این روزها سالروز مبارزه جهانی با خشونت علیه زنان است. ما این روز را پاس می داریم. به واقع وظیفه هر انسان با وجدان و با شرفی است تا هر کجا ظلمی و خشونتی بر علیه زنی مشاهده کرد در حد توانش با آن مقابله و مبارزه کند و در جهت رفع آن تلاش نماید.
یکی از نقاطی از دنیا که حقوق زنان به شدت در آن ضایع می شود و زنان ساکن در آن تحت شدیدترین فشارهای روحی و جسمی و سرکوب و خشونت مداوم قرار دارند، تشکیلات مجاهدین خلق است.
مجاهدین خلق، این باند سفله و آدمخوار ادعا دارد که خشونت و تحقیر با تمام پهنههای زندگی زن ایرانی آمیخته است. مسئله دراینجاست که باید موشکافانه نگریست و دید که زنان داخل ایران و رها از هرگونه قید و بند مجاهدین چگونه زندگی میکنند و زنان تحت امر رجوی چطوری؟
با قبول محدودیت های موجود در ایران که برای زنان وجود دارد، بیش از نصف دانشجویان ایرانی را دختران و زنان تشکیل میدهند و به هیچ وجه مجبور و ملزم نیستند که به جز مسعود و مریم رجوی به چیز دیگری فکر نکنند و کسی جرات آنرا ندارد که ازآنها بخواهد درباره افکار و اعمال روزانه خود وخواب هایی که میبینند، گزارشی به کسی بدهد تا مورد تحقیر ، تنبیه و افشا در مقابل یک جمع و انتقاد ازخود درحد نابودی شخصیت اش باشد!
زنان ساکن ایران از دوست داشتن و دوست داشته شدن محروم نیستند. از مادر شدن، همسر شدن محروم نیستند.
زندگی زنان در ایران هرطوری که باشد، به قطع یقین بسیار بهتر از زندگی زنان ساکن کمپ مجاهدین خلق است.
باید از سران مجاهدین خلق پرسید، آیا جز این است که این همه محدودیتی که بر زنان تحمیل می کنید فقط و فقط برای حفظ تشکیلات پوسیده و فاسدتان است؟!
متاسفانه باید گفت که نقش زنان و مقاومت شما به چیزی جز باد کردن رجوی بادکنکی و ابهت و مقام بزرگ ساختن از او- که این کارهای منفور برسلطه بر مردان و بی اراده و بی قدرت ساختن آنها از راه فریب کاری های دستگاه تفتیش و تغییر عقاید رجوی ممکن میشود- هیچ ربطی به خدمت به آزادی و دموکراسی و کمک به تامین مشکلات مردم ندارد و برعکس خصلت عمیقا ضد مردمی دارد و با مشاهده طرز تفکر مردم ایران ، کسی از این عقاید مالیخولیایی رجوی ها الهامی نخواهد گرفت.
در مقاله ای از مجاهدین که مورد نقد اصولی من هست، گفته شده که زنان باید به عنوان نیروی اصلی تغییر در جامعه شناخته شوند. تنها در این صورت است که میتوان امید به دستیابی به دموکراسی و حقوق برابر برای زنان در ایران داشت.
من در مقابل این مسئله میپرسم پس مردها چه باید بکنند؟
آیا برای جلوگیری از ترسی که رجوی از آنها دارد، باید در گوشه ای به قفل و زنجیر سپرده شوند؟!
دراین صورت خواننده محترم باید این نوع جامعه را که رجوی میخواهد بسازد تصویرسازی نموده وبرای دیگران ارائه کند.
من فکر میکنم این تصویر به حد کافی غیرقابل تصور همگانی باشد و تنها برای خنداندن مشاهده کنندگان ارزش خواهد داشت.
اگر حوصله و ذوق کافی دارید حتما این کار را کرده و تصویر جامعه موعود رجوی را منتشر کنید که من بعلت ضعف مفرطی که از ابتدای کودکی در نقاشی داشته و دارم ، قادر به انجام این کار نمی یاشم.
رضا اکبری نسب