تشکیلات پیچیده یا از هم پاشیده رجوی

باید اعتراف کنم که به نظر بنده یکی از ویژگی های سازمان مجاهدین خلق یا همان فرقۀ رجوی این بود که دارای تشکیلات منسجمی بود. البته که داشتن تشکیلات در هر ارگان و یا حزب و سازمانی یکی از ویژگی های منحصر بفرد آن گروه و یا افرادی هست که در آن فعالیت میکنند. اما تشکیلات رجوی که از آن صحبت میکنیم چگونه بوده و هست؟!

در سالهای گذشته (قبل از جنگ عراق و آمریکا در 2001 به بعد و سقوط صدام حسین) این تشکیلات شاید یکی از منسجم ترین تشکلهایی بود که می شد در خصوص آن بحث و گفتگو کرد ولی بعد از سقوط صدام حسین ( دیکتاتوری سابق عراق ) اوضاع دگرگون شد و سایه نابسامانی بر خیلی چیزهایی که در عراق بود سایه افکند، از جمله بر روی سازمان مجاهدین خلق که بدنۀ اصلی و فرماندهی متمرکزش در عراق قرار داشت. لذا بعد از سرنگونی دیکتاتوری سابق کشور عراق سایه این تحولات گسترده لاجرم روی سازمان مجاهدین خلق هم افتاد و تغییرات شگرفی در آن ایجاد شد، از جمله اینکه دیگر رجوی نتوانست کنترل های سابق خود را روی اعضای گرفتار در تشکیلاتش مانند سابق اِعمال کند.

یکی از مهمترین تغییرات را باید در ریزش نیرو بیان کرد، شاهد بودیم که روز به روز رجوی در حفظ نیرو با مشکلات متعددی مواجه بود چنانکه در چندین نشست عمومی به صورت خیلی واضح مطرح میکرد که اولویت فرماندهان سازمان “حفظ نیرو” میباشد!
حفظ نیرو یعنی چه ؟

حفظ نیرو یعنی اینکه سازمان و تشکیلات با یک چالش بزرگی مواجه بودند که باید برای ادامه کار ابتدا نیروها را در سازمان نگه بدارند و بعد به کارهای بعدی بپردازند، زیرا تغییراتی که در بالا گفتم ( تغییر رژیم در کشور عراق ) باعث شده بود که نیروها در تشکیلات رجوی فضای باز ببینند و لذا زبان باز کرده و شروع به نشان دادن خشم و اعتراض خود نمایند و بدنبال اینها خواسته اصلی شان یعنی جدا شدن از سازمان را مطرح نمایند! چالشی که شاید رجوی بخوابش هم نمیدید. روز به روز به تعداد کسانیکه معترض بودند و خواستار جدایی از سازمان بودند افزوده می شد، حتی در نشست هایی که معمولا رجوی میگذاشت از افراد تعهد ماندگاری در سازمان میگرفت و تقریبا همه بدون استثناء باید تعهد می دادند که تا ابد در سازمان مانده و به رهبری خیانت نخواهند کرد.

بعد از تغییرات در کشور عراق و ایجاد فضای باز سیاسی در محیط آمار قابل توجهی در سازمان مجاهدین خلق زیر بار تعهدات اجباری رجوی نمی رفتند و ازنوشتن تعهدنامه خودداری کرده و به جای آن خواستار الزاماتی می شدند که خروج آنها از سازمان را تسهیل نماید! و این یعنی استارت مرگ تشکیلات رجوی. معظلی که رجوی با آن مواجه بود خیلی بیشتر از تصورات خودش بود، رجوی بیش از همه و قبل از همه دریافته بود که اوضاع تشکیلاتش در حال گسستن است، زنجیری که روزی رجوی میگفت از هم نخواهند گسست و به آن افتخار میکرد اکنون در حال پاره شدن بود. و به همین خاطر میگفت که کار یک و اولویت مسئولین سازمان “حفظ نیرو” است.
در واقعیت مسعود رجوی با تمام وجودش احساس می کرد که شمارش معکوس سقوط تشکیلاتش شروع شده و سازمانش در حال فروپاشی است، او بیشتر از همه به این رسیده بود که تشکیلات پیچیده و منسجمش در حال از هم پاشیده شدن می باشد. هیچکس اندازه او استخوان هایش زیر این حجم فشار خُرد نمی شد.

ظواهر امر در آن دوران نشان میداد که بعد از سقوط و سرنگونی دیکتاتوری عراق یک دیکتاتور دیگر در حال سقوط میباشد ولی خیلی نرم و آرام و البته بی سر و صدا. سقوطی که بعدها همگان شاهد آن بودند، سقوطی که استارت آن با خروج و ترک افراد از قرارگاه اشرف شروع شد و در ادامه نیز تبدیل به ترک عراق و خداحافظی از استراتژی سرنگونی شد. کار به اینجا ختم نمی شد، در ادامه فروپاشی تشکیلات رجوی، نیروها را به کشوری دور افتاده از مرزهای ایران فرستادند. میدانید فاجعه کجا بود، آنجا که تشکیلات رجوی در جایی استقرار پیدا کرد و اعضای سازمان ( چه مرد و چه زن ) وارد محیطی شدند که باید با آن منطبق شوند، تا انقلاب خار مریم به لرزه نیفتد.

مسعود رجوی بعد از سقوط دیکتاتور عراق به نوعی خودش هم سقوط کرد، او خودش را از نظرها مخفی کرد. بعد از آن مریم رجوی که در شکل و نه در محتوا رهبری سازمان را بر عهده گرفته بود تلاش میکند که بگوید رهبری سازمان بر عهده او میباشد ولی کسانیکه دستشان در کار است میدانند که اصلا اینطوری نیست و او مانند یک عروسک کوکی گوش بفرمان مسعود رجوی است و هر فرمانی که او بدهد را باید اجرا کند. البته خانم مریم رجوی هر از گاهی بند را عمدا و یا سهوا آب میدهد و از واژۀ “رهبری مسعود رجوی” سخن به میان می آورد تا به نیروها و هواداران وا رفته روحیه بدهد، زیرا مریم رجوی همواره با این حقیقت تلخ مواجه می باشد که کمتر کسی است تا او را بعنوان رهبری یک حرکت مثلا جنبش قبول داشته باشد.

افراد گرفتار در تشکیلات رجوی کماکان تا فرصتی گیر بیاورند اردوگاه مجاهدین در کشور آلبانی را ترک گفته و به زندگی جدید روی می آورند. هر کسی که می بینید در تشکیلات مترصد فرصت است تا تشکیلات مخوف رجوی را ترک کرده و نفس راحتی بکشد. لذا دیگر نمی شود مثل سابق به آن سازمان گفت که دارای ” تشکیلات پیچیده ” میباشد، اکنون تشکیلات رجوی در وادی فروپاشی و از هم گسستن بوده و آنطور که هویداست تا سرنگونی محتوم پیش خواهد رفت.

بخشعلی علیزاده

خروج از نسخه موبایل