متن سخنرانی اریسا رحیمی در افتتاحیه اکران مستند مادر عشق جدایی

من با تشکر از همه شما که اینجا هستید شروع می کنم، از شما برای حضور در این کنفرانس سینمایی تشکر می کنم، اول از همه خوشحالم که اینجا جمع شده ایم.

برای تماشای فیلمی که احساسات بسیاری را منقلب می کند.

مطمئن باشید بزرگترین پشتوانه این افراد که هیچ حمایتی از هیچ کشوری در دنیا ندارند، از هیچکس به جز اعضای خانواده خود، ما و شما هستیم.

ما به عنوان یک انجمن برای حقوق بشر فعال هستیم و این انجمنی است که می خواهد تا حد امکان به افراد کمک کند.
اما همچنین وقتی مردم به کنفرانس ها یا فعالیت های مختلف ما می آیند، حمایتی را نشان می دهند که حداقل 7 سال است که از آن برخوردار نبوده ایم. بنابراین، اهمیت حضور شما در اینجا برای این افراد، مجاهدین خلق سابق، برای این افرادی که به آنها حق صحبت آزادانه نداده اند و امروز می خواهند صدای خود را پخش کنند و آزادانه صحبت کنند بسیار زیاد است. آنها می خواهند درباره چیزهایی که برای بسیاری از آنها اتفاق افتاده است صحبت کنند. برای سالهای متوالی که از خشونت روانی و جسمانی در سازمان مجاهدین خلق رنج برده اند.

***
من اریسا ادریزی هستم، هفت سال پیش با اعضای سابق مجاهدین خلق آشنا شدم. من از طریق همسرم سرفراز رحیمی که او هم اکنون در اینجا ایستاده در خصوص این سازمان مطلع شدم.

من با درد آنها که متفاوت از بقیه است آشنا هستم، با دردی که وقتی با من درباره این سازمان (مجاهدین خلق) صحبت می کردند، درباره اتفاقاتی که در این سازمان رخ می داد، من شوکه شدم. با خودم می گفتم که آیا این یک فیلم ترسناک است یا می تواند داستان باشد یا می تواند یک افسانه باشد زیرا این سازمان محدودیت های انسان گرایی را پشت سر گذاشته و محدودیت های انسان بودن را رها کرده است.

این بدان معناست که این سازمان از مردم به گونه ای استفاده می کند که گویی ابزار هستند، مانند برخی ربات ها که حتی حق ندارند از مغز خود آن طور که می خواهند استفاده کنند.

ما از ۷ سال پیش که برای اولین بار با این سازمان آشنا شدیم و فعال گردیدیم و الان این انجمن را داریم.
همیشه می گویند که برای این افرادی که مشکلات زیادی دارند چه کنیم، چون وقتی از این سازمان بیرون می آیند، و 20 یا 30 سال در آن محیط بوده اند، عواقبی را با خود از داخل آنجا همراه آورده اند.

اما مهمترین چیز این است که ما برای این اعضای سابق چه کنیم و برای مادرانی که با ما تماس می گیرند و از ما می پرسند که آیا پسرم در آلبانی است یا می تواند با من صحبت کند چه کنیم. زیرا آلبانی کشوری دموکراتیک و در آزادی کامل است. آیا ممکن است فرصتی پیش بیاید که بعد از 20، 30 یا 40 سال من را به آلبانی بیاورید و فرزندم را ملاقات کنم، و تمام سؤالاتی که آن اعضای خانواده از ما می پرسند، باعث می شود امروز همه اعضای انجمن ما و حامیان ما اینجا جمع شویم. ما باید کاری کنیم که لبخند دوباره روی لبهای این مادران بیاید. آن مادران با اینکه با بچه هایشان حرف نمی زنند اما تکیه گاه دارند و می گویند من نمی توانم با بچه ام حرف بزنم اما یک نفر را دارم که صدایم را آنجا انتقال میدهد.

واژه Nejat در فارسی به معنای نجات است.

نجات از زندانی که به عنوان یک سازمان دموکراتیک به تمام جهان در خارج از ایران معرفی میشود.

ما انجمن سیاسی نیستیم، انجمنی نیستیم که در اینجا تبعیض نسبی داشته باشیم، به غیر از ایرانیانی که جزء این انجمن هستند، ما اعضای آلبانیایی زیادی هم داریم، همچنین آلبانیایی های زیادی داریم که در شهرهای مختلف حامی ما هستند و تا جایی که می توانند به آنها کمک می کنند. اما هدف از تأسیس این انجمن، رساندن صدای مادرانی است که امکانی برای آمدن به آلبانی ندارند، امکان ملاقات با فرزندان خود را ندارند و نمی توانند با فرزندان خود ارتباط برقرار کنند. علت این نیست که آنها نمی خواهند، بلکه چون سیاست کلی سازمان به آنها چنین اجازه ای را نمی دهد.

من از شما دعوت می کنم تا کمی بیشتر کاریکاتورها را ملاحظه کرده و مفاهیم آنها را درک کنید و برای درک بیشتر حرف های من، مستندی را که کارگردان آن آلدو سولولاری ژورنالیست بوده است تماشا نمایید.

این فیلمی است که مطمئنم همه ما را به گریه می اندازد. اگر چه من این فیلم را بارها دیده ام، اما هر بار گریه کرده ام.
بهتر است بدانید اشک هایی که مادرانی که آمده بودند تا در این مستند باشند را از نزدیک دیده ام، با وجود اینکه همه قسمت هایی که فیلم برداری شد در مستند آورده نشده است. چون دیده شد که اگر همه حرف ها آورده شود دیگر مردم مستند نگاه نمی کنند بلکه فقط گریه می کنند.

من همراه با چندین شاهد در کنار آن مادران حضور داشتم که گفتگوها از حد تصور فراتر رفت تا اینکه با یکی از سوالاتم از یک مادر ایرانی او از حال رفت. او به من می گفت که فقط می خواهد پسرش را قبل از مرگش ببیند.
این دردی است که من و آلدو از نزدیک به مدت های طولانی مشاهده و تجربه کرده ایم و سعی کردیم تا جایی که میشود این فیلم را کوتاه کنیم و پیام اصلی را برسانیم. همان طور که من الدو و تمام اعضای این انجمن این پیام را گرفته ایم و درک کرده ایم که باید کاری کرد.

من شما را به تماشای این فیلم مستند دعوت می کنم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا