اگر بخواهم در یک جمله خیلی کوتاه و مختصر بگویم که چرا افرادی در داخل تشکیلات رجوی پیدا شدند که توانستند از سیطره و کنترل رجوی خارج شده و به دنیای آزاد راه پیدا کنند باید عرض کنم که “متفاوت بودن” تنها عاملی بوده و هست که باعث می شود افراد به خود آمده و دچار انتخاب گزینه های بیشتری در پیش روی خود شوند.
بله “متفاوت بودن “!
فکر میکنید تشکیلات رجوی از افراد تحت کنترل خود چه میخواهد؟ آنها میخواهند که افراد به مانند راس هرم یعنی مسعود رجوی باشند، آنها از افراد میخواهند که به هیچ چیز دیگری فکر نکنند و فقط به چارچوبها و ضوابط تشکیلات پایبند باشند، اصولی که رجوی در تشکیلات برای اعضای سازمان تعریف کرده را قبول و به آن تن بدهند. رجوی عمده ترین نگرانی اش این نیست که ممکن است فشارهایی از بیرون باعث از هم فرو پاشیدن خود و تشکیلاتش شود، بلکه او نگرانی جدی و سابقه دارش طرز تفکر اعضای سازمان است، او همواره از این بیم دارد که افراد در داخل تشکیلات به چیزهای دیگری بغیر از تشکیلات فکر کنند! مانند خانواده، دنیای آزاد، خاطراتی که سابقاً داشتند، علایقی که قبل از ورود به تشکیلات داشتند و هر آن چیزی که باعث می شود فرد و یا افراد دچار انتخاب شوند. رجوی همواره دوست داشته و دارد که افرادی که وارد تشکیلات او شده اند فقط و فقط به او فکر کنند ، لذا دائماً تلاش میکند توسط مریم رجوی و سایر سران تشکیلات سازمان اینگونه القاء نماید که به جز مسعود رجوی نباید کسی دیگر در ذهن آنان رنگ داشته باشد، تلاش میکند تا فرد را از پدر و مادر و خانواده و هر آنچیزی که ممکن است جدا کرده و در افکارش نسبت به آنان فاصله ایجاد نماید.
از این رو است که افراد در داخل تشکیلات در نوع طرز فکر و اندیشه شبیه هم می باشند. اگر افراد شبیه به هم باشند خطری تشکیلات را تهدید نمی کند اما بمحض اینکه افراد به افکار دیگری روی بیاورند آن وقت است که آژیر های خطر بصدا در آمده و تشکیلات احساس خطر می کند.
اگر نشست های داخل تشکیلات رجوی تحت عنوان “نشست های ایدئولوژیک” را بررسی و برخی از مطالب آنرا دنبال کرده باشید حتماً به این رسیده اید که مغزشویی از همین نشست ها شروع می شود. در هر سر فصلی این نشست ها برگزار میشود، یا توسط خود مسعود رجوی ویا توسط مریم رجوی . سرخط و مشی این نشست ها توسط مسعود رجوی تدوین شده و به صورت جزوه در می آید و سپس توسط خودش و یا مریم رجوی و یا نهایتا توسط مسئولین سازمان دنبال می شود. مانند نشست های انقلاب و یا نشست های استراتژی سازمان و یا سایر نشست ها .
البته خاطر نشان کنم هم اینک نیز تمام نشست ها از “انقلاب ایدئولوژیک” شروع شده و آخرش هم به انقلاب ایدئولوژیک ختم می شود. یعنی چسب و لازمه اینکه افراد متمرکز شده و روی موضوعی واحد تمرکز کنند همان بحث ایدئولوژیک سازمان می باشد. تمام بحث ها روی این تمرکز دارد که طرز فکر افراد روی یک موضوع مشخص شکل بگیرد و بغیر از آن هر چیز دیگری اگر در ذهن وجود دارد را پاکسازی کرده و دور بریزند. از آن به بعد است که چیزی به اسم “حسابرسی” در تشکیلات جاری می شود و اگر کسی طرز فکرش به جز آموزش های جدید باشد باید حساب پس داده و در صورت نیاز توبیخ شود !
به این خاطر است که عرض میکنم اگر در چنین وادی کسی به جز آموزش ها و داده های مسعود رجوی فکر کند در مسیر متفاوت بودن افتاده و اگر آنرا حفظ کند در نهایت به جدا شدن از تشکیلات خواهد انجامید. این مسیری است که هر فردی که از سازمان جدا شده است طی نموده و به سرانجام رسانده است.
بنابر تجارب خود و سایر کسانی که آنان را می شناسم عرض کنم که ایجاد یک مسیر متفاوت در تشکیلات رجوی بسیار کار دشواری است و باید هر کسی که میخواهد از تشکیلات رجوی جدا شود خودش آن مسیر را کشف و دنبال کرده و حفظ نماید.
این مسیر شاخص هایی دارد مانند فرمان ناپذیری در تشکیلات که مهمترین شاخص “متفاوت بودن” است. در ادامه شرکت نکردن در نشست های تشکیلاتی، شرکت نکردن در برنامه کاری، شرکت نکردن در مراسم های مرسوم ، جمع گریزی در سازمان و امثالهم .
در تشکیلات بعد از شناسایی این گونه افراد در شروع با فرد برخوردهای لازم شکل میگیرد. ابتدا برخوردها نرم و دوستانه می باشد، از جمله صحبت های صمیمی و دوستانه ، دادن هدیه ، دادن چیزهایی که فرد ممکن است نیاز داشته باشد، اگر سران سازمان تشخیص دادند و دیدند که جواب نداد، لحن صحبت ها عوض شده و تندتر می شود، خشونت کم کم در برخوردها شکل میگیرد، تهدیدها بالاتر رفته و رنگ و بوی خود را عوض میکنند تا جایی که فرد فکر کند اگر از انتخاب خود برنگردد ممکن است جان خود را از دست بدهد!
در این نقطه کیفی ترین حالت “متفاوت بودن” شکل گرفته و فرد اگر از این مرحله عبور کند تفریباً می شود گفت که هفتاد درصد راه را طی کرده و به سرازیری افتاده است. یعنی از شروع “متفاوت بودن” تا پایان مسیر یک جسارت متهورانه توام با لجاجت نیاز است، سلاحهای این مسیر برای هرکسی که در آن گام نهد “جسارت و لجاجت” است. اگر که در این مسیر فرد بقول معروف ” بای ” ندهد بی تردید به نتیجه مثبت خواهد رسید و به هدف خود نائل خواهد آمد.
پس رو به کسانیکه در تشکیلات رجوی هم اکنون این مطلب مرا می خوانند عرض کنم که باید وارد مسیر “متفاوت بودن” شوید اگر که میخواهید خود را از تشکیلات نجات دهید. این مسیر جواب دارد و خیلی ها آنرا طی کرده و به موفقیت نائل آمده اند. ایمان داشته باشید که شما هم می توانید. اکنون وضعیت و شرایط اساسا فرق کرده است و شما در آلبانی دوستانی دارید که با نام انجمن نجات در حال فعالیت هستند . خود را به پلیس معرفی کرده و بگویید که میخواهید به نزد انجمن نجات آلبانی بروید. ناگهان خواهید دید که انتخاب مسیر “متفاوت بودن” ثمربخش بوده و پیروز و موفق شده اید. با ایمان به یک انتخاب قدرتمند که جسارت و لجاجت سلاحهای شما در این مسیر خواهند بود.
بخشعلی علیزاده