تفاوت مادری در سازمان مجاهدین خلق و مادری در جهان آزاد

در آستانه روز مادر در ایران، مادران اعضای مجاهدین خلق چشم انتظاران سالخورده در حسرت دیداری حضوری یا حتی تماسی تلفنی با عزیزان خود رنج سالیان دوری را بر دوش می‌کشند و مادران میانسال مجاهد در درون حصارهای سازمان رنج انکار غریزه مادری و دوری از فرزند را همزمان بر دوش می‌کشند و عامل این دو رنج عظیم کیش شخصیتی مسعود رجوی است.

دسته اول یعنی مادرانی که به طور متوسط سه دهه از ارتباط با فرزندانشان محروم بوده‌اند و سران تشکیلات مجاهدین خلق مسبب این محرومیت هستند، سرشار از عشق مادری در تمام این سالها برای گرفتن کوچکترین خبری از فرزندان دربندشان تلاش کرده اند. اعتراض خود را به مجامع بین المللی برده اند و با انواع ابزارها سعی کرده اند صدای خود را به گوش عدالت جویان برسانند.
مادرانی چون ثریا عبداللهی که نماد مهر مادری و مقاومت در برابر ظلم آشکار رجوی ها هستند، در برابر انواع برچسب های کینه جویانه مجاهدین خلق ایستاده‌اند و بر حق اساسی خود برای ارتباط با فرزندان خود اصرار می‌ورزند.

از سوی دیگر، فرزندان آنها در درون سازمان تحت فشار دیکتاتوری فرقه ای هستند برای فراموش کردن خانواده، برای دشمن پنداشتن خانواده و حتی مزدور دانستن مادری که با چشمهای گریان برای دیدن آنها ضجه می‌زند. فرزندانی که حتی برای ناسزا گفتن به مادران خود به مقابل دوربین های تلویزیون تشکیلاتی آورده شدند.

دسته دوم مادرانی هستند که خود اکنون در سازمان هستند و فرزندانشان در نقاط مختلف دنیا زندگی خود را دارند. در همین گروه مادرانی هستند که فرزندانشان نیز در قرارگاه مجاهدین خلق هستند اما هیچ رابطه مادر-فرزندی میان آنها نیست. این فرزندان، کودک سربازانی بودند که چند سال بعد از قاچاق شدن از عراق به اروپا و آمریکای شمالی، بار دیگر در سن نوجوانی به قرارگاه مجاهدین درعراق قاچاق شدند. این مادران و فرزندان مجاهد جز سالی یکی دو دیدار رسمی ارتباط دیگری با یکدیگر ندارند.

مادران مجاهد پس از طلاق اجباری، مجبور شدند کودکان خود را به دست قاچاقچیان مجاهد خلق بسپارند. بسیاری از آنها پس از گذشت سالهای طولانی جدایی، از سرنوشت فرزندان خود بی خبرند. تعدادی نیز با افشاگری فرزندان خود درباره فرقه رجوی مواجه شده اند و به دستور تشکیلات هرگونه مهر مادری نسبت به فرزندان خود را انکار کرده اند. امیر یغمایی و محمدرضا ترابی از جمله کودک سربازانی هستند که مادران‌شان آنها را در رسانه‌های سازمان انکار کرده‌اند و برچسب مزدوری به آن‌ها زده‌اند.

سازمان مجاهدین خلق و در راس آن مسعود رجوی خط تعیین کننده میان مادر بودن و مادر نبودن است. امروز اگر هر کدام از اعضای مجاهدین خلق کمپ اشرف 3 را ترک کنند با اشتیاق از سوی مادران خود پذیرا می‌شوند اما هرکدام از کودک سربازانی که از تشکیلات جدا شده‌اند و مادرانشان هنوز در آن گرفتار هستند، آنقدر بی‌مهری از مادران خود دیده‌اند که مجبور هستند بپذیرند که از جانب آنها مهر مادری وجود ندارد.

مزدا پارسی

خروج از نسخه موبایل