سلام. دست و روی تک تک شما را می بوسم. واقعا گل کاشته اید. رجوی ها شدیدا به دست و پا افتاده اند. حاضرند چند بار دیگر خود را بسوزانند و مایه تمسخر خاص و عام شوند اما شما از فتح بغداد صرفنظر کنید. اجازه دهید سلام ویژه ای داشته باشم به محبوبه و مصطفی محمدی که صبر ومقاومتشان در بازپس گیری دختر دلبندشان سمیه مثال زدنی است. شنیدم که دست رد بر سینه ی عوامل رجوی و بقایای صدام زده اید که می خواستند جریان را منحرف کنند و با خواهش و تمنا بمعامله بکشانند. الحمد و صد الحمد که دیگر آنچه از رجوی باقی مانده لاشه ی عفنی است و مستحق عبور بی هیچ ترحمی. مطلع شدم که گروه دیگری از خانواده ها به شما پیوسته اند و می خواهند عزیزمتوفای خود را از اشرف خارج کنند. یعنی خانواده ها نمی خواهند جنازه ی اسرای فقید خویش را نیز در زندان اشرف بر جای بگذارند. مبارک است این بلوغ اندیشه بر ضد فرقه ی رجوی. آنچه رجوی ها بنام شهید می خوانند (و من چقدر از این واژه بیزارم!) از اشرف به خاک سرافراز میهن منتقل می شود و روح اسیر به آرامش و آسایش خواهد رسید. انشااله. رجوی هم اگر خیلی شهید دوست دارد می تواند خودش بجای بچه های مردم شهید شود. به جدا شدگان و خانواده های عزیزی که از اروپا و آمریکا در راه هستند و همچنین از ایران بزودی به شما خواهند پیوست سلام ما را برسانید و بگویید انجمن نجات با همه ی آنچه در توان دارد از شما حمایت خواهد کرد. دوستان من، عراق سرزمین تمدن بین النهرین است. نه ظالم را تاب می آورد و نه اشغالگر را. انگل های بجا مانده از جنازه ی صدام که جای خود دارد. باور کنید روزی را می بینم که بچه ها فریاد آزادی سر دهند و اشرف را بر سر رجوی و اذنابش خراب کنند و آنگاه آن را تحویل ملت عراق دهند. ما هم آن روز قسمتی از اشرف را از دولت عراق خواهیم خرید و موزه ی ضد تروریسم و فرقه گرایی را بیاد همه ی قربانیان رجوی – همه ی فرزندان ایران – بنا خواهیم نمود. فرقه ی به بن بست رسیده کارش به لوله کشی و لوله بندی و تخلیه چاه کشیده. آب را از سر لوله می بندد تا پدران و مادران اعضای خود را به تروریسم متهم کند. جالب اینکه گروهی معلوم الحال و مزدور، قاتل مردم عراق که یک سرشان با القاعده طلایی است و سر دیگرشان با سرویس های غیر بهداشتی رنگارنگ… برای لوله های آب اشرف پیام تسلیت فرستاده اند! از دیگر سو بسیاری از اعضای مجاهدین هم جدا شده اند. بر و بچ تیپف که بیخ گوش رجوی خاکریز زده اند باید بیشتر و بیشتر سعی کنند خبر های دنیای آزاد را به داخل زندان اشرف منتقل کنند. بقول حسن زبل دیر نیست انجمن نجات سر میدان منشور شعبه بزند. البته من مخالفم. دلم می خواهد دفتر کارم در محل کار مژگان پارسایی باشد. آخر قرار است او به همراه صدی خانم (صدیقه) موسوم به عقل کل – داستان های جالب و زیادی ازاو زمانی که در آمریکا بود دارم – و عباس آقا مسئول آلزایمری های اشرف بیاری خدا و به همت مصطفی و خانمش و سایر خانواده ها به سزای جنایات خود در حق فرزندان مردم ایران برسند. این توضیح ضروری است که جنایات موصوف طبق آنچه شنیده ام در دادگاه عالی جنایی عراق حداقل 15 سال مجازات زندان دارد. خلاصه خیلی خیلی برایتان آرزوی موفقیت و پیروزی دارم و امیدوارم دست همه ی بچه ها را در دست خانواده هایشان بگذارید.
فدای روی ماهتان
آرش صامتی پور، وبلاگ آرش، هفدهم فوریه 2008