برخی اعضای پیشین سازمان مجاهدین خلق که از اعضای کنونی انجمن نجات آلبانی هستند در سلسله گفتگوهایی که در روزهای آغازین مهرماه انجام دادند، از سرکوب و خفقانی که پس از انقلاب موسوم به ایدئولوژیک در تشکیلات مجاهدین خلق رخ داد، سخن میگویند.
علی اصغر زمانی که پیش از پیوستن به مجاهدین خلق در ایران از یک زندگی عادی با خانوادهاش برخوردار بوده است با وعده مهاجرت به اروپا گرفتار مجاهدین خلق شد و به موجب انقلاب ایدئولوژیک مجبور به از دست دادن همسر و فرزندانش شد. او انقلاب ایدئولوژیک را موجب تلاشی خانوادهاش میداند. او نتیجه این انقلاب که به “انقلاب طلاق” نیز مشهور است را اسارت زنان میداند، اگر چه در ظاهر هدف آن رهایی زنان بود. به گفته زمانی، همه بندهای انقلاب ایدئولوژیک موجب اسارت و سرکوب انسان است تا مسعود رجوی رهبر بلامنازع تشکیلات بماند.
ابراهیم مرادی نیز انقلاب طلاق را موجب دوری خود از زندگی واقعی میداند که پیامدهای آن تا امروز نیز گریبانگیر او است. به عنوان رهبر تشکیلات همه چیز متعلق به مسعود رجوی است. به گفته مرادی، در این تشکیلات همه افراد به غیر از مسعود و مریم رجوی دشمن بودند.
علی محمد رحیمی نیز انقلاب ایدئولوژیک را ساختاری برای مغزشویی اعضا و دشمنی میان اعضا و خانوادههایشان میداند. به گفته او به دلیل شرایط انزوای شدید در فرقه مجاهدین خلق، اعضا متوجه نیستند که همه وعدههای سران مجاهدین خلق دروغ است و فشارهای روحی و روانی و محدودیتهای ایجاد شده از ورای انقلاب ایدئولوژیک و ترفندهای فرقهای مسعود رجوی زندگی آنها را نابود کرده است.
ابراهیم مرادی در تایید سخنان رحیمی میگوید: “سازمان مجاهدین خلق از ریشه تا ساقه و برگ چیزی به جز فریب و کلاشی و کلاهبرداری و گول زدن آدمها نیست.” او نیز با وعده مهاجرت به اروپا توسط عوامل مجاهدین به عراق و کمپ اشرف برده شد.
حمید آتابای عضو انجمن نجات و میزبان میزگرد مذکور، یادآوری میکند که آغاز شکل گیری انقلاب ایدئولوژیک را شکست سنگین مجاهدین خلق در عملیات فروغ جاویدان رقم زد و سوءاستفاده مسعود رجوی از این شکست چنین شد که خانواده، زن و زندگی را عامل شکست در عملیات نامید و اعضا را برای سالهای طولانی اسیر کرد.
آتابای در ادامه میگوید: “ده ها و صدها بار من از مسعود رجوی شنیدم که خانوادهتان مال من است.”
در قسمت دوم این میزگرد، بیجار رحیمی و موسی دامرودی درباره مهرماه هر سال و سالگرد انقلاب ایدئولوژیک در تشکیلات مجاهدین خلق گفتگو میکنند.
موسی دامرودی که 29 سال از عمر و جوانی خود را در تشکیلات مجاهدین خلق اسیر بوده است، معتقد است که انقلاب ایدئولوژیک پیش از فروغ جاویدان برای اعضای رده بالا شروع شده بود اما پس از شکست فروغ جاویدان مسعود رجوی بهانهای برای شکست سنگینش پیدا کرد و اعضا را مقصر دانست چون به زعم او ذهنشان درگیر همسرانشان بود. به گفته دامرودی رجوی بعدها برای حفظ نیروها بندهای بیشتری به انقلاب ایدئولوژیک افزود که نتیجه آن حذف عاطفه از مناسبات فرقهاش بود.
بیجار رحیمی در تکمیل سخنان موسی دامرودی توضیح میدهد که درست یک ماه پیش از سقوط صدام حسین و اشغال عراق توسط نیروهای آمریکایی، خانواده او برای ملاقات به اشرف آمده بودند و تشکیلات او را خبر نکرد و اجازه ملاقات نداد. در عوض او را مقابل دوربین تلویزیون تشکیلات آوردند تا علیه خانوادهها موضع گیری کند.
بیجار رحیمی در طول دوران اسارتش در تشکیلات، پدر، مادر و برادرانش را از دست داد اما تشکیلات رجوی هرگز به او خبر نداد. به گفته او سران مجاهدین خلق در حذف عاطفه از مناسباتشان چنان موفق بودند که هنگامیکه خانوادهها برای درخواست ملاقات در مقابل کمپ اشرف حضور مییافتند ، اعضا آنها را با سنگ هدف قرار میدادند.
به شهادت دامرودی رجوی میگفت خانواده خوب و بد نداریم. او خانوادهها را با الفاظ بد خطاب قرار میداد. نشست های هر روزه برای اعضا برگزار میشد که خانواده را از ذهن شان پاک کنند و حتی آنها را دشمن بدارند تا آنچه باقی میماند متعلق به رجوی ها باشد. بیجار رحیمی به خاطر می آورد که این گزاره رسمی تشکیلات بود: “نفس تو مال مریم رجوی است و جان تو متعلق به مسعود رجوی است.”