الف.مینو سپهر، وبلاگ زنان در اسارت فرقه رجوی، هشتم آوریل 2008
با تهاجم نیروهای ائتلاف به عراق آخرین امیدهای واهی مسعود رجوی برباد رفت واین خدایگان قلعه ایدئولوژیکی اشرف از دیده ها پنهان گردید….!
امروزه سخن گفتن ازاینکه مسعود رجوی کجاست؟ چندان مهم به نظر نمی آید چراکه او سالهاست دچارمرگ شخصیتی گردیده است و لذا بودن یا نبودن فیزیکی او اهمیت چندانی ندارد.
ولی براستی چگونه این خدای بردگان فکری فرقه که روزگارانی سرمست ازقدرت ادعا می کرد با عالم بالا درپیوند مدام است و آینده بشریت در دست او و شیفتگان اوخواهد بود چنین با سرعت یک شهاب سنگ درمکانی ناپیدا سقوط کرد؟
برای نزدیک شدن به واقعیت وچگونگی سرانجام این شیاد توهم گرا بایستی تکه هایی ازپازل راکنارهم چید تا شاید بتوان به رمزوزاز این نهستی پی برد..
مسعود رجوی درنهایت شکست وودرماندگی ودرشرایطی که رخدادهای جهانی برای اورقم زده بودند بفکرآخرین راه حل برای آینده خود افتا د وآن این بود::: غیبت بدون مدت!
خودپنهانی وخودگم کردن شاید آخرین راه حل تنها حربه ای بود که به ذهنیت این شیادمذهبی قرن بیست ویکم خطورنمود چراکه وجود او دراین شرایط فوق بحرانی درکنارچند هزارانسانی که همه هستی واعتماد وعشق وخانواده خودرا به پای اوریخته بودند نه تنها دیگرمعنی نداشت بلکه می توانست منشا بحث ها وزمزمه ها و اعتراض کسانی گردد که درنهانگاه مناسبات فرقه به عقلانیت او شک وتصمیمات نابخردانه اورا مورد کنکاش قراردهند.
رجوی این توهم گرای تشنه قدرت ومحبوبیت پس از تهاجم نیروهای اعتلاف وسقوط صدام (پدرمعنوی) آخرین امیدهایش راازدست داد وبا خلع سلاح شدن افراد اشرف وتحت الحفظ قرارگرفتن این اسیران توسط امریکا بدین نتیجه رسید که پس ازآن قادرنخواهد بود جلوی فروپاشی اشرف را بگیرد زیرا با سرشناسی وسرشماری شدن افراد اشرف وبازشدن دربهای این قلعه به فضای خارج ممکنست پای سازمانهایی چون صلیب سرخ و سازمانهای حقوق بشر بدین پایگاه ایدئولوژیکی بازشود ودرتداوم چنین وضعی بدنه فرقه به مرورازهم پاشیده خواهد شد وآن رخدادی که اوبسیار از آن وحشت داشت یعنی فرارمخالفان ومنتقدان ازاشرف وورود آنها به جهان آزاد اتفاق خواهد افتاد…
و درتداوم همبن رخدادها بی شک شرایطی بوجود خواهد آمد که او به تنهایی درمقام رهبرفرقه بایستی جوابگوی تمامی تحلیل ها و تصمیم گیریها وعملکرد های بیش ازدودهه خود باشد.
واما سود وزیان این غیبت بدون مدت وتاریخ مشخص…
نتایج مثبت این نهستی برای رجوی این بود که با خودگم نمودن می توانست برای همیشه اززیربار اتهامات بیشماری که متوجه او درمقام رهبری فرقه بود بگریزد وبا پنهان شدن درگوشه ای بصورت گمنام تمامی خطوط وراه هایی راکه می توانست به دستگیری او منتهی شودرا مخدوش وپاک نماید.
چراکه بی تردید درهردادگاهی که برای رسیدگی به اتهامات این فرقه تشکیل گردد بدون تردید همه سرنخ ها به اوختم خواهد گردید و دیگران همه تقصیرهارابگردن رهبری فرقه خواهند گذاشت
بنابراین رجوی با این کارهم امنیت خودرا تامین می نمود وهم اینگونه وانمود می کرد که قدرت وحیثیت خود رافدای بجاماندگاری اسارتگاه اشرف و افراد هم چنان وفاداربخودنموده است و درکنار آن این شا نس راهم برای خود محفوظ می داشت که اگرروزی شرایط آنگونه شد که باب میل اوگردید با استفاده ازتئوری غیبت! ازنهانگاه خود بعنوان ناجی ایران وجهان و بشریت ظهور نماید!!!
ولی این خودپنهانی زیانهایی راهم درخودداشت وآن اینکه هم قلعه ایدئولوژیک اشرف فرو می ریخت وهم نا م او بعنوان یک شیاد – خائن –جنایتکار وتروریست مذهبی درتاریخ مبارزات مردم ایران ثبت می گردید.
ورجوی با آگاهی به همه این رخدادها وقبول همه این اتهاما ت تصمیم به خودگم کردن نمود وبرای اینکه تشکیلات او به اندک نامی هم بجاماند مریم عضدانلوقاجاررا بجای خود منصوب نمود تاشاید او بتواند با کناره گیری اندک اندک ازتروریسم وخشونت گرایی جایی دردل غرب بعنوان یک گروه سیاسی بازنماید.
بنابرابن این نویسنده باتوجه به همسان نگاری پیام های قبلی رجوی معتقد است که ازسا ل 2003 به بعد مسعود رجوی کوچکترین اقدامی بعنوان رهبراین فرقه منزوی ومتلاشی انجام نداده وکلیه اعلامیه ها وپیام هایی که به نام او صادرمی گردند توسط مریم رجوی و تنی چند ازسرکردگان انجام می گیرد.
آخرین پیامی که بانام مسعود رجوی تحت عنوان پیام نوروز و آنهم درهفته دوم سا ل وبدون سرتیتر بنام خداوخلق فهرمان ایران منتشرشده گویای بهم ریختگی سرکردگان بجامانده این فرقه می باشد.
به امید ایرانی آزاد وآباد وسربلند………. الف. مینو سپهرکنکاشگروفعا ل حقوق بشروزنان