۳۰ مهر سال ۱۳۷۲ در قرارگاه باقرزاده واقع در عراق، رجوی با یک برنامه نمایشی در نشست عمومی، مریم قجر را به عنوان رئیس جمهور به اعضای بخت برگشته معرفی کرد.
البته رجوی پیش از آن در شش شهریور ۱۳۷۲ با نقشه و ترفندهای مختلف، در شورای به اصطلاح مقاومت که اکثریت اعضای آن از مجاهدین بودند موضوع را به تصویب رسانده بود. آن طور که بعدها افشا شد قضیه از این قرار بود؛ رجوی با تلاشی عجیب و طی ساعت ها بحث و جدل به اعضای غیر سازمانی شورا گفته بود جهت سرنگون کردن حکومت ایران باید علاوه بر نخست وزیر که خودش بود یک رئیس جمهور هم در شورا داشته باشیم و آنها را با تهدید و اجبار با نظرش هماهنگ کرده بود. پس از آن بود که متین دفتری و همسرش، شکری و بعدها فریبا هشترودی، کریم قصیم و محمدرضا روحانی که از اعضای اصلی شورا بودند و تعدادی دیگر با مخالفت های جدی از شورا جدا شدند. رجوی هم در یک حرکت فرصت طلبانه برای تحت فرمان کامل درآوردن سایر اعضا حدود ۵۰۰ تن از اعضای سازمان را به عضویت جدید شورا درآورد.
وقتی جلسات در شهریور ماه ۱۳۷۲ تمام شد با نمایشات درونی تا اواخر مهرماه انتصاب مریم قجر را به عنوان رئیس جمهور به لایههای مختلف اعلام کرد.
شوی نهایی و اعلام بیرونی در ۳۰ مهر۱۳۷۲ اتفاق افتاد و مریم رجوی ظاهراً از مسئولیتهای سازمانی استعفا داد و روانه اروپا شد.
این عملکرد رجوی در ادامه روند دیکتاتوریاش بر تشکیلات سازمان و همچنین شورا بود که حلقه سلطهگریاش را تنگتر میکرد. بعلاوه در شرایطی که پس از شکست های سنگین و پی درپی به خصوص شکست عملیات فروغ (مرصاد) در عراق زمینگیر شده و دولت صدام اجازه عملیاتی جدید نمیداد، تشکیلات با بحران و ریزش نیرویی و نارضایتی های زیادی درگیر بود. همه ساله تعداد زیادی درخواست جدایی داشتند و رجوی مجبور بود اکثریت جداشدگان را با تحمل هزینه پاسپورت و یا قاچاقی به اروپا بفرستد. لذا نیاز به اقدامی اغواگرایانه و فریبنده داشت.
شرایطی به وجود آمد که به طور کلی پس از آن تاریخ همه خروج ممنوع و در کمپ ها زندانی شدند. دیگر تا سقوط صدام جدا شدن افراد یا به صورت فرار بود و یا آنکه افراد خواهان جدایی تحویل زندان ابوغریب شده و با کلی مشقات یعنی تحمل دو سال زندان درونی و چند سال زندان عراق اگر زنده می ماندند، می توانستند جدا شوند.
با این توصیفات رجوی از سراجبار دست به عمل مضحک و ابلهانه معرفی رئیس جمهوری شورا زد. او در نشست درونی گفت: “این عمل به خاطر سرعت بخشیدن به سرنگونی و لازمه آن است و الا چنین تصمیمی از اساس غلط است…” وی در یک جلسه درونی دیگر گفت، “اگر تا آخر دوره ریاست جمهوری خاتمی حکومت ایران سرنگون نشود مریم رجوی با این عنوان خواهد سوخت”.
حال پس از گذشت ۳۰ سال مریم قجر دلقک با لقب رئیسجمهور مضحکه خاص و عام است. این لقب هیچ کارایی برای او نداشت و تازه خود رجوی هم دربدر و گم وگور است.
او توهم داشت این موضوع مدتی شور و حال جدیدی در بین نیروهای بخت برگشته ایجاد می کند، نیروهای جدیدی در خارج و داخل ایران جذب تشکیلات می شوند، راه خروج را سد می کند و از ریزش باقیمانده نیروها هم جلوگیری می شود و این وسط نمایش قدرتی هم در درون و هم بیرون برپا می کند. در این راستا همه ساله با تبلیغات و برنامههای عجیب و غریبی ۳۰ مهر جشن گرفته می شد.
بعد از آن نمایش با سرعت مریم قجر را به همراه بیش از ۱۰۰۰ تن روانه اروپا کرد. او به مدت چهار سال در پاریس و شهرهای دیگر اروپا به خوش گذرانی و عیاشی مشغول بود و صدها هزار دلارصرف ریخت و پاشهایش کرد. کنسرت و رقص مختلط با شرکت ایرانیان خارج از کشور برپا و تلاش می کرد با جذب خوانندگان لوس انجلسی از قبیل عارف، الهه، مرضیه، عماد رام و مرتضی رنگ مدره نمایی و ترقی خواهی به خودش و فرقه عقب مانده اش بدهد. درست در همان شرایطی که روز به روز درهای کمپ اشرف بسته و بسته تر می شد و فشارها مضاعف، که افراد حتی اجازه نداشتند یک موسیقی و ترانه از همان خوانندگان گوش دهند، دو نفر با هم نمی توانستند به تنهایی چند دقیقه در محوطه قدم بزنند یا صحبت کنند و سیستم پاییدن های مستمر و کنترل همه جانبه، همه جای کمپ حاکم بود. در عراق بدترین شرایط مالی و صنفی اجرا می شد. یک وعده غذای گرم در روز شامل گیاهی به نام پنیرک بود که از بیابان جمع آوری می شد، بعضی از وعدههای غذایی یک عدد تخممرغ و چند دانه خرما و یا یک پرس عدسی و یا لوبیا به صورت جیره بندی بود. میگفتند برای کارهای خواهر مریم! بودجه نیاز داریم و میلیونها دلار صرف عیاشی ها و مهمانی های مریم قجرمیشد.
پس از چهار سال رجوی با قبول شکست بزرگ دیگری دستور داد مریم رجوی به عراق برگردد. درحالیکه هیچ گونه دستاورد سیاسی و نیرویی نداشت.بیش از یک سوم افرادی هم که با او به خارج کشور فرستادند، فرار کردند و یا حاضر نشدند به عراق برگردند.
این هم شد نمونه دیگری از فریب و تحلیل های مضحک و منزجر کننده رجوی که در طول سالیان باعث اثبات جنایت و خیانت های مضاعف او شد.
یادداشت از: مرتضی حیدرزاده