ابراهیم خدابنده مدیر عامل انجمن نجات و از اعضای نجات یافته از سازمان مجاهدین خلق به عنوان شاهد در جلسه 23 دادگاه رسیدگی به اتهامات سران مجاهدین خلق شرکت کرد.
خدابنده در قسمتی از اظهاراتش به موضوع شنود و تخلیه تلفنی توسط عوامل مجاهدین خلق اشاره کرد و توضیح داد که در سازمان قسمتی مستقل این مسئولیت ها را بر عهده داشت: متهم ردیف 79 هادی روشن روان مسئول بخش اخباری سازمان مجاهدین خلق معروف به هوشنگ اخباری بود که بخش اخباری وظیفه اش تخلیه تلفنی بود که پایگاهی در آلمان داشتند که حدود 13 نفر می شدند.
خدابنده که خود مدتی مسئول بخش اخباری در سوئد بوده، توضیح می دهد که چگونه سازمان با همه سرویس های اطلاعاتی اروپایی ارتباط داشت: من مدتی مسئول سوئد بودم و با سپو در ارتباط بودیم. جلساتی داشتیم حتی سفارشاتی می دادند مثلا می گفتند در این موارد ما اطلاعاتی می خواهیم و من انتقال می دادم به هوشنگ اخباری – هادی روشن روان همان هوشنگ اخباری که ایشان می گفت یک هفته دو هفته به من مهلت بدهید تا من طراحی هایش را انجام بدهم.
عضو سابق مجاهدین خلق درباره آموزش های مربوط به تخلیه تلفنی می گوید: در آموزشها می گفتند تخلیه تلفنی اینطور نیست که ما تخلیه بکنیم و همه چی دستمان بیاد. در یک تخلیه تلفنی ممکن است 100 تا تخلیه انجام بشود تا ما یک اطلاعات به دست بیاوریم. مثلا شما ممکن است با یک نفر تماس بگیرید و یک اطلاعاتی به دست بیاورید که به درد نمی خورد ولی آن اطلاعات را می توانید برای جلب اعتماد در تماس بعدی استفاده کنید. مثلا با یک نماینده مجلس تماس می گرفتند و از تخلیه های قبلی چیزهایی می گفتند که طرف اعتماد می کرد. حتی ویدئوهایی از تلویزیون ایران ضبط کرده بودند و می گفتند تلاش کنید مثل یک روحانی صحبت کنید یعنی ببینید با چه تنی صحبت می کند که اگر بخواهید خودتان را به عنوان یک روحانی جا بزنید بتوانید و یا خودتان را به عنوان یک سپاهی جا بزنید. به این صورت تماس می گرفتند و می گفتند ما از فلان دفتر تماس می گیریم.
خدابنده همچنین درباره شنودهای تلفنی که در زمان جنگ ایران و عراق به نفع ارتش صدام و توسط عوامل مجاهدین خلق انجام شد، می گوید: ما را بردند به گردانی نزدیک به شهر خانقین گردان فکه. در آنجا اتاقی بود که دستگاه شنود بود و تمام مکالمات ارتش شنود می شد.
هر روز تمام اینها کاست می شد و بعد پیاده می شد و پردازش می شد و به عربی ترجمه می شد و هر شب به شکل یک بولتن به مسئول استخبارات عراق می دادند که رمز گشایی میشد. آنها به صورت رمز صحبت می کردند، یک نفر بود به نام اسد که همه این رمز ها را می دانست و رمز گشایی می شد. اینها بیشتر تحت مسئولیت مهدی براعی متهم ردیف 7 انجام می شد.