مجاهدین خلق؛ مزدورانی که دم از استقلال می زنند!

علیرغم خوشحالی فرقه رجوی از جنایات بی نظیر و خارج از فهم یک انسان که رژیم صهیونیستی با چراغ سبز آمریکا بر علیه مردم مظلوم فلسطین و لبنان میکند، از اظهارات این گروه خائن وتروریست چنین برمیآید که این جنایت ها رجوی ها را قانع نمیکند و استنباطش در ته دل آنست که این نسل کشی صهیونیست ها نخواهد توانست که به مجاهدین ضد خلق ایران کمک کند که قدرت سیاسی ایران را بدست بگیرد و از همین روست که بازهم خارجی های دشمن مانند بعضی از ایام گذشته، متهم میشوند که کماکان دارند با حکومت ایران – که از نظرادعای ظاهری مجاهدین در حال سرنگونی است- مماشات میکنند تا مانع سرنگونی آن شده و نگذارند که مجاهدین که ذیحق ترین نیرو برای حکمرانی ؟؟!! بر ایران هستند، به هدف اصلی و مالیخولیایی خود- ضبط حکومت درایران- نائل گردند!!

باند رجوی در این راستا و از جهت مستقل و ملی نشان دادن خود نوشته است:
“در این میان اما، مجاهدین هم‌چون همیشه با ثبات قدم، هم‌چنان بر تضاد اصلی پافشاری می‌کنند و از هر فرصتی برای زدن به سر مار استفاده می‌کنند. در تلاش و تکاپو برای گسترش کمی و کیفی کانون‌های شورشی در ایران هستند و چشم به هیچ حادثهٔ اتفاقی یا قدرت خارجی ندوخته‌اند. با شعار همیشگی “کس نخارد” زمینه‌های یک انقلاب دموکراتیک فراگیر را مهیا می‌کنند”.

خواننده این پاراگراف نمیتواند درک کند که منظر رجوی ها از تضاد اصلی چیست؟
چرا که برابر تحلیل انسان های با وجدان و با سواد، در شرایط حاضر هم در ایران وهم در سایر نقاط جهان تضاد اصلی تضاد موجود عبارت از تضاد منافعی است که بین 90 درصد ازانسان های محروم ویا کم برخوردار جهان با حداکثر ده درصدی های کاملا متنعم که مدام آروغ سیری میزنند وجود دارد واین ده درصدی ها باگرفتن تمام امکانات مالکیتی بهمراه نیروی سرکوب، دستگاه های مقننه وقضائیه نمیگذارند که اکثریت مردم جهان ازامکانات مناسب زیستی برخوردار شده وزندگی لایق یک انسان داشته باشند وتحرکات این اکثریت محروم را به خاک وخون میکشند، محیط زیست را برسرآنها خراب میکنند و…

مجاهدین ضدخلق با سیاست ها وعملکرد خود ، خویشتن را در صف 10 درصدی ها و بعنوان سخنگوی حقیر وخجالتی آنها قرار داده اند و بنابراین تضاد اصلی را که اجمالا معرفی کردم قبول ندارند ویا آنرا طوری عادلانه میدانند که حاضرند مدام در رکابش باشند وخود را فدای آن بکنند !!!

مجاهدین رجوی با مشاهده اقدامات جنایتکارانه صهیونیست ها فکر میکردند که نتیجه کار تمام آرزوهای آنها را برآورده خواهد ساخت و زمانی که عملا دیدند چنین نشد و نخواهد شد ، میل به استقلال طلبی متعفن آورده و شعار “کس نخارد پشت من” را دادند که به واسطه آن ما را فریب داده تا نتوانیم پشت صحنه های کارهای خیانتکارانه – مزدوری شان بنفع خبیث ترین دشمنان بشریت وتمام مردم ایران- او را لمس کنیم که کاری عبث و مشمئز کننده ای انجام داده و خود را منفورتر کردند!

این گروه دجال برای محکم کاری در فریب دادن ما گفته است که :
“اگر ستارخان می‌خواست که “هفت دولت زیر سایه بیرق ایران باشد” و اگر تنها علاقه مصدق این بود که “ملت ایران بر مقدرات خود مسلط شود و هیچ عاملی جز ارادهٔ ملت در تعیین سرنوشت مملکت دخالت نکند” پس قیام‌آفرینان ایران‌زمین که زادگان آن پیشوایان میهن‌پرست هستند، با اراده و همبستگی، آینده‌ای روشن و دموکراتیک برای کشور خود می‌سازند.”

هیچ کدام ازاعمال ضد میهنی و ضد بشری چهل و اند ساله شما ، شباهتی با افکار و منش ستارخان ها و مصدق ها ندارد و برعکس این قبیل افراد محترم و وطن دوست اگر گیر شماها بیافتند، نسبت مرتجع بودن به آنها داده وخونشان را میریختید.

ظاهرا برای شما شایسته تر است که در فکر حل تضاد خود- گرفتن قدرت ازحاکمیت و نبودن چنین امکانی برای شما- بوده وخودتان را در دنیای علمی تضادهای اصلی و فرعی قاطی نکنید که صلاحیت این کارها را ندارید!

رضا اکبری نسب

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا