست سی ودوهزار از این نیرو را که بقول خودت در بیخ گوشت هستند افشا نموده ای، چرا وبه چه دلیل از آن سی ودو هزار نفر وحشت نکردی؟و حالا که سی ودو هزار نفر تبدیل به سی دوهزار ویک نفر(با عرض معذرت از آقای خدابنده) شدهاست شلوار مبارک را خیس نموده ای؟
مگر نمیگوئی در اشرف خبری نیست؟ پس چرا تمامی سایت هایت در آماده باش قرمز بسرمی برند وبه مامانت التماس میکنی که ایشان را دستگیر نماید؟
برادر مسعود، این سد محکم که میگفتی همین بود؟یک فرد ودوتا گزارش بی بی سی که نمیتوانند کوهای استوار را از سر جایشان بجُنبانند؟
نکند که زبانم لال قبلا جُنبیده باشند؟
واین ترس به واقع، نه ازصرف مسافرت یک نفر به عراق است که به تو دست داده،بلکه از پیام رسیدن کمک به گوش جُنبیدهها است که افسار پاره کرده وبه زمین وزمان ناسزا میدهی؟
چطور است که وقتی بی بی سی با یکی از اهل بیت تو مصاحبه میکند یادت میرود که چهها در موردش گفتهای و تبدیل میشود به خبر گزاری بی بی سی وآنرا در ده تا سایتت چاپ میکنی،اما وقتی با یکی از جدا شدگان صحبت میکند و وی بخشی از آنهمه استثماری را که در حق خود ومابقی دوستانش روا گردیده بر ملا میکند، میشود آیت الله بی بی سی؟به این میگویند اوج فرصت طلب وبی مرزی و وقاحت.
بهر حال اگردر اردوگاه اشرف خبری نیست وهمه افراد آن از صمیم قلب،کنیز وغلام اربابان تو هستند واشرف کولا سرو میکنند،پس معنی اینهمه اعلامیههای بگیر وببند واینهمه تلاش در ایزوله نگهداشتن آنها بخاطر چیست؟
مثل بچه آدم بیا از آقای خدابنده وتمامی جدا شدگان دعوت رسمی کن تا بیایند اشرف،مسلما وقتی به این سد محکم بر خورد کنند،پشیمان وبور شده و به جای خود باز خواهند گشت وهمگان از اینکه توانستهای از سه هزار واندی انسانهای آرمان دار، عمله هائی بسازی که با بیل وکلنگ مشغول صاف کردن جاده دموکراسی از تهران تا دمشق هستند، تو را بجای عمله چهارراه سید علی، بعنوان سر عمله سال انتخاب خواهند کرد ونام اردوگاه اشرف بعنوان اولین کارخانه ایده ولژیک عمله سازی جاودانه خواهد شد.
اما از قرار معلوم اینطور نیست که تو میگوئی، جناب عالی وباندت با ضافه آنان که چه در کشورهای غربی اطراق کرده ویا در عراق میباشند، همه وهمه بروی هم تشکیلاتی را میسازید که نه ترمز هستید ونه گاز،تشکیلاتی که ادامه حیات سیاسی آن، بستگی به مورد مصرف بودن برای صدام ویا دیگران دارد نمیتواند خارج از سیاست کلی آنان قدم از قدم بردارد واین قانون مند است.
فرقه جنابعالی تابعی از متغیر است ومتغیر در این مرحله طرف اصلی حکومت ایران در چالشهای جاری است وطبعا هر شخص ویا جریانی که در یکی از اردوگاه دو طرف اصلی ثبت نام کرده باشد بعلت قفل شدن، نمیتواند خارج از استراتژی دو سر اصلی مناقشه، راهبردی مستقل داشته باشد بویژه آنکه حیاتش در دست یکی از دو طرف باشد.
دقیقا بخاطر این است که حرکات شما اعم از نذری دادنها در اشرف،ضدیت بامالکی وپاچه گیری از این وآن و…تماما از نوع جست وخیزهای عنتر برای لوطی است ولا غیر.
اگر غیر از این است، ممکن است بفرمائید که چرا زمانی که جناب آقای بوش ریاست جمهوری آمریکا کمی از دولت عراق دلخور بودند،تمامی سایتهای شما شده بود علیه مالکی وتاآن دلخوری رفع گردید جنابعالی نیز خفه شدید؟
مگر تضاد شما با دولت عراق بر سر مسائل مربوط به خودتان وجبهه دموکراسی خواهان عراقی نبود؟
نکند که احتیاج به تخم کبوتر دارید تا دو باره زبانتان علیه مالکی بکار بیافتاد؟
بر سر مسئله اتمی هم همینطور،تا سر وصداها بلند میشود،شما هم مثل تُربچه میخواهید بگوئید جزئی از میوهها هستید وچهار تا کور وکچل را در خیابانهای غرب ردیف میکنید که داد بزنند ودو تا از اهل بیت را هم میا ورید کنفرانس بدهند.
