گفتگو با مهندس خسرو جانثاران پیرامون تاثیرات تشکیل”بنیاد سحر”

کانون آواخدمت شنوندگان عزیز سلام عرض میکنم، میلاد آریایی هستم از دست اندرکاران" کانون آوا " و همانطور که در جریان هستید کانون آوا اقدام به پخش مصاحبه هایی در رابطه با اعضای جدا شده از سازمان مجاهدین کرده است که به نوعی عضوی از خانواده آنها در خاک عراق به گروگان گرفته شده اند، در همین رابطه در خدمت آقای مهندس خسرو جانثاران هستیم، پیشاپیش جهت اطلاع شنوندگان عزیزمان باید اشاره کنم که آقای مهندس جانثاران از سال 1354 در فعالیت های سیاسی حضور داشته اند و بعد از انقلاب همکاری خود را با سازمان مجاهدین ادامه داده و از سال 1981-1986 بطور خیلی نزدیک در مناسبات این سازمان درخاک عراق حضور داشتند.

آقای مهندس جانثاران خیلی متشکرم از وقتی که در اختیار ما گذاشتید و خواهش میکنم به عنوان اولین سوال ضمن معرفی خودتان بفرمائید که آیا در حال حاضر خبر دارید اعضای خانواده شما درمناسبات مجاهدین در کجا قرار دارند؟

خسرو جانثاران: باسلام و با تشکر از دعوت شما. من خسرو جانثاران هستم و یک خواهر و یک برادر من در سازمان مجاهدین فعالیت دارند که بیش از 20 سال است که از وضعیت آنها خبری نداریم و بخصوص مادر و پدر من در ایران و خانواده ما و هیچ موقع این سازمان شرایطی را فراهم نکرد که این دونفر بتوانند با خانواده خود و یا بالعکس خانواده ما با این دو نفر تماس داشته باشند

وضعیت اسفناک خانواده ما به این صورت است که پدر پیر من و مادرم که حدود 76 الی 80 سال سن دارند که بخاطر این دو فرزند خود منتظر هستند تا خبری از اینها بشود.

میلادآریایی:آقای جانثاران بهر صورت و پدر و مادر و آن حقی را که برای فرزند انشان دارند برای مردم یک پدیده شناخته شده است ولی سوال من بطور مشخص این است که چرا سازمان مجاهدین اجازه نمی دهد که یک مادر یا پدر با فرزندشان ملاقات کنند مگراین موضوع تضادی دارد با مبارزه ای که اینها فکر می کنند که پیش می برند؟

خسرو جانثاران: در آن زمان که ما در سازمان بودیم شرایط و موقعیتی که اینها ایجاد میکنند، اول کشتن عواطف انسانهاست که تو باید همه چیز خودت را در اختیار رهبری که در سال 84 به عنوان رهبر عقیدتی شناخته شد و در این رابطه تماس با خانواده ا زنظر این سازمان یک نوع گناه می باشد. به این شکل که میگویند هر نوع رابطه عاطفی باعث سست شدن اراده افرادی در امر مبارزه با رژیم می شود و افراد به شیوه های مختلف سرکوب شده و مثل سرباز در یک سیستم "پل پتیسم " که تمام مناسبات انسانی و خانوادگی را در خودشان بظاهر کشته اند تا بتوانند توی این مناسبات با رهبری به انطباق برسند.

میلاد آریایی:آقای جانثاران با توجه به توضیحات شما بهر صورت تلاشهایی توسط بخشی از جدا شدگان از سازمان مجاهدین در خاک عراق شروع کرده اند و آنهم تشکیل یک بنیاد به نام "بنیاد خانواده سحر" میباشد ؛ میتوانید برای شنوندگان توضیح بدهید که تشکیل این بنیاد در خاک عراق چه تاثیراتی میتواند روی مناسبات سازمان مجاهدین داشته باشد با این ویژگی هایی که شما توضیح دادید؟

خسرو جانثاران: این بنیاد د رراستای تشکل بشر دوستانه خود به نظر من به جز خدمت به افراد ناراضی در درون سازمان و کمک به آنها است و این امیدی است که در کشور آشوب زده عراق که بچه های سازمان راه امیدی به خود ببینند و آینده و زندگی خودشان را در امر مبارزه با رژیم حاکم رقم بزنند و علیه دیکتاتوری رجوی هم مبارزه بکنند.

