نحوه شکل گیری رفتارهای جدید در اعضای مجاهدین – قسمت پایانی

مؤسسان چهارم و پنجم ارتش رجوی

در نمونه دهم از مبحث تعیین تکلیف گفته شد که رجوی در سال ۱۳۸۴ و ۱۳۸۵ و برای جلوگیری از ریزش نیرو و امیدوار کردن آنان به آینده ای که هیچ چشم انداز روشنی نداشت سلسله بحث هایی تحت عنوان تعیین تکلیف را با نیروها مطرح کرد و از آنان خواست تا هرکس خود را تعیین تکلیف نموده و موضع خود را اعلام نماید.

نمونه یازدهم: اخراج مجاهدین از قرارگاه اشرف و اسکان موقت آنان در لیبرتی (محل سابق نیروهای آمریکایی در نزدیکی شهر بغداد) که تحت نظر کمیساریای عالی پناهندگان ملل متحد و برای اعزام آنان به کشورهای ثالث انجام گرفت، باعث شد رجوی  بار دیگر و برای جلوگیری از جدایی بیشتر اعضاء و نگه داشتن آنان در قید و بند تشکیلات فرقه ای مجاهدین خلق به شیوه فریبکارانه دیگری که باز هم دادن وعده سرنگونی جمهوری اسلامی در سال ۱۳۹۲ بود ، متوسل شود و کار را بدانجا کشید که مریم رجوی هم تلاش کرد بر ابعاد این فریبکاری افزوده و شعار “تغییر در ایران در سال ۲۰۱۳  ” را برای روحیه دادن به نیروهای در هم شکسته مجاهدین خلق بعنوان یک شعار سیاسی در سطح بین المللی گسترش دهد.

ولی آنچه که در لیبرتی گذشت چی بود. بنا به گفته آخرین نفراتی که از کمپ لیبرتی فرار کرده اند ، مسعود رجوی در اواخر آذر ماه ۱۳۹۱  طی یک پیام درونی به اعضای سازمان مجاهدین خلق ، اعلام کرده است که سازمان قصد خروج از عراق را ندارد ، چرا که نوری مالکی و رژیم ایران حداکثر تا تاریخ ۳۰ مهر۹۲  سقوط خواهند کرد ؟!! و آنها می توانند از همانجا به تهران رفته و قدرت را در دست بگیرند. او در ادامه پیامش دو گزینه را جلوی نیروهایش قرار داده است ، گزینه اول : ” پلی از لیبرتی تا تهران ” می باشد ، او در این گزینه از اعضای سازمان خواسته است تا به صورت کتبی تعهد بدهند که برای همیشه با سازمان مجاهدین خلق باقی می مانند و حاضرند از بدن خود پلی بسازند از لیبرتی تا تهران . گزینه دوم : ” کثافت بورژوازی ” است ، رجوی این گزینه را برای آنانی در نظر گرفته است که حاضر به دادن تعهد نیستند و وعده های توخالی و تکراری او را قبول ندارند و بقول او میخواهند به دامن بورژوازی بروند.

در ارتباط با همین بحث در تاریخ ۳۰/۱۰/۱۳۹۱ مسعود رجوی پیامی تحت عنوان “مؤسسان چهارم ارتش آزادیبخش ملی” را به اعضای سازمان داد. وی در بخشی از پیام خود می گوید: ” . . . مؤسسان چهارم ارتش آزادیبخش ملی را اعلام میکنم. با شرکت همه هم وطنان ، مشتاقان آزادی و استقلال ایران و بویژه یاران اشرف نشان در سراسر جهان .

۲۵ سال پیش در سال ۱۳۶۶ من و مریم نخستین مؤسسان (ارتش ) بودیم . یک دهه بعد مؤسسان دوم در حوض های پایان سال ۱۳۷۴ را همه شما و همه مجاهدان به یاد می آورند . آن موقع هم مثل امروز مریم نبود و من برای چندی اعلام انحلال کردم . . . یک دهه بعد در سال ۱۳۸۵ در مؤسسان سوم همچنین شد و حالا در دهه ۹۰ بعد از اعلام مرحله سرنگونی ؟ ! ، در اعلام آماده باش به یگانهای ارتش آزادی در داخل ایران (بعد از به گِل نشستن ارتش آزادیبخش ملی در عراق)  به مؤسسان چهارم و به برپا دادن تیم ها ، دسته ها و یگانهای ارتش آزادیبخش ملی رسیده است . . .

بنابراین میتوان نتیجه گرفت که برای فریبکاری رجوی هیچ نقطه پایانی متصور نیست و جان و روان انسانهایی که در کمپ لیبرتی در تشکیلات فرقه ای مجاهدین خلق گرفتار آمدند تنها بخشی کوچکی از هزینه قدرت طلبی شخص رجوی محسوب می شود.

نمونه دوازدهم و پایانی: رجوی در ادامه فریبکاری و تلاش برای تمکین بیشتر اعضای نگونبخت که در بن بست مرگبار تحولات جهانی دست و پا می زد و در ترس از جدایی های بازهم بیشتر اعضاء از اردوگاه مانز، دست به ترفند دیگری زد تا شاید خروج اعضای ناراضی از این فرقه را کندتر کرده و با سیاست از ستون به ستون فرجی است اندکی به عمر سیاسی خود بیفزاید.

خروج از نسخه موبایل