سابقه همکاری سازمان مجاهدین خلق با بعث عراق

آشنایی سازمان مجاهدین خلق با رژیم بعث عراق به سال 1348 بر می گردد. این روابط در دهه پنجاه بیشتر شد و بعد از پیروزی انقلاب ایران در سال 1357 احیای این روابط در دستور کار قرار می گیرد و در دهه شصت به اوج خودش می رسد .

رجوی قبل از فرار خودش به پاریس در سال 1360 دو بار بصورت مخفیانه به پاریس سفر داشته و از طریق مقامات فرانسوی با مقامات عراقی ارتباط گرفته و در این ملاقات ها و هماهنگی ها که بین مقامات عراق و سازمان مجاهدین صورت گرفته بود قرار بر این بود که سازمان مجاهدین از داخل جنگ را شروع کند و عراق هم از خارج به ایران حمله کند! وقتی رجوی به صورت علنی به همراه بنی صدر به پاریس پناهنده شد درست یک سال بعد در اسفند 1361 رجوی در پاریس با طارق عزیز معاون نخست وزیر بعث عراق در اوور دیدار کرد و در واقع پیوند عمیقی بین مجاهدین و بعثی ها بر قرار گردید. در این ملاقات راه برای حضور همه جانبه سازمان مجاهدین در عراق هموار می شود تا جائی که سطح این همکاری ها به بالاترین حد خود در سالهای آتی می رسد و عملاً نیروهای مجاهدین در خاک عراق به عنوان پیاده نظام صدام وارد جنگ با نیروهای ایرانی می شوند . تا این که در 17 خرداد 1365 رجوی به عراق می رود و به قول خودش گفته بود: اگر بپرسید برای چه می‌روی، در یک‌کلام می‌گویم می روم برافروزم آتشها بر کوهستانها. رجوی عملاً به یار و دوست نزدیک صدام تبدیل شد که همه اسناد و شواهد آن نیز موجود است.

سئوال از رجوی این است چه شد آن شعارها و قولها؟! بر افروزم آتشها در کوهستانها همین بود؟ آیا این که گفته بودید کار فردا را به پس فردا موکول نکنیم همین بود که در ابتدا به صدام و بعد از صدام هم به آمریکا وصل شوید؟! عاقبت خیانت و جنایت همین است و بس .

خوش خدمتی های رجوی در طول جنگ تحمیلی بر کسی پوشیده نیست. در عملیات های مرزی موسوم به چلچراغ و آفتاب و فروغ جاویدان خود را نشان دادند. در ابتدای شروع جنگ سازمان مجاهدین خلق به ظاهر با حکومت ایران همدردی می کرد و در نشریات خود صدام و رژیم بعث را متجاوز یاد می کرد اما در تحلیل های درون گروهی خود از جنگ به عنوان یک فرصت یاد می کردند که زمینه را برای تحقق اهداف آنان فراهم می کند. وقتی اختلاف مسئولان حکومت با بنی صدر بالا گرفت سازمان از بنی صدر حمایت کرد و رجوی می خواست از شکافی که در راس افتاده بود استفاده کند و همین کار را هم کرد! سازمان به حساب خودش فکر می کرد با ایجاد بی ثباتی سیاسی می تواند پیروزی انقلاب مردم ایران را به بن بست برساند اما با فرار رجوی با بنی صدر دیدگاه آنان شفاف شد و بعدها هم دیدیم بنی صدر از رجوی جدا شد و رجوی تمام قد به خدمت حزب بعث در آمد و در مقابل از کمک های صدام بهره مند شد . همکاری سازمان مجاهدین با صدام در ابتدای حضور در عراق به شکل جاسوسی بود و بعدها نقش ستون پنجم را ایفا کرد و هر چه جلوتر رفتیم همکاریها توسعه یافت و نهایتاً در قالب واحدهای رزمی دست به عملیات زدند و عملاً به پیاده نظام صدام تبدیل شدند و اکنون هم در آلبانی به آلت دست غرب و صهیونیست ها تبدیل شده اند.

محمد رضا گلی

خروج از نسخه موبایل