آیا غیر از این است؟
اگر غیر از این است،ممکن است کارنامه شش سال گذشته خود را منتشر بفرمائید تا همگان ببیند که بغیر از عرض حال به این دادگاه وآن دادگاه وجاسوسی، دیگر چه در توبره دارید؟
ممکن است بگوئید چرا مبارزه مسلحانه را تعطیل فرموده اید؟
منتظر فرمان چه کسی برای شلیک هستید؟
مگر قرار نبود که ارتش آزادیبخش برود ومردم ایران را آزاد کند؟
پس چرا قضیه بر عکس شده وشما منتظر هستید که در ایران خبری شود تا بلکه شما از این مخمصه خود ساخته آزاد شوید؟.
مگر نمیگوئید که مماشاتگران شما را در لیست کرده ونگه داشتهاند؟ وگرنه من آنم که رستم بود پهلوان،بفرمائید میز چیده شده را با توسل به مردم بهم بریزید،اینهمه اعتراض در داخل است،پس چرا به شما وصل نمیشود؟ تا با نشان دادن ظرفیت وتوان محور این موجهای نارضایتی قرار گرفتن میز را بهم بریزید؟
احتمالا نمیتوانید وبخاطر همین هم هست که برای بهم ریختن میز به دامان سیاست مداران دست هفتادم این کشور وآن کشور آویزان شدهاید وتحقیر آنان را که متفق القول گفتهاند علت حمایتشان از شما تامین منافع استراتژیک کشورهای متبوعه آنان است را بجان میخرید وبا تیتر درشت چاپ میکنید.
و دقیقا بخاطر همان نتوانستن است
مگر بغیر از این است که تمامی این چراها ومگرهای بی پاسخ مانده باضافه خفتی که به اشرفیان بخاطر سرو اربابان جدید با اشرف کولاو…دست میدهد باعث جُنبیدن همانها گشته که مژگان از زبان تو میگفت اگر کوهها… واین جنبیدن علت اصلی ترس تو وباندت گشته وگرنه که اگر خانه از پای بست ویران نبود رجوی در فکر خدابنده نبود.
خاک بر سرت که بخاطر دو روز دنیا جُنبشی را که میتوانست از حرمتها پاسداری کند به این ذلت کشاندی که مدافع آن نه خلق ایران بلکه چهار تا کدخدای آنچنانی عراقی وچهارتاسیاستمدار دست هفتادم کشورهای غربی واسرائیل شده است.
بدبخت دلقک،ببین به کجا سقوط کردهای که برای جلب توجه عابرین نیویورک در سفر احمدی نژاد به آمریکا، میروی ماشین فراری وبنز کرایه میکنی تا عکس همسرت را روی آن بچسبانند تا مورد توجه قرار گیرد،میترسم سال بعد بروی چهار تا رقاص بیکینی پوش را هم به رسم تبلیغات بنگاههای ماشین فروشی روی ماشینها سوار کنی تا با آهنگ مریم من مریم منِ امیر آرام قر بدهند تا توجه جلب کُنی.
تُف برتو وآن کور وکچلهای غُربتی و عقب افتاده هوادارت که این اعمال دلقک وار را بحساب مدره نمائی وتجدد خواهی میگذارید،آنوقت توقع دارید که کسی به شما ها احترام بگذارد؟
بدبخت دیدی که با آنهمه دُم تکان دادنها نه آقای کلینتون ونه آقای بوش محل سگ هم بهت نگذاشتند وعبرت نگرفتی وحالا شروع کردهای برای سناتور مک کین دُم تکان دادن.
بیچاره اگر هم میخواهی به نوکری رسمی استخدام شوی راهش این نیست که اینطور زبونانه عرض ارادت کنی واخبار دست شوئی رفتن آقای بوش را هر یکساعت به یک ساعت در سایت رسمیت چاپ کُنی وحتی حال ایشان را هم از این مجیز گوئیهای تهوع آور بهم بزنی.
بدبخت تو بعد از اینهمه سن هنوز نفهمیدهای که فرهنگ آمریکائی مجیز گوئی را نمیشناسد؟
نوکر با وقار وبا اشل باش که بتو احترام بگذارند واینقدر هم به جدا شدگان تهمت نزن،بالاخره روز محشر برای همه فرا خواهد رسید،همان خیانتها به خون شهدا ویک ملت برایت کافیست،نامه اعمال خود را با این اتهامات زیاد مکن.
اگر سندی داری رو کن،اگر عکسی از کاخ ویاماشین لامبورگینی آقای خدابنده وبقیه داری رو کن وگرنه مثل بچه آدم از ایشان ومابقی عذر خواهی وطلب بخشودگی کُن،من مطمئن هستم که آنها تورادر این مورد خواهند بخشید.
حمید زرتشت نیا