حقوق بشر از ادعا تا واقعیت

همیشه وقتی فرقۀ رجوی میخواهد کارش را پیش ببرد از سُس “حقوق بشر” در راه اهدافی که دارد استفاده کرده و به زعم خود سر مخاطبینش را شیره می مالد. غافل از اینکه کسانی هستند که اینگونه ترفند ها را افشا کرده و مانع حقه بازی های رجوی در عرصۀ داخلی ایران و بین المللی می شوند.

فرقۀ رجوی اگر میخواهد نمادی از حقوق بشر را به نمایش بگذارد اول باید ترتیب دیدار اعضای خودش را با خانواده هایشان بدهد. این یک موضوع بسیار مهم و محکی در مقابل هر آنچه که مدعی آن هستند می باشد. دوم اینکه درها را باز بگذارد تا هر فردی که میخواهد به بیرون از اردوگاه تردد داشته باشد، نه اینکه چند نگهبان و بپا برای افراد بگذارد. اجازه بدهند هر کسی که دوست دارد و انتخاب درونی خودش است در تشکیلات مخوفشان بماند و نه اینکه با اجبار از طرف های مقابل تعهدات اجباری و ساختگی بگیرند و افراد را وادار به ماندن در اردوگاه بکنند. اجازه بدهند که افراد نامه نگاری بکنند و یا ساده تر اینکه افراد تماس های خانوادگی با هر کدام از وابستگانشان داشته باشند. در دنیای امروزی و با پیشرفت هایی که در عصر ارتباطات وجود دارد ساده ترین ابزار و برنامه ها وجود دارد تا از این سر دنیا با آن سر دنیا در یک چشم به هم زدن ارتباط تصویری برقرار نمایند.

این هایی که عرض کردم موارد بسیار ساده ای هستند که مجاهدین خلق می توانند برای اثبات ادعای خودش بویژه در خصوص حقوق بشر بکار بگیرد و طرف های مخاطب را قانع نماید که این امکانات وجود دارد.

به راحتی می شود اینرا فهم کرد که در دنیای فرض اگر روزی مجاهدین خلق قدرت را در دست بگیرند مخالفین خود را در زندانهای انفرادی و بدور از هر امکاناتی مجازات می کنند.

خانم مریم رجوی هر جایی می نشیند از “ده ماده” خودش حرف می زند، موادی که فقط روی کاغذ هستند. در عمل و آنچه در مناسبات مجاهدین در جریان است، برعکس تمامی این مفاد عمل می شود.  از آزادی زنان حرف میزنند و برای اثبات ادعایشان همایش و جلسات مختلف برگزار میکنند بدون اینکه حتی یک زن در تشکیلات رجوی بتواند با عزیزان خود یک تماس ساده برگزار کند. بدون آنکه بتواند زنانگی کند، مادر شود. همسر شود. خودش را آن طور که دوست دارد آرایش و یپرایش کند یا حتی نوع پوشش را انتخاب کند.

مریم و مسعود رجوی ادعاهایی دارند که فرسنگ ها تا واقعیت فاصله دارد. دم از آزادی هایی می زنند که ذره ای به آنها اعتقاد ندارند. می گویند حجاب اجباری را قبول ندارند، در حالی که زنان تشکیلات شان در انتخاب نوع پوشش شان هیچ قدرت انتخابی ندارند. آیا زنی هست که در مناسبات سادیسمی آنان بتواند هر طور که دوست دارد لباس بپوشد؟! آیا کسی هست که بخواهد ازدواج کند و امکان ازدواج او فراهم باشد؟!

میگویند افراد داوطلب هستند و خودشان انتخاب کرده اند که در مناسبات رجوی زندگی کرده و به قول آنها مبارزه نمایند، خب اگر اینطور است چرا کسی توانایی خروج از اردوگاه مجاهدین را ندارد، واقعا افراد انتخاب کرده اند که در تشکیلات رجوی که هیچ فرقی با زندان های انفرادی ندارد زندگی کنند؟!

درعالم واقع افراد گول خورده و فریب تبلیغات رجوی را میخورند، خودم شاهد بودم افرادی از ایران و یا اروپا و آمریکا به مناسبات می پیوستند و به سرعت از انتخابشان پشیمان می شدند، آنها میگفتند عجب غلطی کردیم که آمدیم اینجا، زمین تا آسمان تبلیغاتشان با واقعیت متفاوت است، اینجا بیشتر شبیه یک زندان است تا یک مناسبات انقلابی و مبارزاتی!

این افراد چون در بدو ورودشان به تشکیلات همه دارایی هایشان اعم از پول و مدارک و هر آنچه که به هویت آنها برمیگشت گرفته می شد و دیگر هیچ مدرک و یا پولی به همراه نداشتند، به سرعت خود را گرفتار می دیدند. به آنان گفته می شد که اگر بی اجازه محل زندگی خود را ترک کنند سازمان هیچ مسئولیتی در قِبال زندگی آنان نداشته و اگر توسط پلیس دستگیر شوند سازمان خود را مسئول نمی داند لذا آنان در آن کشور ( سابقا در عراق و اکنون در آلبانی ) به جرم ورود غیر قانونی و در ادامه به جرم جاسوسی مجازات خواهند شد! لذا این افراد واقعا خود را گرفتار و به نوعی گروگان می دیدند. مخصوصا در عراق که دیکتاتوری سابق عراق ( صدام حسین ) در همدستی با مسعود رجوی افرادی که فرار میکردند را دستگیر و به زندان مخوف موسوم به “ابوغریب” می برد و دیگر از سرنوشت حزن انگیز آنان کسی خبردار نمی شد. اکنون نیز در کشور آلبانی چنین حسی را به افراد القاء میکنند تا کسی جرات فرار به سرش نزند.

این است دموکراسی و آزادی که مریم رجوی مدام در بوق وکرنا میکند ولی در عالم واقع حقوق بشر در تشکیلات رجوی مدام سلاخی می شود.

بخشعلی علیزاده

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا