قصه تلخ فرزندانی که در روز مادر نمی توانند در کنار مادرشان باشند

دوم دی ماه سال 1403 مصادف با روز مادر است. روزی که به نام فردی نامگذاری شده است که با خلق ایثار و از خود گذشتگی برای بهبود زندگی، خوشبختی و دنیایی پر از احساس و عطوفت فرزندان خود بی ادعا از عمر و زندگی خود می گذرد. اما در مناسبت این ایام زیبا داستان زندگی انسان هایی که خواسته و ناخواسته در دام فرقه مخوف و تفکرات ویرانگر مجاهدین خلق گرفتار شدند متفاوت وغم انگیز است. آنها سالهاست از نعمت داشتن مادر و لذت بودن در کنار مادران خویش محرومند و حس خوب بودن در کنار این فرشته نازنین را تجربه نمی کنند. مسعود و مریم رجوی خانواده را که هسته اصلی آن مادر است را کانون فساد نامید و با قدرت تمام با واژه ای به نام خانواده دشمنی ورزید در حالیکه خداوند تبارک و تعالی مفهوم خانواده که قلب و جان آن مادران هستند را با نور رحمت ربوبیّت خود آمیخته و آن را مهمترین عامل در سیر تکامل بشری می پندارد.

بی اراده یاد مادر مرحومم افتادم که برای اولین بار پس از 20 سال موفق شد به دیدنم در کمپ اشرف بیاید. در حالیکه اشک در گوشه چشمان نگرانش حلقه بسته بود، به گوشم زمزمه کرد برای دیدارت پای پیاده از کوه ها و رودها گذشتم، ناخن انگشت پایم افتاد اما چون هدف دیدار تو بود هیچ دردی را احساس نکردم. این داستان تلخ تمامی مادرانی است که به رغم به جان خریدن تمام خطرات بدلیل ممانعت سران فرقه رجوی حتی موفق نشدند فرزندان خود را برای لحظاتی ملاقات کنند. متاسفانه در این مسیر برخی از مادران چشم انتظار بی آنکه فرزند خود را در آغوش بگیرند چشم از این جهان فرو بستند و سایر مادران برای دیدار فرزندان گرفتار در کمپ مجاهدین خلق به رغم همه تلاشها هنوز در چشم انتظاری به سر می بردند و این لکه ننگینی در کارنامه سران فرقه رجوی و حقوق بشر آبکی دول غربی است. در این روز بزرگ به پاس زحمات ، رنج ها و دردهای مادران چشم انتظار عضو انجمن نجات ضمن گرامی داشت روز مادر این روز بزرگ را به تمامی مادران عزیز و چشم انتظار تبریک و این شعر کوتاه را به آنها هدیه می کنیم .

مادر ای پرواز نرم قاصدک
مادر ای معنای عشق شاپرک
ای تمام ناله هایت بی صدا
مادر ای زیباترین شعر خدا

صمد اسکندری

خروج از نسخه موبایل