در آنموقع که ما در عراق بودیم جنگ بین دو کشور عراق و ایران بود و ما آرزو میکردیم چنین انجمنی در آنجا بود.

قرنطینه ای که ما در آن زندگی میکردیم مسئول مستقیم آن احمد حنیف نژاد بود ؛ هیچ اجازه تماسی به ما با بیرون از خودمان نمی دادند. شبانه و نیمه شب ساعت های 1 و 2نیمه شب می آمدند و بچه ها را از خواب بیدار میکردندو فحش و ناسزا میدادند و آنموقع من متوجه شدم که چه ماهیت ضد انسانی و غیر انسان دوستانه درمناسبات سازمان وجود دارد.

میلاد آریایی: آقای مهندس جان نثاران، بهرصورت شمااشاره کردید به اعضا و کادررهبری این سازمان از جمله آقا ی احمد حنیف نژاد و اینها کسانی بودند که در زمان شاه علیه رژیم پهلوی مبارزه کرده بودند بخاطر بحث دمکراسی و آزادی و حتی به زندان افتاده بودند و چطور شد که اینچنین افرادی با این انگیزه ها وارد مبارزه شدند در طی مسیر که درداخل سازمان مجاهدین طی کردند خودشان به زندانبان تبدیل شدندو همانطور که شما توضیح دادید حتی زندانبان خود شما هم بودند؟ چه پروسه ای را افراد در داخل مناسبات سازمان طی میکنند تا به این نقطه می رسند؟

خسرو جانثاران:آن روندی که آنها را به این سمت کشاند و خودشان باعث شدند این بود که سازمان با تحلیل غلطی که از مبارزه و جنبش ملت ما داشت در روند خود به یک دگم یا خودپسندی سازمانی تبدیل شد و با ترورهای سالهای 60 تا امروز از حالت یک اپوزسیون و آلترناتیو علیه رژیم حاکم بیرون آمدو تبدیل به یک فرقه تروریستی شد. درروند خود مشخص است که تا وقتی ولایت فقیه در این سازمان هست به نام مسعود و مریم رجوی افراد موظف هستند و دستورات آنها را یک به یک انجام بدهند.

محمد حیاتی در مقابل چشمان من اظهار داشت که " تا خدا خدائی میکند ما شماها را نگه میداریم آنجا تا بپوسید تا پیام از مسعود به ما برسد و بودن اجازه مسعود ما نمیتوانیم کاری بکنیم "؛ یعنی تما سیستم مشخصات ضد مردمی و ضد انسانی که این سیستم دارد همه آنها از مسعود رجوی منشاء می گیرد که اینها مریدان او هستند.

میلاد آریایی:آقای جانثاران، برگردیم به سوال اول خودمان که بخشی از خانواده شما جزو افراد این سازمان هستند و تلاشهایی را آیا داشته اید که بتوانید با آنها مستقیما تماس داشته باشید و آیا آنها اقدامی جهت برقراری ارتباط با شما داشته اند در این زمینه طی سالیان گذشته؟

خسرو جانثاران: اقدامات ما در چندین نوبت بود بعد از طریق مجامع بین المللی یا از طریق دوستان و آشنایان که با اینها در ارتباط بودند که بتوانند پیغام ما را برسانند ولی هیچ وقت سازمان این مسئله را عملی نکرد و بارها خانواده من بخاطر این دو نفر به اروپا آمدند که از طریق اروپا بتوانند با آنها ارتباط برقرار کنند و هیچ موقع از طرف سازمان هیچگونه کمکی به این پدر و مادر پیرمان نشد وحتی در زمان جنگ خلیج فارس مادر و پدر من به اروپا آمده بودند و با تماس های مکرری که داشتند به اینها جواب دادند که سازمان در یک قدمی پیروزی است و انشاالله در چند ماه آینده در میدان شهیاد بچه هایتان را خواهید دید.

