علی اکرامی، عضو سابق و جداشده گروه تروریستی در جلسه هجدهم دادگاه محاکمه سران مجاهدین خلق در جایگاه شهود قرار گرفت.
قاضی خطاب به اکرامی گفت: حاضرید به عنوان شاهد شهادت دهید حاضرید سوگند بخورید؟
اکرامی گفت: بله
قاضی گفت: مطلع هستید که اگر مشخص شود اظهارات از طرف شما کذب بوده برابر قانون مجازات کیفری تخت تعقیب قرار میگیرد؟
اکرامی گفت: بله
اکرامی با دستور و تکرار سخن قاضی برای سوگند، گفت: قسم میخورم به قرآن کریم که دست راستم بر روی آن است و به والله، بالله، تالله جز به راستی نگفته و تمام حقایق را مطابق واقع برای دادگاه بیان کنم.
اکرامی گفت: در رابطه با نقش روابط خارجی سازمان مجاهدین و هماهنگ کننده کلیه فعالیتهای نظامی، اطلاعاتی با رژیم صدام در جلسات قبل نکاتی را مطرح کردم.
وی ادامه داد: سازمان مجاهدین در رسانه خود سیمای آزادی عضویت من را در کمیته روابط خارجی تکذیب کرد و افرادی شهادت دادند که اصلاً آنها جزو کمیته روابط خارجی نبودند.
اکرامی در ادامه برای اثبات بیانات خود در دادگاه به نمایش چارت سازماندهی مخابرات صدام و میز ارتباط با سازمان مجاهدین خلق پرداخت و گفت: سازمان مجاهدین تمامی عملیاتهای اطلاعاتی و تروریستی در داخل را در ارتباط مستقیم با افسران و در راس آن صابر الدوری، رئیس اطلاعات عراق انجام میداد.
اکرامی در ادامه به نمایش چارت سازماندهی بخش روابط خارجی سازمان مجاهدین خلق یعنی کسانی که با آنها در ارتباط هستند پرداخت و در راس آن مهدی ابریشم چی که از متهمان این دادگاه است را معرفی کرد.
وی به انفجار دفتر نخست وزیری و حزب جمهوری اسلامی ایران در سال ۶۰ که ابتدا سازمان مجاهدین خلق مسئولیت آن را به عهده نگرفت اشاره کرد و گفت: آنچه در جلسه یازدهم پخش شد مسعود رجوی گفت مقامات آمریکایی و فرانسوی در جریان بودند که انفجار حزب جمهوری با ما بوده و در آنجا به ما اتهام تروریستی نزدند.
وی در ادامه گفت: همچنین “مهدی ابریشمچی” و “عباس داوری” که از مسئولان بخش روابط خارجی مجاهدین بودند بارها در حضور خودم در ملاقات با افسران عراقی برای دریافت کمکهای مالی از دولت عراق به این موضوع اذعان کرده بودند، مهدی ابریشم چی علنا گفت که حزب جمهوری اسلامی را به واسطه نفری که داشتیم منفجر کردیم و این توانمندی ما را در ایران نشان میدهد.
اکرامی گفت: مهدی افتخاری، طراح پرواز مسعود رجوی و بنی صدر به فرانسه بود، در جلسهای که با من داشت علنا گفت که در طراحی عملیات حزب جمهوری و دفتر نخست وزیری مستقیما نقش داشته است.
اکرامی در ادامه گفت: کلاهی میخواست به نحوی از مجاهدین جدا شود و مسعود رجوی به او گفت اگر اکنون زنده هستی به جهت این است که چتر امنیت مجاهدین روی سر تو است به محض اینکه از مجاهدین جدا شوی هیچ تضمینی وجود ندارد که زنده بمانی و جمهوری اسلامی هم از تو حمایت نخواهد کرد.
