داداشی قشنگم یلدات مبارک
علی جانم پاییز ثانیه ثانیه می گذرد. یک شب یلدایی دیگر و جای تو که خالی ست. یلدا شب دور هم بودن است و چقدر در این شب دوری تو سخت و نفس‌گیر میشود.
در چنین شبی نبودنت را بیشتر از هر زمان دیگری حس میکنیم و چقدر با خود دل دل میکنیم که کاش این شب طولانی هرچه زودتر بگذرد و در روشنایی صبح اندکی از این دلتنگی‌هایمان کم شود.
داداشی قشنگم، شب یلدا بدون حضور تو سرد و تاریک است اما یاد و خاطراتت همیشه در قلبمان روشن هست.
علی جان برایت دعا کردیم و از خدا خواستیم که بزودی این انتطار نفس گیر تمام شود. علی جان همیشه در قلبمان هستی.
داداشی مهربونم در این شب بارها و بارها شب یلدا را از راه دور به تو تبریک گفتیم. با تمام وجود دوستت داریم علی جان. برادر عزیزم یلدا مبارک.
دل بابا و دیگر اعضای خانواده از دوری تو دلگیر است.
مهربانم علی جان در چنین شبی که طولانی ترین شب سال است باید به اجبار و با سختی انتظار و تلخی دوری عزیزی مثل تو را پشت سر بگذرایم.
شب یلدا جای خالی تو بیشتر از همیشه به چشم می‌آید. علی جان باورت میشود طعم شیرین انار و سرخی هندوانه برای اعضای خانواده ات بخصوص پدر دلنشین نیست چرا که حضور گرم و نگاه مهربان تو را در کنار خود ندارند.
سفره یلدا پهن است، اما نگاه پدر مدام به صندلی خالی تو و عکست خیره مانده. انگار انتظار دارد از راه برسی و با لبخند همیشگی‌ات، گرمای خانه را دو چندان کنی.
یادت نرود که تنها نیستی و در این دنیا کسانی هستند که چشم براهت هستند و هرگز تو را فراموش نکرده اند. علی جانم ازت میخواهیم خودت را هرچه زودتر از آن فرقه منفور رها کنی. آنها بویی از انسانیت نبرده اند که شما را در غل و زنجیر افکار پوچ و بی اساس خود اسیر کرده اند.
علی جانم بارها در نامه هایم نوشته ام وجود تو درآن فرقه اشتباه میباشد. شخصیت تو، ایمان و اعتقاد تو با آن مزدوران از خدا بی خبر فرقه رجویها از زمین تا آسمان فرق دارد. تو دارای خانواده هستی که باتمام وجود به تو عشق می ورزند پس هرچه زودتر تصمیم به جدایی بگیر و به نزد خانواده ات برگرد که مشتاقانه منتظر دیدار تو هستند. بار دیگر یلدا را به برادر عزیزتر از جانم تبریک می‌گویم. به امید روزهای وصال. از راه دور میبوسمت مهربونم.
خواهرت زهرا قلیزاده
