در قسمت اول این نوشته سه مورد از دروغ های نچسبی که مجاهدین رجوی در راستای تعریف و تمجید از خویشتن خویش بخود نسبت داده اند، ذکر مختصری رفت و حال به بیان موارد دیگر این اوصاف و مشخصاتی که مریدان رجوی با الهام از آموزش های دستگاه مغزشوئی مداوم و بی همتای وی به تشکیلات برده داری خود پرداخته اند میپردازیم.
آنها گفته اند که “هنر شنیدن” از صفات حمیده و دموکراتیک این تشکیلات است و نگفته اند که شنیدن از چه کسی و آیا این شنیدن سئوال های متقابلی را هم به همراه دارد یا نه و فقط افراد سازمان موظف دائمی به شنیدن سخنان تماما غرض آلود و اغوا کننده رجوی بوده و نقشی در این بحث ها ندارند و تنها این رجوی است و در سال های اخیر مریم که متکلم الوحده تمام نشست ها است وکسی یارای سئوال درباره سخنان ابلهانه او را ندارد و احیانا اگر فردی ایده کم و بیش زاویه داری مطرح کرد، کارش با توهین ها، شکنجه و زندان ها و اگر روی داد با مرگ مواجه میشود و این “هنر گوش دادن” به چیزی جز تداوم بردگی و تهی شدن هرچه بیشتر از شخصیت انسانی برای این گوش دهنده ، به ارمغان نمی آورد!
بعبارت دیگر، شنیدن در این فرقه منحط و بی نظیر، چیزی جز تشدید حماقت و سفت کردن زنجیرهای اسارت، عاید این شنوندگان نگونبخت نمیکند!
نویسنده این مقاله مورد کنکاش میگوید که در مجاهدین مرسوم است که گوش دادن، منت گذاشتن و لطف کردن به کسی نیست، بلکه مسئولیت و نیاز هر مجاهد و اثبات هویت انسانی هر کس است.
این موضوع کاملاً صحیح چرا در تشکیلات مجاهدین خلق پیاده نمی شود و ردی از آن دیده نمی شود! البته که نیروها باید در برابر اوامر رهبری همین طور باشند اما چرا رهبری سازمان خودش این آموزه را درباره خودش پیاده نمی کند و حاضر نیست به ابهاماتو نقطه نظرات و احیاناً اختلاف نظرهای اعضا گوش فرا بدهد! آیا برای اعضای نگونبخت مورد ارزیابی قرار دادن آنچه که شنیده شده و سپس بر زبان آوردن نتایج این ارزیابی، با عقوبت های سخت مواجه نمیشود؟ به حکایت صدها شواهد موجود البته که میشود و نویسنده این لاطائلات مورد بحث رجوی ها این معنی را بهتر از من میداند و در عین حال دریده تر از آنست که بخواهد حرفی در راستای حقایق بنویسد!
مجاهدین میگویند که گوش دادن به حرف ها (منظور حرف رجوی و منتخببن اوست)- روحیه جمع گرایی و ضد فردپرستی در انسان ها تولید میکند و با این کار سترگ!! وضع سازمان و کشور را متعالی تر میکند!
در این صورت باید از آنها پرسید که آیا این قاعده شامل خود رجوی نیز هست؟
یعنی اینکه او به عنوان متکلم الوحده دائم که فقط حرف میزند و به کسی اجازه حرف زدن و اظهار نظر کردن نمیدهد ، ضد جمع گرایی و تعالی سازمان و کشور است؟؟؟
پس با منطق شما کسانی اجازه دارند پا روی ارزش ها بگذارند و دیکتاتور، ضدمردمی وغیر محتاج به شنیدن حرف های دیگران باشند و در عین حال مورد ایراد واقع نشوند و…
شما این منطق رجویست ها را چگونه ارزیابی میکنید خواننده محترم؟!
ادامه دارد…
رضا اکبری نسب