وقتی منشی خصوصی رجوی تبلور سیمای زنان مجاهد خلق می‌شود

سایت‌های فرقه رجوی در چرندیاتی جدید، مطالبی در باب ریاست‌جمهوری مریم قجر رجوی منتشر کردند. آنها نوشتند که این فرد، تبلور سیمای زنان فرقه و حاصل ۴۰ سال تلاش است. از بقیه مزخرفات آنها می‌گذرم، اما توجه شما را به چند نکته در خصوص همین لاطائلات جلب می‌کنم.

پس از انقلاب، زنان و دختران ایران برای اولین بار با مفاهیم گروه‌ها و جنبش‌های سیاسی از نزدیک آشنا شدند. در این میان، چریک‌های فدایی و جنبش مجاهدین خلق که بیشتر خود را تأسی گرفته از چریک‌های فلسطینی و آمریکای جنوبی نمایش می‌دادند، شور و شوقی ایجاد کردند تا صدها دختر و پسر نوجوان و بی‌تجربه، خانه و کاشانه خود را رها کرده و به آنها بپیوندند. حالا، بعد از ۴۵ سال و جذب انبوهی از زنان و جوانان، می‌نویسند که تمام انقلاب آنها در مریم رجوی تجسم پیدا کرده و او نوبرشان است.

چگونه؟ این زنک دجال که سال‌ها منشی خصوصی رجوی بود، به ‌فرموده شوهرش و در حالی که دختر سه ‌ساله‌اش را ول کرده بود، به بقیه زنان درس داد که شما هم باید پا جای پای من بگذارید و همه از شوهرانتان طلاق بگیرید و مسعود رجوی را انتخاب و بپرستید تا رها شوید. سپس نوبت ول کردن بچه، خانواده و بستگان شد.

کاش داستان به همین‌جا ختم می‌شد. در مراحل بعد، در سرتاسر تشکیلات، زنان حق نطق نداشتند و ۴۰ سال است که در قلعه‌ای سربسته زندگی می‌کنند که هیچ‌کس از سرنوشت آنان و اینکه چه بر آنها می‌گذرد، خبری ندارد. شنیده‌ایم که مریم رجوی بسیاری از این زنان را به حرمسرای رجوی برد و ناراضیان را نیز به قتل رساندند و حرف اول و آخرشان این بود که “بُریده نداریم”. یعنی اگر فردی را به داخل قلعه‌ها بردند، خواسته یا ناخواسته، و حتی آنانکه مادرشان از کودکی او را با گروه آشنا کرده بود، دیگر مایملک رجوی می‌شدند و اجازه جدایی نداشتند. در غیر این صورت می‌گفتند سرت را کنار باغچه بگذار و می‌بریم. “این بود رهایی؟ این بود تبلور سیمای زن انقلابی؟”

در یک بررسی کوتاه درمی‌یابیم که اکثر مفاهیم اجتماعی و فرهنگی در طی چند دهه اخیر تغییر شکل یافته است. دنیای ارتباطات و زمان معاصر به گونه‌ای است که مردم و نسل جوان، خصوصاً زنان، به بینش و آگاهی دست پیدا کرده‌اند و به‌واسطه عصر مدرنیته، اصولاً نمی‌توان جبری بر احدی حاکم نمود. چه رسد به اینکه افرادی را در جایی حبس کنند و به آنها حکم دهند که آموزش‌های خاصی فرابگیرند و به آنها دستور بدهند که خوب تو این هست و بد تو آن. لذا هیچ‌کس را نمی‌توان مجبور به پیروی از گروه و جریانی نمود و اگر هم مشی را انتخاب و پیوستند، هرگز نتوانند جدا شوند.

این مصداق بارز جبر، دیکتاتوری، آدم‌دزدی و ارتجاع محض است؛ همان واژه‌ای که در دهه ۶۰ لق لق زبان رجوی بود و با یک تریلی از این‌گونه واژه‌های پرطمطراق و دهن‌پرکن قمپز درمی‌کرد.

الان فکر می‌کنید وضعیت این زنان و دختران که به تمام معنا بدبخت و بیچاره هستند، چگونه است؟ در بهترین شکل و عالی‌ترین تبلیغاتی که خود فرقه بتواند برای اینها بکند، وضعیت‌شان به شرح زیر است: زنانی بیوه، شوهر طلاق‌داده، فرزند رهاکرده؛ اگر هم نداشتند، سرگروه تصمیم گرفته تا آخر عمرشان مجرد باشند و به هیچ مرد و زنی در دنیا فکر نکنند و جز رجوی کسی دیگر را دوست نداشته باشند.

مرحله بعد: تماس و ارتباط با خانواده قبیح، زشت و تنفرانگیز است و خانواده می‌شود الدنگ و باید در تلویزیون بیاید و با افتخار به او فحش‌های چاله‌میدانی بدهد. مراحل بعد اگر شانس بیاورند و برای حرمسرای رجوی انتخاب نشوند، تا آخر عمرشان دو دست لباده بپوشند و لچک‌های قرمز و سبزی بر سر بگذارند. روزی چهار ساعت آموزش اجباری (یعنی یاد گرفتن همان بلغورات “ما همه خریم و از خود چیزی نداریم و ارزش رهبری را درک نمی‌کنیم و فاصله ما با او سال‌های نوری است”) یک ساعت هم خودانتقادی به‌اضافه ۱۲ ساعت کار. مبادا زمانی خدای ناکرده زبانم لال یابو برشان دارد و بگویند ما هنری داشتیم.

اساساً جزء بنیادی‌ترین اصل گروه رجوی این است که همه افراد اعتراف کتبی و شفاهی کنند و بگویند “ما خَریم” با تشدید و فقط رجوی همه‌چیزدان است.

به‌خدا اگر مغز شما از این همه دجالیت سوت نمی‌کشد و باور نمی‌کنید، ارجاعتان می‌دهم به پاره‌ای از سرگذشت‌های تلخ جداشدگان که هم ما و هم خودشان می‌دانند با مؤدبانه‌ ترین شکل نوشته و نقد کرده‌اند.

حالا اسم این خاله عجوزه را گذاشته‌اند تبلور و محصول فرقه. به خدا اگر بگوییم تبلور نکبت و نیستی و رذالت، باز هم برای توصیف او و زوج دجالش کم است. ادبیات هم برای وصف شقاوت و ظلمی که آنها در حق زنان و دختران نمودند، کم می‌آورد. باور کنید نوشتن درباره ظلم‌های صهیونیست‌ها و سایر گروه‌های معاند به مراتب راحت‌تر است، چرا که آنها به نسبت نفاقی ندارند و هرآنچه دشمنی و حقد و کینه است را رو می‌کنند.

مرضیه رئیس‌الساداتی

 

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا