مسعود رجوی، رهبر مفقود شده فرقه رجوی، در پیام اخیر خود بر لزوم آزادیهای بنیادین برای مردم ایران، از جمله رفع فیلترینگ و مخالفت با حجاب اجباری، تأکید کرده است. او مدعی است که مردم ایران “صدقه” نمیخواهند، بلکه خواهان براندازی دیکتاتوری و حکومت اجباری هستند. این اظهارات در حالی مطرح میشود که در درون تشکیلات تحت رهبری او، اعضا از ابتداییترین آزادیها، از جمله حق استفاده شخصی از تلفن همراه و سایر ابزارهای ارتباطی، محروم هستند.
تناقض درونی: از ادعای آزادی تا سلب حقوق اولیه
رجوی در حالی از آزادیهای بنیادین برای مردم ایران سخن میگوید که اعضای فرقه مجاهدین خلق، تحت شدیدترین محدودیتها زندگی میکنند. گزارشهای متعدد از جداشدگان فرقه و منابع مستقل، حاکی از آن است که اعضا در یک فضای بسته و کنترلشده، بدون دسترسی به دنیای خارج و ارتباط آزادانه با خانواده و دوستان خود، زندگی میکنند. استفاده از تلفن همراه، اینترنت و سایر ابزارهای ارتباطی برای مصارف شخصی به طور کامل ممنوع است و هرگونه ارتباط با دنیای بیرون از طریق کانالهای تحت کنترل سازمان صورت میگیرد.
این تناقض آشکار، اعتبار ادعاهای رجوی در مورد آزادی را زیر سؤال میبرد. چگونه میتوان از آزادی برای یک ملت سخن گفت، در حالی که ابتداییترین حقوق انسانی از اعضای تشکیلات خود سلب شده است؟ این وضعیت، یادآور ضربالمثل “کوزهگر از کوزه شکسته آب میخورد” است.
اهداف و پیامدهای این محدودیتها
محرومیت اعضا از ابزارهای ارتباطی، هدفی مشخص را دنبال میکند: کنترل مطلق بر ذهن و روان افراد. با قطع ارتباط اعضا با دنیای خارج، فرقه میتواند روایت خود را به عنوان تنها حقیقت موجود القا کند و از هرگونه نقد و بررسی جلوگیری کند. این وضعیت، به ایجاد یک “حباب فکری” منجر میشود که در آن اعضا در معرض اطلاعات گزینششده و تبلیغات دلخواه فرقه قرار دارند و از هرگونه دیدگاه مخالف محروم هستند.
این محدودیتها، پیامدهای منفی متعددی برای اعضا دارد:
انزوای اجتماعی: قطع ارتباط با خانواده و دوستان، منجر به انزوای شدید اجتماعی اعضا میشود و آنها را از حمایتهای عاطفی و اجتماعی محروم میکند.
وابستگی مطلق: اعضا به طور کامل به فرقه وابسته میشوند و توانایی تصمیمگیری مستقل را از دست میدهند.
سرکوب فردیت: در چنین فضایی، هرگونه ابراز عقیده مخالف یا مستقل، سرکوب میشود و فردیت اعضا از بین میرود.
پارادوکس رفع فیلتر
ادعای رجوی در مورد رفع فیلتر در ایران، در حالی که اعضای فرقه اش از ابتداییترین ابزارهای ارتباطی محروم هستند، یک پارادوکس آشکار است. چگونه میتوان از رفع فیلتر برای دسترسی آزاد به اطلاعات سخن گفت، در حالی که اعضای فرقه خود در یک “فیلتر” دائمی و اجباری به سر میبرند؟ این وضعیت، نشان میدهد که دغدغه اصلی رجوی، نه آزادی واقعی، بلکه بهرهبرداری سیاسی از موضوع فیلترینگ برای پیشبرد اهداف خود است.
پس قطعاً ادعاهای مسعود رجوی در مورد آزادی، در حالی که اعضای فرقه مجاهدین خلق از ابتداییترین حقوق انسانی محروم هستند، یک ریاکاری آشکار است. این پارادوکس، نشان میدهد که هدف اصلی رجوی، نه آزادی واقعی، بلکه کسب قدرت و حفظ کنترل مطلق بر اعضای فرقه است. آزادی، زمانی معنا پیدا میکند که برای همه، از جمله اعضای سازمانهای سیاسی، به طور یکسان تضمین شود.