اکرامی، عضو سابق و جداشده گروه تروریستی مجاهدین خلق گفت: رحیم قاسمینژاد با نام مستعار رسول بود، در سال ۶۴ وقتی میخواست با بمب انفجاری کار کند، بر اساس انفجار بمب بینایی هر دو چشم خود را از دست داد. در فیلم عروسی مسعود رجوی این فرد با عینک دیده میشود که میآید و تبریک میگوید. او را به بغداد بردند، در قرارگاه جلالزاده مسئول گاز شد. خیلی اصرار کرد که به ایران برگردد، ولی قبول نکردند. یک روزی ساعت ۵ و نیم صبح اعلام شد در زمین فرودگاه یک نفر خود را به آتش کشیده است. یک سوال ذهنی برای همه ما ایجاد شده بود چراکه محل مخازن سوخت ۷۰۰ متر آن طرفتر بود چطور میشد که یک نابینا این همه راه را برود سپس مخزن نفت را پرکند آن را به زمین فرودگاه بیاورد و خود را آتش بزند. او را کنار زندان ابوغریب برده و دفن کردند.
وی گفت: شاعری به نام مجتبی میرمیران مسئول تبلیغات بود. او را در پایگاه ابوالفتحی بغداد تحت نظر داشتند، اگر در گوگل سرچ کنید شعرهای او موجود است. من غیر از مسئولیتی که داشتم مسئولیت نظارت بر قبرستان مجاهدین که حدفاصل کربلا تا نجف بود، برعهده من بود، یک مسئولی به نام عبدالعزیز داشت و ما وقتی کشته شدگان را به آنجا میبردیم با یکسری تشریفات بود؛ ۳۰-۴۰ نفر میآمدند و بعد تابوت و پرچم را هم میبردیم و مناسک نظامی انجام و فرد را خاک میکردیم. افرادی هستند که اسامیشان را دادم که شاهد بودم چند سال در زندان ابوغریب بودند صرفا به جرم اینکه خواهان جدایی از مجاهدین بودند. حق انتخابی نداشتند. نزدیک به ۳۵ نفر را بعد از سرنگونی صدام با اسرای ایرانی تبادل کردند. صرف ایرانی بودن آنجا ۵۰ ضربه شلاق داشت و آنها را با آهن میزدند. این سازمانی است که جنایت میکند. خیلی از خانواده اعضا میخواهند بیایند و در این دادگاه شرکت کنند.
قاضی خطاب به او سوال کرد: آیا اظهاراتی که آقای ترکمن داشتند که مسعود رجوی در سازمان باعث کشته شدن اعضا شد، مورد تائید شماست؟
سپس علی اکرامی، عضو سابق گروه تروریستی مجاهدین خلق گفت: قرارگاه موسوم به “الهی”مسئولیت آن با اصغر زمانوزیری بود. تعدادی از بچه ها از زندان آزاد شده بودند حتی بخشی بودند که از ما چیزی نگرفتند. رئیس دادگاه میگفت محض احترام به موی سفید پدرت و به احترام مادرت که خانم مومنهای هست شما را آزاد کردیم. این افراد به پایگاه الهی در پاکستان فرستاد شدند. ۵ روز بعد اینها را جای دیگر فرستادند. زمانی که میخواستند آنها را بفرستند با اصغر زمانوزیری بحث کردم و گفتم این نیروها تاکنون در زندان بودند و اگر بخواهند آزاد شوند و به شهرهای خودشان بروند شناسایی و اعدام میشوند و او در جواب گفت ما میخواهیم این نیروها کشته شوند. عمر یک چریک ۶ ماه است، اما این افراد ۵ سال است که در زندان هستند و ما میخواهیم که آنها کشته شوند.
قاضی گفت: یعنی سیاست مسعود رجوی در مقابل سیاست حضرت امام برای عفو مجاهدین علی رغم اقدامات تروریستی سیاست مرگ و کشته شدن آنها بود؟
اکرامی پاسخ داد: بله. سیاست مسعود رجوی در نشستها به گونهای بود که میخواست اعضایی که سالها در زندان بودند اسم سالها تهدید و شکنجه را یدک بکشند. میخواست به مردم القا کند که اعضای مجاهدین در مقابل این شکنجهها ایستادگی کردند، حماسه آفریدند و سپس آنها را بشکند و از کشتن آنها بهرهبرداری سیاسی کند. برای همین در داخل تشکیلات جلسهای تشکیل داد و همه آنها را دعوت کرد و گفت اینکه ما میگوییم شما مرد مقاومت هستید و زیر شکنجه بودید بحثهای تبلیغاتی است وگرنه ما میدانیم که همه شما سازش کردید، چون اگر شما اهل سازش نبودید شما را اعدام میکردند. امام تمام نیروهای خوب ما را اعدام کرد و تفالهها را که شما بودید به ما پس داد. رجوی میگفت ما شما را بزرگ کردیم و میخواستیم برای تبلیغات از شما استفاده کنیم وگرنه شما در زندان آزار نشدید و شکنجه ندیدید.
قاضی: یعنی آقای رجوی منکر شکنجهها و آزارهای شما در زندان بود؟
اکرامی بیان کرد: بله. رجوی میگفت این تبلیغات ما بود که مردم فکر میکردند شما در زندان شکنجه شدید. رجوی میگفت باید کاری کنیم که جمهوری اسلامی دست به خشونت بزند. او میگفت هر چه جمهوری اسلامی تعداد بیشتری از اعضای ما را بکشد ما نیروهای بیشتری جذب میکنیم. اگر جمهوری اسلامی عضوی از ما را در زندان بکشد خانواده وی جذب ما میشوند و برعکس هرجا نیروهای ما را عفو کرده و آنها به زندگی خود بازگشتند، خانوادههایشان نیز جذب جمهوری اسلامی شدند.
قاضی سوال کرد: یعنی رجوی دستور مرگ اعضای خود را در زندان میداد و از این خون علیه جمهوری اسلامی استفاده میکرد؟
اکرامی پاسخ داد: بله.
قاضی گفت: سوال من این است که هستههای مجاهدین در زندان، مرگ مجاهدان را دنبال میکردند؟
اکرامی گفت: بله. سیاست رجوی همین بود.
قاضی اظهار کرد: یعنی هستههای مجاهدین در داخل زندان دستور مرگ داشتند؟ از اهداف تشکیل هستههای مجاهدان در زندان هدایت مجاهدین به مرگ در مقابل کمیتههای عفو بود؟
اکرامی پاسخ داد: بله. آنها اعضای زندانی مجاهدان را تشویق میکردند که اعدام شوند. رجوی میگفت الان زندانهای ما آماده هستند و میگفت اولین تانکی که وارد کشور شود باید درهای زندان را باز کنیم تا نیروهای ما که در زندان هستند به ما بپیوندند. بسیاری از افرادی که در تشکیلات آلبانی هستند سال ۶۵ از زندان آزاد شدند. سیاست رجوی مقابله به بهای حذف فیزیکی بود. میگفت برای من قابل قبول است که بر روی یک پاسدار سلاح بکشم و او را بکشم. ولی او به سربازها هم رحم نمیکرد مسعود رجوی میگفت حتی باید به سربازها هم رحم نکنیم، چون اگر ما اینها را بزنیم جبهه خالی میشود. رجوی در جهت اهداف صدام میخواست جبههها را خالی کند.
قاضی بیان کرد: دادگاه این آمادگی را دارد که شهادت و شکایت تمام اعضای سازمان را چه به صورت حضور و چه از راه دور استماع و اخذ و به آنها برابر مقررات قانونی رسیدگی کند.
در ادامه پیروزفر وکیل تعدادی از متهمان پرونده از این شاهد پرسید: شما تمام ۱۰۴ متهم این پرونده را میشناسید.
اکرامی پاسخ داد: اکثر آنها را میشناسم. در راس سازمان مسعود رجوی بود و بعد تعدادی دیگری بودند. تمامی تصمیمات از سوی مسعود رجوی گرفته میشد و بقیه نیروهای اجرایی و مجری احکام او بودند.
وکیل شکات گفت: چند رسانه در سازمان وجود دارد. مسئولان اصلی این رسانهها چه کسانی هستند.
اکرامی پاسخ داد: مسئولیتها در سازمان مقطعی است و در برهههای زمانی تغییر میکند. سیمای آزادی گروهی دارد که اخبار را فیلتر میکند.