مانور اعلام صرفه جویی مصرف غذا در پادگان اشرف

سالها پیش، یکی از روزهای گرم در پادگان اشرف ، اعلام کردند که نشست قرارگاه است و همه تا یکساعت در سالن غذاخوری حضور پیدا کنند، معمولا در اینگونه موارد که کارهای جاری، برای نشست قرارگاه تعطیل می شد، اولین احتمال پیامچه ای از مسعود رجوی بود، احتمال بعدی اعلام جدایی یک عضو بود که دیگران باید او را می انقلاباندند! ( تعجب نکنید این کلمه “انقلاباندن” از فرهنگ عجیب مجاهدین بود که فرد را باید با انقلاب اجباری درونی مریم رجوی ، وادار به ماندن در سازمان می کردند)، یا برنامه حرکت برای نشست رهبری و یا …

اما این بار هیچکدام این ها نبود، مانوری برای تحمیق بیشتر اعضای سازمان بود که بیشتر در قبر فرو بروند، مرضیه اف جی و فرمانده قرارگاه بود، قبل از نشست همه چایی خوردند و بیرون درب پشت سالن محل محفل زنی بود، در حین کشیدن سیگار گمانه زنی از بحث نشست داغ بود، کسی نمی دانست چه خبر است؟ نشست در زمان مقرر شروع شد. مرضیه شروع کرد به تشریح وضعیت سازمان و اینکه حتما می دانید که ما هیچ پشتیبانی مالی از طرف هیچ کسی نمی شویم ( که کاملا ادعای دروغی بود)، روی پای خودمان ایستادیم و متکی به کمک های مردمی و مالی کاری در خارج هستیم. من بحثی را باید با شما مطرح کنم ولی کمی دست بستگی دارم، چون مورد صنفی و غذایی است، از بالا دستور رسیده است که باید در مصرف گوشت و مرغ و … صرفه جویی کنیم، وضعیت سازمان الان به لحاظ بیلان مالی خوب نیست و از نقطه رهبری دستور این صرفه جوئی صادر شده است. به خواهران مسئول تدارکات و پشتیبانی دستور دادم برنامه ی غذائی را کمی تغییر دهند، امیدوارم که شما هم که خود صاحبخانه هستید و از بدنه سازمان هستید، همکاری کرده و با برنامه های جدید همراهی کامل کنید و …

طبق معمول بحث با چاپلوسی برخی از مهره های شناخته شده، پشت بلندگو تائید شد و نشست تمام شد. همه با تعجب فقط نظاره گر این صحنه بودیم، همه با سکوت حرف می زدند، حرف دل همه این بود که شخص مسعود رجوی و مریم رجوی با بهترین امکانات امپراطوری مینیاتوری خود را دارند، بالاترین امکانات رفاهی و غذائی در اختیارشان قرار می گیرد، زنان جوان و خوشرو دور و بر مسعود رجوی حاضر هستند و او مشکلی از بابت هیچ مسئله ای ندارد. سفرهای آنچنانی دارند، مریم رجوی در حد لاکچری ترین زنان از امکانات خاص و ویژه برخوردار است. لباس های رنگارنگ او که توسط گران قیمت ترین خیاط های سلطنتی دوخته می شود وهمه چیز او خاص است و ویژه ، الان این چه صیغه ای از بحث است که ما مگر از چه امکانات غذائی برخوردار بودیم که الان هم باید صرفه جوئی کنیم؟ ناهار عدس پلو، استانبولی پلو و … شام تخم مرغ و سیب زمینی و املت و عدسی و لوبیا و … چه چیزی را باید رعایت کنیم که نکردیم و هرگز هم اعتراضی سر نوع غذا نداشتیم و به هر وضعیتی قانع بودیم. از فردای این بحث ماشین های حامل بادمجان سیاه بود که بجای گوشت ، وارد قرارگاه می شد وما آنها را باید پوست می کندیم، سرخ کرده و فریز می کردیم. مقدار گوشت را کم کرده بودند و بجای آن بادمجان می دادند. ما هم که بی هیچ اعتراضی سرمان به این وضعیت نابسامان گرم بود. دغدغه ما آب و نان نبود، ما تشنه و گرسنه ذره ای آزادی بودیم که نداشتیم.

امروز مسعود رجوی یک پیامچه 30 ثانیه ای در مورد کمبود برق در ایران داده است که پیامش سر و ته درست و حسابی هم ندارد، معلوم است که از کشور داری و تحریم و وضعیت جنگ و شرایط جاری خاورمیانه هیچ نمی داند. وگرنه واضح و مبرهن است که ایران الان در شرایط شبه جنگی بسر می برد، هجمه ای جهانی علیه ایران وجود دارد که عرصه را برای رشد کشور کند کنند، در وضعیت تحریم داروئی و اقلام غذائی هستیم، اجناس را با قیمت های چند برابر به ما می فروشند تا کمرمان را خم کنند، اما مردم قامت خود را هرگز خم نکردند و شرایط را درک می کنند و می فهمند که باید کمربندها را سفت تر ببندند.

اما خطاب به مسعود رجوی ، یا هر کس که از طرف او این پیام را نوشته است باید گفت که شما در باتلاق بحران های درون تشکیلاتی خود غرق هستید، مطالبات به حق اعضای در بند خود را با حیوانی ترین شیوه ها سرکوب می کنید، اعضاء را از بدیهی ترین امکانات انسانی، رفاهی، رسانه ای و حتی پزشکی ، محروم کرده اید، پس برای شما فرافکنی مسخره ای است که بجای پرداختن به مشکلات درونی خود ، فلش خود را رو به بیرون گرفته و آدرس غلط به خورد اعضای فرقه بدهید که بله همه جا مشکل است و مشکلات ما هم طبیعی است. اعضای سازمان هرگز از شما نه غذای آنچنانی خواستند و نه لباس و پوشاک و کفش. درد بی درمان اعضای سازمان ، قطره ای آزادی است، تعطیلی انقلاب کذایی شما زن و شوهر نادان است، اجازه ی تردد به جامعه آزاد است، حق فکر کردن و حق صحبت کردن است، حق ازدواج است، حق و حقوق اولیه است، انسان آگاه ، دنبال رنگ لباس و نوع غذا نیست، او تشنه ذره ای دیده شدن و احترام به حقوق انسانی خود است، شما زندان ها و قرنطینه ها را جمع کنید، اعضای خود را آزاد بگذارید ، آنها از شما نه آب می خواهند و نه برق . . .

محمدرضا مبین

خروج از نسخه موبایل