به اعتقاد انجمن ایران سبز بنیاد سحر بزرگترین امیدی برای به فراموشی سپردن کارنامه شراکت و همکاری اعضای فرقه مجاهدین با رهبری خیانت کار فرقه مجاهدین است و با اتکا به بنیاد سحر اعضای فرقه زده مجاهدین با سرعتی بیشتر قادر به جذب جامعه خواهند بود. استراتژی مجاهدین با تکیه به خشونت بیش از دو دهه در همکاری تنگاتنگ با سیستم مخوف پلیسی امنیتی صدام حسین تحت نام مبارزه برای مردم ایران جز رسوایی چیز دیگری از خود به یادگار نگذاشته است. در ظرف استراتژی مجاهدین با پشتوانه عظیم مالی، تسلیحاتی و سیاسی از طرف صدام حسین و دولتهای هم پیمان دست به چند رشته عملیات مشترک نظامی به خاک ایران زدند که همگی با پاسخ سخت نظامی متقابل همراه بود. رهبری مجاهدین برای سرپوش گذاشتن شکست های پی در پی نظامی و برای توجیه آن و برای ادامه سرسپردگی خود به سیستم صدام حسین و باقی ماندن در خاک عراق دست به سیستم نوینی از مغزشویی در درون خود زدند که اولین قربانیان این سیستم مغزشویی انسانهای بودند که از بدی روزگار به مجاهدین پیوستند. عرصه سیاسی برای سازمان مجاهدین بخاطر داشتن ماهیت مشابه با صدام و دیگر دیکتاتوران بدنام جهان در بین عموم تنگ شده بود چون در عمل تمامی اعمال سازمان مجاهدین نشان می داد سازمان مجاهدین یک سازمان سیاسی نیست بلکه یک سازمان خشونت طلب و بیگانه خدمت کن می باشد. رجوی بعد از بنیانگذاری ایدئولوژی نوین بنام مریم عضدانلو تحت نام انقلاب ایدئولوژیک عملا تلاش کرد حداقل در درون خود جایگاهی ورای انسانهای معمول بلکه جایگاهی خداگانه برای خود درست کند. جایگاهی که در طیف بندی ها، ماورای چپ اسلام طیف یندی کرد. در قالب و چارچوب این ایدئولوژیک نوظهور رهبری سازمان تا آنجا پیش رفت که از امامان و رهبران عقیدتی و تاریخی ملت معتقد، به گونه ای حرف بزند که گویی افرادی بودند از شخص رهبری سازمان مجاهدین چند پله در همه مسائل که پاسخ گو به نیازهای مذهبی انسانها بودند عقب ترند و به آنها خورده میگرفت تا جایی که علنا خودش را امام زمان معرفی کرد. در این چارچوب برای درست کردن حجت و بینه اولین قربانیان را از زنانی طرح ریزی کردند که به لحاظ تاریخی و اجتماعی انعطاف پذیرتر و ممکن تر بودند. دقیقا امروز مخالفین و اعضای معترض این فرقه با سلاح استناد به تناقضات عوامفریبانه رهبران این فرقه، ایدئولوژی این فرقه را رسوا و از اعتبار ساقط کردند و در مقابل قوه عاقله فرقه تا آلان هیچ گونه دفاع منطقی نتوانسته از خود به مخاطبین، منتقدین و دنبال کنندگان مسائل فرقه ارائه دهد به جز متوسل شدن به اتهامات واهی و ترورهای شخصیتی. فرقه تروریستی مجاهدین که کارنامه ای سراسر خیانت و رسوایی را با خود حمل میکند از تشکیل بنیاد سحر به جد به وحشت افتاده است چرا که تنها رهبری فرقه خود معترف بود و بارها در درون خود مدعی میشد: کاری که در این سالها مجاهدین کردند از نگاه مردم خارج از مجاهدین "ضدانسانی ترین و زشت ترین کاری" است که در تاریخ تکرار نشده است ولی وقتی مجاهدین پیروز شوند از پیروز نمی پرسند که در گذشته چه کردی! اما رهبری این فرقه در پناه حمایتی صدام حسین چنان مغرور و مستان بود که در مخیلات خود هم هیچ اندیشه ای برای شکست را در دستگاه حمایتی صدام بررسی نمی کرد و برای هر چه مسخ تر کردن افراد به بند کشیده شده پادگان اشرف، هر روز بند جدیدی از انقلاب ایدوئولوژیک که همان شستشوی مغزی بود، تولید و طرحی نو در می انداخت. حال باید آقای رجوی برای شکست خود و خیانت های خود توجیه پیدا کند که غیر ممکن است. مریم رجوی به صراحت می گفت: شستشوی مغزی (انقلاب ایدئولوژیک) حق است و شاخص و بینه های حقانیت آن اعضای شورای رهبری مجاهدین که تماما از زنان بودند، هستند. او تاکید میکرد اگر حتی یک عضو شورای رهبری سازمان از سازمان مجاهدین اعلام جدایی بکند، به معنای باطل بودن ایدئولوژیک و انقلاب ایدئولوژیک مجاهدین است. و میگفت: شما هم باید با این شاخص و و با این بینه محکم و استوار به دامن شورای رهبری چنگ بزنید و خودتان را به دریای انقلاب ایدئولوژیک رها کنید آنوقت یک مجاهد خلق ذوب شده هستید. اعلام جدایی خانم سلطانی که خود از شورای رهبری مجاهدین و عضو ذوب شده مجاهدین بود نشان از واقعیت سر سخت در درون مجاهدین دارد که در آینده نزدیک شاهد جدایی افرادی زیادی مثل خانم سلطانی خواهیم بود. مجاهدین بطور ارثی و رهبران آن از روز اول هیچ گونه مسئولیتی در قبال بکار گیری واژها نداشتند از این رو با بازی کردن با کلمات زندگی و هویت خیلی ها را به بازی گرفتند. خوشبختانه تولد بنیاد و خانواده سحر در کنار پادگان اشرف روشن ترین امید برای فردای اسیران در بند مخوف و بسته فرقه مجاهدین است و سرانجام اسیرانی که بیش از 3 دهه حتی یک ساعت وقت آزاد در فضای آزاد و حتی یک ساعت مرخصی نداشتند، توسط بنیاد سحر برای همیشه رها خواهند شد. فرقه مجاهدین اگر روزگاری افراد فرقه را فقط یک ساعت در شرایط و فضای آزاد قرار بدهد، فرقه از هم میپاشد. آری افراد اسیری که در تشکیلات مخوف فرقه مسخ شده هستند در حالی مدعی مبارزه برای آزادی هستند، که خود حدود 3 دهه امکان حتی یک ساعت آزاد زیستن را نداشته اند و آن را تجربه نکردند. چنین افراد و سیستمی که معلوم نیست در منطق خود آزادی را چگونه تعریف میکند، مدعی مبارزه برای آزادی مردم ایران هستند. طبعا زیر بوته خار، خار خواهد روئید… پیام انجمن ایران سبز به تک تک اشرفی ها این است که هر چه زودتر با کمک بنیاد سحر و یا با هر وسیله ی که در اختیار و در امکان دارند استفاده کنند و خود را هر چه سریعتر به دنیای آزاد برسانند که فردای پادگان اشرف بشدت زیر سئوال، نامعلوم و مبهم است.
انجمن ایران سبز، نوزدهم مارس 2008