همچنان که مجاهدین خلق همواره در میان شکافها و دشمنیها بقای خود را جستجو کردهاند، گروه تروریستی جیش العدل یکی از منابعی است که فرصتهای خوبی در اختیار مجاهدین خلق قرار میدهد. رسانههای مجاهدین خلق در بازتاب حرکات خشونت آمیز جدایی طلبان جیش العدل چنان اشتیاقی به خرج میدهند که گویی شاخهای از تشکیلات خودشان موفق به کشتار ایرانیها شده است.
در حالی که جیش العدل –که شاخه جندالله پس از دستگیری و اعدام عبدالمالک ریگی است– در فهرست گروههای تروریستی وزارت امور خارجه آمریکا و در لیست تحریمهای وزارت خزانهداری این کشور است، گزارشات مبسوط از حملات تروریستی جیش العدل در خاک ایران و انتشار اطلاعیهها و بیانیههای آن با فرهنگ واژگان مجاهدین خلقی نشان میدهد که فرقه رجوی نه تنها نگران تمامیت ارضی ایران نیست بلکه خرسند و هیجان زده از حملات تروریستی جیش العدل تلاش میکند تحسین و تشویق خود را ابراز کند.
در جریان تحولات جنبش “زن زندگی آزادی” نیز رسانههای تشکیلات مجاهدین خلق بیش از هر نقطه دیگر ایران، از زاهدان خبر رسانی میکردند. بنا به ادعای رسانه های مجاهدین خلق به نظر میرسد که در جریان جنبش، حضور عوامل فریب خورده مجاهدین موسوم به “کانونهای شورشی” در این مناطق فعالتر است.
اقبال جداییطلبان بلوچ به مجاهدین خلق طبیعی به نظر میرسد چرا که جریان مجاهدین خلق بدلیل سوابق تروریستی، باور به حجاب اجباری و انواع رویکردهای غیر دمکراتیکش در میان معترضین ایرانی جایی نداشت و حتی با وقاحت تمام شعار جنبش مذکور را با دیدگاه ضد زندگی خود با عنوان “زن مقاومت آزادی” تغییر دادهاند. این فرقه بیش از هر گروه دیگری میتواند در میان تروریستهای جداییطلب و افراطگرایان مذهبی جایگاه داشته باشد.
به علاوه سابقه درخشان مجاهدین خلق در همکاری با دشمن در حال جنگ، در این نزدیکی استراتژیک مجاهدین با تروریستهای جیش العدل بسیار موثر است. مجاهدین خلق به عنوان سازمانی که در فهرست گروه های تروریستی اتحادیه اروپا و آمریکا بوده است و همکاری شفاف و مستندی با حکومت صدام حسین در جنگ ایران و عراق و در سرکوب اعتراضات شیعیان و کردهای عراق داشته است و به عنوان بازوی عملیاتی اسرائیل در ترور دانشمندان و مقامات ایرانی در خاک ایران، شناخته میشود، میتواند برای همدستی با هر نیروی جهادی و جداییطلبی گزینهای مناسب باشد.
مزدا پارسی