الان چندین سال از جنگ خیلج فارس می گذرد شاید 15 سال و یکبار دیگر که باز پدر و مادر من آمدند باز هم گفتند نه! و گفتند که بچه های شما د رحال آمادگی کامل بسر می برند و احتیاجی نیست شما با آنها تماس بگیرید و عزم آنان در امر مبارزه علیه رژیم قاطع است و نمی توانند به چیز دیگری غیر از مبارزه فکر کنند و همیشه یکسری جملات و الفاظ بیهوده به خورد پدر و مادر من دادند و آنها مایوس دوباره راهی ایران شدند.

میلاد آریایی:آقای جانثاران با توضیحاتی که دادید می توانید برای شنوندگان ما بگویید بهر صورت آینده مجاهدین با چنین خط و مشی و استراتژی که اعضای خود را در یک چهارچوب بسته نگه میدارند و از مناسبات معمول خبری دور می کنند و حتی اجازه نمی دهند که خانواده های آنها با آنان ملاقات بکنند، چه آینده ای را برای این تشکل که یک فرقه تروریستی هست پیش بینی می کنید؟

خسرو جانثاران: آن چیزی که مشخص است در صورتیکه خواسته باشند قدرت را بدست بگیرند ساخت و پاخت هایی که پشت پرده است و الان هم با افشاگری علیه طرح های انرژی هسته ای رژیم که همگی از طریق سازمانهای اطلاعاتی اسرائیل و جریان های مشکوک صورت میگرد، مگر اینکه در همین رابطه این سازمان را تقویت بکنند ازاین طریق بتوانند آنرا در مقابل رژیم خمینی بگذارند.

میلاد آریایی:خیلی متشکرم آقای مهندس خسرو جانثاران به عنوان آخرین سوال مایلم پاسخ شما را بشنوم که اگر زمانی خواهرو برادر شما امکان این را داشته باشند که صدای شما را بشنوند در چند جمله کوتاه، چه پیامی برایشان دارید؟

خسرو جانثاران: من به آنها به عنوان انسانهای مبارزو دردمند و فداکارنگاه میکنم اما فاقد بینش و فاقد اراده مستقل سیاسی هستند. اینها انسانهای دردمندی هستند که در جستجوی آب به سراب پوچ وتوخالی رجوی افتادند، پیام من به خواهر وبرادرم این است که: مناسبات خانوادگی تا انسان پا به عرصه وجود گذاشته و میلیونها سال مناسبات خانوادگی و خواهری و برادری بوده است ولی مناسبات سازمانی که شما در آن هستید این یک جریان زود گذر است و هر روز بیشتر به سمت اضمحلال است و احترام به مناسبات خانوادگی گذاشتن خیلی ارزشمندتر از مناسبات فرقه ای است.

میلاد آریایی:آقای جان نثاران بسیار سپاسگزاریم از شما و توضیحات روشنگرانه شما و ما هم به همراه شما واقعا امیدواریم که روزگاری فرا برسد که افرادی که به نوعی در مناسبات این سازمان به هر صورت محبوس شده اند و امکان انتخاب دیگری ندارند، امیدواریم شرایطی فراهم بشود چه به لحاظ سیاسی و چه به لحاظ عملی که در دنیای آزاد انتخاب بهتری داشته باشند ودر همین جا به همراه شما از همه شنوندگان عزیزمان خداحافظی میکنیم.

خسرو جانثاران: خدا نگهدار شما امیدوارم که در کارتان موفق باشید.

ممنون شما و خدانگهدار

کانون آوا، یازدهم مارس 2008

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا