روز دهم بهمن ماه 1403 اعضای انجمن نجات استان مازندران با جعفرقلی اکبرنیا در محل کار ایشان در شهرستان بابل دیدار کردند. او که نگران وضعیت برادرش بود ضمن استقبال گرم از اعضای انجمن نجات و پس از سلام و احوال پرسی جویای اخبار مرتبط با برادرش شد. خانواده اکبرنیا چند دهه است که بدلیل ظلم رجوی ها و سیستم فرقه ای حاکم بر تشکیلات مجاهدین از اصغر بی خبر مانده اند. اعضای این خانواده تلاش های زیادی برای داشتن ارتباط و انجام ملاقات با اصغر انجام دادند اما بدلیل نقض فاحش حقوق اولیه اعضای فرقه مجاهدین توسط رجوی ها، تاکنون موفق به اینکار نشدند.
آقای اکبرنیا که بی صبرانه منتظر دریافت خبر بود، بعد از آن که اخبار فعالیت های انجمن نجات آلبانی و وضعیت اعضا در کمپ مانز را شنید، با امیدواری از این اقدامات استقبال نمود و با خشنودی گفت: او و دیگر اعضای خانواده شان بی صبرانه منتظر هستند تا تلاش های اعضای انجمن نجات آلبانی و مراکز انجمن نجات در ایران هر چه زودتر به نتیجه مطلوب برسد و آنها بتوانند با اصغر ملاقات کنند. او گفت که برای دیدن برادرم هر کاری لازم باشد انجام خواهم داد.
اعضای انجمن نجات توضیحات کامل تری درباره فیلم “مادر، عشق، جدایی” که گویای وضعیت مادران و خانواده هایی است که خواهان دیدار با فرزندان خود هستند و رجوی ها با سنگدلی آنها را برای سالها از این حق محروم کردند ارائه دادند و گفتند: این فیلم که توسط مدیر رسانه ای انجمن نجات؛ آلدوسولولاری تهیه شده است تاکنون در چند شهر آلبانی به نمایش در آمده و شهروندان آلبانیایی که فیلم را دیدند نسبت به ظلمی که رجوی ها انجام می دهند تحت تاثیر قرار گرفته و از مسئولین کشورشان خواستار انجام اقداماتی برای برقراری ملاقات خانواده ها با اعضای فرقه مجاهدین شدند.
همچنین اخبار حضور مقامات شهرداری یکی از شهرهای آلبانی در نمایش این فیلم و همینطور انعکاس وسیع اقدامات انجمن نجات آلبانی در رسانه های این کشور را برای این خانواده بیان کردند و اظهار امیدواری نمودند که این اقدامات هرچه زودتر به نتیجه دلخواه خانواده ها برسد.
جعفر اکبرنیا از این خبرها بسیار خوشحال شد و آرزو نمود که هر چه زودتر بتواند با برادرش که در اردوگاه مانز گرفتار شده است، ملاقات نماید.
در پایان این دیدار صمیمانه و گپ و گفت هایی که انجام شد، اعضای انجمن به آقای اکبرنیا قول دادند که او را از خبرهای جدید بی اطلاع نخواهند گذاشت.
