پس از آنکه یکی از کاربران شبکههای اجتماعی ماجرای دزدیدن گلدانهای قبرستان اوورسودواز توسط اعضای مجاهدین خلق و انتشار گزارش آن در روزنامه فیگاروی فرانسه در سال 2014 را یادآوری کرد، محمدرضا ترابی کودک سرباز پیشین مجاهدین خلق در متنی کوتاه ابعاد دزدی در پایگاه های مجاهدین خلق و علل احتمالی آن را شرح داد و در پی آن کودک سرباز دیگری تجربه خود از دزدیده شدن اموالش در مقر مجاهدین را بازگو کرد.
در روز 28 نوامبر، کاربری به نام محبوبه مرادی در حساب کاربری خود در پلتفرم ایکس داستان دزدی مجاهدین از قبرستان را به عنوان یک رسوایی در رسانه های فرانسه بازگو کرد:
سال ۲۰۱۴ بود که یک زن فرانسوی ۵۹ ساله متوجه میشود گلدانهایی که بر مزار شوهر خود میگذارد مکررا ناپدید میشوند. تصمیم میگیرد یکی از گلدان ها را به ردیاب GPS مجهز کند. بله، دوباره گلدان ناپدید شد اما زن رد آن را در همان حوالی در ساختمان شورای ملی مقاومت در منطقه اوورسوردواز یافت. زن همراه پلیس وارد این مکان شد و گلدانهای خود را یافت. یکی از کارمندان در بازجویی ادعا کرد صبح آنها را خریداری کرده، اما هنگامی که با تراشه GPS روبرو شد، دستپاچه شده و پیشنهاد غرامت میکند که زن نمیپذیرد و شکایت میکند. تعداد بیشماری گلدانهای دیگری هم در این ساختمان یافت میشوند که بر تعداد افزایش گزارشات سرقت از قبرستان در آن سال صحه میگذارند. سخنگوی این شورای جعلی و شرم آور در نهایت با وقاحت تمام اعلام میکند که سازمان روزانه گلهای بسیاری را به عنوان هدیه از طرفداران خود دریافت میکند. گزارش این رسوایی با تیتر شرم آور زیر در روزنامه فیگارو در فرانسه چاپ شد: گلهای دزدیده شده قبرستان نزد جبهه مقاومت ایران یافت شد.
در 29 نوامبرمحمدرضا ترابی که 18 سال از عمر خود را در تشکیلات مجاهدین خلق گذرانده است، در تایید مطلب محبوبه مرادی از دزدی های بسیاری که در پایگاه های مجاهدین خلق رخ میدهد، مینویسد:
بله جای تعجب نیست که اعضای مجاهدین در فرانسه از قبرستانها گل میدزدند. دزدی یک پدیده بسیار رایج در تشکیلات مجاهدین بود. هیچ وقت در مورد این موضوع علنی صحبت نمیشد چون “تشکیلات مجاهدین خیلی پاک تر از این حرفها بود که در آن دزدی وجود داشته باشد”. هر کس در مجاهدین یک کمد کوچک داشت که همه وسایلش در آن جا میگرفت . کسی اجازه نداشت روی درب کمدش قفل بزند. چرا؟ چون “دزدی در مجاهدین نداریم”. اما داشتیم و برای همین باید روی همهی وسایلت اسمت را بزرگ مینوشتی. پدیده دزدیده شدن یا به قول خودشان “گم شدن” شُرت و جوراب از روی بند رخت خیلی رایج بود. اما در نشستهای جمعی بطور غیر مستقیم تذکر داده میشد. دلیل دزدی هم خیلی ساده بود: عقده. اعضای مجاهدین به شدت عقدهای هستند. از هر نظر که فکرش را بکنید. جنسی، غذایی، مادی، احساسی… چون از پایهای ترین امکانات زندگی محرومند. از زمان ورود اعضای مجاهدین به آلبانی، ماهیانه به هر فرد معتدل ۱۰ یورو به واحد پول آلبانی (لِک) پول داده میشد که سهمیهاش بود تا هر چه دوست دارد بخرد. یک دکان کنار مقر مجاهدین بود که اعضا نوبتی میرفتند و پفک و چیپس میخریدند. و از این خوشحال و راضی هم بودند. سطح توقع و انتظار یک مجاهد خلق یک بسته پفک و یک نوشابه بود.
نظرات آزاده معصوم از دیگر کودک سربازان پیشین مجاهدین خلق در تایید سخنان ترابی نیز جالب توجه است:
به نکته جالبی اشاره کردی. منو یاد یه خاطره ای از دفتر برلین انداختی ک رسما مثل یک زندان بود. یه بار یکی از کمد من یه عطر خیلی گرونی که داشتم رو دزدیده بود. برای اینک پیدایش کنم و بفهمم کار کیه خب خیلی پرسوجو کردم و در نهایت از دید تشکیلاتی من مقصر شدم. همین خواهر نسرین معروف تو یه نشست جمعی انقدر سرمن بد وبیراه گفت که منو خراب کنه چون حرف این بود که من نباید انقدر پرسوجو میکردم و در این مورد صحبت میکردم.هیچ حرفی از اینک دزدی کار خوبی نیست و اون شخص اشتباه کرده، نشد. ولی ظاهرا از دید تشکیلات مجاهدین در مورد دزدی حرف زدن بدتر ازخود انجام دزدی است.
لازم به ذکر است که بر اساس گزارش های مستند موجود و به شهادت اعضای با سابقه ای که سالها در فرقه مجاهدین خلق فعالیت داشتند، در سوابق مجاهدین خلق دزدی از اماکنی چون مغازه های خواربار فروشی یا حتی دزدی مسلحانه از طلا فروشی ها برای تامین مایحتاج و هزینه های تشکیلات، امری عادی بوده است. این نوع دزدی ها حتی چون در راستای مبارزه و اهداف سازمان بود، اقدامی جسورانه و پسندیده تلقی میشد و مسعود رجوی نام “آزاد کردن” بر این رفتار ناپسند میگذاشت.
در همان سال 2014، پس از انتشار گزارش دزدی در فیگارو، قربانعلی حسین نژاد عضو پیشین مجاهدین خلق در این باره نوشت:
در سالهای ۶۰ تا سال ۶۳ در خارجه مسئولین تشکیلاتی مان در سازمان به ما می گفتند بروید از مغازه ها و فروشگاهها جنس بدزدید اینها مال سرمایه دارها است و چون ما ضد نظام سرمایه داری هستیم هر گونه برداشتن جنس بدون پرداخت پول از هر جا حتی خرده فروش و مغازه چون در کادر این نظام قرار دارد مجاز و شرعا حلال است و اسم این کار را در داخل تشکیلات گذاشته بودند “آزاد کردن” و کسی حق نداشت برای این کار اصطلاح دیگری مثلا کلمۀ دزدی به کار ببرد باید اصطلاح رسمی درون تشکیلاتی و سازمانی “آزاد کردن” را به کار می برد مثلا وقتی جنسی را از مغازه ای کش می رفتیم و به پایگاه یا مقر سازمان در آن کشور می آوردیم باید گزارش و تجربۀ کار را نوشته و به مسئولمان می دادیم تا به بالا منتقل کند و در بخشها و کشورهای دیگر هم از تجارب ما استفاده شود!! و هرکس جنسی نمی دزدید می گفتند چرا نمی توانی جنس آزاد کنی؟ پس عرضه مجاهد بودن در تو کم است!! و حسابی به اصطلاح زیر تیغ انتقاد می رفت!!
روایات اعضای پیشین مجاهدین خلق از سطوح مختلف دزدی در تشکیلات، نشانههایی برای یک هشدار جدی در خود دارد. اینکه دزدی کردن به یک فرهنگ ناهنجار تشکیلاتی تبدیل بشود، از نشانههای خطرناک بودن فرقه رجوی است چراکه نشان میدهد که این تشکیلات ممکن است انسانهایی تربیت کرده باشد که در صورت رها نشدن، فرقه زدایی نشدن و ادغام نشدن در جامعه آزاد، تهدید بالقوهای برای جامعه انسانی باشند.
مزدا پارسی