مکانیزم‌های خروج از مجاهدین خلق به روایت محمدرضا ترابی

دشوارترین تصمیم زندگی

آیا اعضای مجاهدین خلق امکان خروج از تشکیلات را دارند؟ اگر پاسخ این سوال مثبت باشد، چه مکانیزم‌هایی برای خروج وجود دارد؟

واقعیت این است که در سالهای اخیر افراد زیادی از تشکیلات مجاهدین خلق جدا شده‌اند اما کماکان حدود دو هزار نفر در قرارگاه این سازمان در کشور آلبانی باقی هستند که احتمالا شمار زیادی از آنها خواهان ترک قرارگاه و تجربه زندگی در جهان آزاد هستند.

محمدرضا ترابی کودک سرباز و عضو پیشین مجاهدین خلق در اسپیس مورخ 27 مهرماه 1403 در پلتفرم ایکس از مکانیزم‌های خروج از مجاهدین خلق در دوران حضور در عراق و آلبانی از گذشته تا امروز، گفت. او در آغاز سخن یک جمله کلیدی در این باره گفت که شایان توجه است: “واقعیت این است که امکان خروج از مجاهدین وجود دارد اما خیلی خیلی سخت است.”

عراق دوران صدام حسین

ترابی از سال 1380 آغاز می‌کند که پس از برگزاری نشست‌های موسوم به طعمه برای تمام لایه‌های سازمانی، خروج از کمپ اشرف تقریبا غیر ممکن شد. به گفته ترابی در این نشست‌ها شخص مسعود رجوی اعلام عمومی کرد که ما از این پس هیچ کس را به خارج نمی‌فرستیم. عجایب نشست طعمه پیش تر در جلسات کودک سربازان سابق در کلاب هاوس مفصلا مورد بحث قرار گرفته است و ژینا حسین نژاد و امیر یغمایی حتی تصاویری از جزوه این نشست‌ها منتشر کردند.

این کودک سرباز سابق مجاهدین خلق نشست‌های سال 80 را “بسیار خشن” و “ضد انسانی” و به معنی واقعی کلمه وحشیانه توصیف می‌کند. به گفته ترابی واژه انگلیسی “Brutal” بهترین صفت برای وصف نشست‌های اعلام بریدگی است. بر اساس دستورالعمل جدید مسعود رجوی، اگر فردی درخواست جدایی از تشکیلات داشت، نخست باید در مقابل دوربین به سر باز زدن از ادامه مبارزه اعتراف می‌کرد، در وهله دوم باید در نشست و در میان جمع اعلام بریدگی می‌کرد و مورد وحشیانه‌ترین حملات قرار می‌گرفت؛ فحش و ناسزا، آب دهان و حتی کتک از سوی همرزمان وحشی شده را به جان می‌خرید و اگر در این مراحل پر تنش و سرکوب از ترک سازمان پشیمان نمی‌شد و تاب همه حملات را می‌آورد، باید 2 سال در بخشی به نام خروجی می‌ماند، تا به زعم سازمان اطلاعات او بسوزد و نهایتا بدون مدارک و پول در مرز ایران و عراق رها می‌شد.

به گفته محمدرضا ترابی، “خروج از مجاهدین بالاترین مرز سرخ است” و اگر فردی قصد خود برای خروج را اعلام می‌کرد، همه کارها تعطیل می‌شد، به طور شبانه‌روزی با نشست‌های جمعی متوالی شخص را تحت فشار شدید روانی قرار می‌دادند تا مقاومت او بشکند و از خروج منصرف شود.

به دلیل وجود چنین شرایط سختی، برخی از اعضای تشکیلات تلاش کردند که از قرارگاه اشرف فرار کنند. در حالی که قرارگاه اشرف قطعه زمین بزرگی محصور به سیم‌های خاردار، برج‌های نگهبانی و دروازه‌های آهنین، در برهوتی از بیابان های عراق بود که احتمال عدم موفقیت نقشه‌های فرار را بالا می‌برد. محمد رضا ترابی می‌گوید که افرادی که حین فرار دستگیر می‌شدند برای مدت دست کم شش ماه با زندان و شکنجه مجازات می‌شدند.

عراق پس از حمله آمریکا

در سال 2003، پس از حمله آمریکا به عراق و در پی آن سرنگونی صدام حسین و خلع سلاح تشکیلات مجاهدین خلق، که نیروهای آمریکایی حفاظت از کمپ اشرف را به عهده گرفتند، شرایط اندکی تغییر کرد. به شهادت ترابی، نیروهای آمریکایی در چادرهایی که در اطراف اشرف بنا کرده بودند، مصاحبه‌های کوتاهی با تک تک اعضای کمپ انجام دادند اما شدت مغزشویی آنچنان زیاد بود که افراد در بیشتر مواقع تقاضای خروج خود را با آمریکایی‌ها در میان نمی‌گذاشتند. ترابی می‌گوید باور افراد بر این بود که اینها نیروهای امپریالیسم هستند و از بیم آنکه حرفی به اشتباه بزنند، چیزی نمی‌گفتند.

به گفته ترابی به تدریج از آنجایی که مجاهدین خلق در آن زمان تحت نظارت آمریکایی‌ها بودند، دیگر نمی توانستند افراد را شکنجه کنند. در آن دوران، افرادی که خواهان ترک تشکیلات بودند، می‌توانستند به کمپ اسکان موقت آمریکایی‌ها موسوم به کمپ تیف بروند و چند سال در آنجا بمانند تا شرایط انتقال به ایران یا کشور دیگری برای آنها فراهم بشود.

اما در درون تشکیلات، چنان که محمدرضا به یاد دارد، سران مجاهدین خلق داستان‌های مخوفی از تیف برای افراد تعریف می‌کردند که تمایل به ترک فرقه را کاهش دهند. امیر یغمایی از کودک سربازان پیشین در همان دوره پس از گذراندن نشست های تخریبگرانه طولانی، موفق به خروج شد، به کمپ تیف پیوست و نهایتا به سوئد منتقل شد.

ماه های نخست در آلبانی

به گفته محمدرضا، مسعود رجوی مصمم بود که در عراق بماند، حتی پیش از سال 2010 سازمان ملل طرحی پیشنهاد داد که بر اساس آن کل اعضای مجاهدین خلق به لهستان منتقل می‌شدند اما استراتژی رجوی ماندن در عراق بود. ترابی حتی به خاطر دارد که ابریشمچی در نشست‌ها از احتمال شورش کردها و مسلح شدن بارزانی و در پی آن مسلح شدن مجاهدین خلق سخن می‌گفت.
اما در سال 2016 با فشار دولت عراق و حمایت آمریکا، مجاهدین خلق به طور کامل از عراق به آلبانی منتقل شدند، در حالی که رجوی ترجیح می‌داد افراد در عراق بمانند و در حملات به کمپ اشرف و کمپ لیبرتی نیروهای بیشتری کشته بشوند.

ترابی از خلاء به وجود آمده پس از ورود به آلبانی صحبت می‌کند: در دوران کوتاهی پس از ورود به آلبانی که شاکله سازمانی مجاهدین خلق انسجام خود را از دست داده بود، چند صد نفر توانستند از تشکیلات جدا شوند. محمدرضا توضیح می‌دهد که چرا در شکاف به وجود آمده در آن روزها از فرقه جدا نشد: “برای کسی مثل من که توسط شخص مسعود رجوی مغزشویی شده بودم زندگی خارج از مجاهدین خلق متصور نبود.”

چالش جدایی برای محمدرضا ترابی چگونه بود؟

او در سال 2017 پس از 18 سال زیستن در شرایط بردگی مدرن در فرقه مجاهدین خلق، توانست این تشکیلات را ترک کند. زمانی که او درخواست خروج داد چنان که خود می‌گوید نشست پشت نشست شروع شد. مهدی ابریشمچی به او گفت: “تو به محض اینکه بیرون بروی یا معتاد می‌شوی یا خودکشی می‌کنی!”

در پی خروج بسیاری از دوستانش، محمدرضا توانسته بود با خانواده ای که در کانادا او را –که در کودکی که به آنجا قاچاق شده بود—به سرپرستی گرفته بودند، ارتباط بگیرد. او در اقدامی جسورانه در خیابان‌های تیرانا از طریق کافی نت با آنها تماس گرفته بود. موفق شد با پولی که آنها برای او فرستادند، گوشی همراه بخرد و از این طریق ارتباط او به جهان آزاد وصل شد. او اگرچه روزانه در نشست‌های تشکیلاتی تحت فشار روانی و فحش و ناسزا برای درخواست خروجش بود در لحظات تنهایی که مخفیانه بدست می‌آورد در گروه واتساپی که دوستان جدا شده‌اش تشکیل داده بودند، از رهایی و آزادی در جهان بیرون از مجاهدین خلق می‌شنید. و چنین شد که احساس گناه و عذاب وجدان ناشی از “ترک جهاد” که فرماندهان سعی می‌کردند با سو استفاده از آیات قرآن به او بدهند، بی اثر شد. محمدرضا ترابی سخت‌ترین تصمیم عمر خود را گرفت و فرقه رجوی را ترک کرد.

چنانکه پیش تر گفته شده، محمدرضا ترابی به مانند دیگر اعضای تشکیلات تعهدنامه‌هایی را برای خروج از تشکیلات امضا کرد که امروز رسانه‌های مجاهدین خلق به عنوان سند بریدگی یا مزدوری علیه او استفاده می‌کنند. با این وجود، یکی از تعهدنامه‌هایی که مجاهدین خلق در ازای آزادی محمدرضا از او به اجبار گرفتند اما هرگز جرات انتشار آن را ندارند تعهد او به ارتباط نگرفتن با مادر مجاهدش زهرا سراج است!

امروز در آلبانی

یک سال پس از انتقال به آلبانی، سران مجاهدین خلق محل استقرار فعلی مجاهدین در روستای مانز در شمال تیرانا را اجاره کردند و ساخت و ساز قلعه جدیدشان موسوم به اشرف 3 را آغاز کردند. بار دیگر به بهانه مسائل امنیتی سیاج و دروازه در اطراف قرارگاهشان کشیدند و این بار دوربین‌های مداربسته نیز به لایه حفاظتی قرارگاهشان افزودند.

با این وجود، به عقیده ترابی، شرایط امروز اعضا به دشواری شرایط حاکم بر عراق نیست اما افراد یا آنقدر پیر شده‌اند که دیگر انگیزه خروج ندارند و خود را برای ساختن یک زندگی مستقل در بیرون از تشکیلات خیلی پیر می‌بینند و یا به لحاظ شخصیتی و روحی تاب تحمل دو سال انزوا و سرکوب پیش از اخراج‌، در بخش خروجی تشکیلات را ندارند.

محمدرضا ترابی می‌گوید: فکر کنید در جایی زندگی کنید که اگر درخواست جدایی کنید همه به شما به چشم خائن نگاه می‌کنند! بدترین گناه از دید آنها جدا شدن از مجاهدین است. در این شرایط هر کسی که از این فرقه جدا شود واقعا شجاعانه سخت‌ترین تصمیم عمر خویش را گرفته است.

مزدا پارسی

خروج از نسخه موبایل