انقلاب درمانی به سبک مجاهدین خلق

وقتی در درون سازمان بحث انقلاب ایدئولوژیک (انقلاب طلاق) پیش کشیده شد، رجوی ها برای فهم این مسئله سعی کردند با شامورته بازی وانمود کنند که اگر همه افراد به این موضوع ورود کنند و ورودشان خلص باشد می تواند جلوی خیلی از مسائل و مشکلات فرد را بگیرد که یکی از این موارد بیماری بود .

در انقلاب طلاق ابتدا رجوی برای اینکه نشان دهد مقصر اصلی شکست عملیات فروغ جاویدان نبوده و اعضا به علت اینکه فکرشان درگیر مسئله دوران و یا خانواده بوده، عملیات شکست خورده است، انقلاب طلاق را مطرح کرد. سازمان مجاهدین سعی داشت برای مسئله انقلاب طلاق ارزش قائل شود و جایگاه مریم رجوی را بالاتر از چیزی که بود نشان دهد به همین خاطر بعد از شروع انقلاب ایدئولوژیک یا همان انقلاب طلاق که به اجبار و به دستور رجوی خانواده را متلاشی کردند همه افراد باید از این مرحله عبور می کردند. ابتدا از رده های بالاتر شروع شد و بعد نوبت به رده های پائین تر رسید. رجوی عنوان داشت همه افراد از بالا تا پائین و متاهل و مجرد باید وارد این انقلاب شوند و خالص و پاک از آن خارج شوند.

این خط کلی در مورد انقلاب طلاق بود. اما جنبه های انقلاب درمانی آن بسیار جالب و طنز بود. مسئولین رده بالا و قدیمی بطور مثال از شیوه درمان خود بعد از وارد شدن به انقلاب طلاق حرف می زدند که برای من و خیلی های دیگر خنده دار بود. بطور مثال یک مسئول عنوان می کرد که همیشه درد معده داشته و مدام باید قرص مصرف می کرده است اما وقتی وارد این انقلاب شده و آنرا فهم کرده مسئله درد معده اش حل شده و اصلا دیگر دردی را احساس نمی کند. یکی از مسئولین دیگر عنوان می کرد که من برای ترک سیگار بسیار مشکل داشتم ولی به محض چنگ زدن به انقلاب طلاق مریم کاملا سیگار را کنار گذاشته و ترک کرده ام و یا مسئول دیگر عنوان می کرد که مشکل سردردهای مستمر و یا همان میگرن داشته که وقتی به انقلاب ایدئولوژیک مریم چنگ زده، دیگر سر درد یا همان میگرن به سراغش نیامده است و بهبود یافته است. البته در این مورد می توان نمونه های مختلفی از شامورته بازی های مسئولین را ذکر کرد ولی چیزی که خیلی نمود داشت با وجود چنگ زدن و وارد شدن اعضا به انقلاب طلاق مراجعه کننده به امداد اشرف زیاد بود. این شامورته بازی جنبه دیگری هم داشت و به دکترها گفته بودند که سعی کنند افراد را برای درمان به سمت انقلاب سوق بدهند و از دادن دارو خودداری نمایند.

رجوی با این شیوه قصد داشت انقلاب درمانی را در درون سازمان نهادینه کند. البته این پوش قضیه بود و اگر کسی عنوان می کرد بیماری دارد به او انگ تنبلی و یا مشکل دوران زده و باید فاکتهایش را می خواند. به همین خاطر افراد برای فرار از خواندن فاکت در نشست های عملیات جاری با حالت مریضی به سر کار می رفتند تا خودشان را از زیر تیغ انتقاد خارج کنند .

سئوالی که وجود دارد چرا مریم رجوی این همه از انقلاب درمانی و بهبودی افراد حرف می زند اما خودش برای درمان و معالجه به بهترین بیمارستانهای اروپا می رود؟ آیا او اعتقادی به انقلاب درمانی ندارد؟ اگر افراد به انقلاب درمانی او چنگ زدند و اعتقاد کامل دارند پس این همه بیمارهای قلبی در درون مناسبات چیست؟ مگر اعضا نباید از درون تهی باشند و هیچ مشکلی نداشته باشند ؟ یکی از نشانه های بیماری های قلبی حمل تناقض و فرو دادن آن و از درون غصه خوردن می باشد که این در درون سازمان بسیار است .
این شیوه فریبکاری البته چندین سال مصرف داشت و همان مسئولینی که مدعی بودند انقلاب درمانی شدند دوباره بیماری هایشان سر باز کرد و مجبور شدند دیگر بحثی از انقلاب درمانی نداشته و به پزشک مراجعه کنند .

این یکی از شیوه های حقه بازی مریم رجوی بود که سعی نمود با موضوع انقلاب طلاق خودش را هم مطرح نموده و هم اینکه در درون سازمان جا بیندازد که می تواند جایگزین خوبی برای شوهرش مسعود باشد.

هادی شبانی

خروج از نسخه موبایل