آقای رجوی اینجا کسی برایت تره خرد نمیکند

مدتی یک بار شاهد هستیم که رجوی مفقودالاثر، سر از گور بیرون می آورد و خزعبلاتی به هم می بافد تا فقط بگوید که هنوز هستم و مغز علیلم هنوز هم دست از رویاپردازی هایش برنداشته است.

او آن قدر در توهم فرو رفته که واقعیات حاکم بر جامعه ایران را نمی بیند و یا شاید هم می بیند اما مجبور است برای حفظ نیروهایش خود را به خریت بزند.

واقعیت جامعه ایران این است که کسی نسبت به افاضات او تره هم خرد نمی کند. نسل جوان که اصلاً او را نمی شناسند. نسل های قبلی هم که او را به عنوان مزدور و خائن و جاسوس می شناسند. رجوی در جامعه ایرانی نمادی از مزدوری و وطن فروشی است. چهره ای که در حق مردم ایران بیشترین جنایات را انجام داده است. کسی که در کنار صدام بالاترین جنایات را مرتکب شده است.

با این وجود او کسی است که از رو نمی رود. این روزها می بینیم هر اتفاقی در ایران می افتد بلافاصله سر از غار در می آورد و پیام می دهد. آخرین پیام او به دانشجویان است، باید تصریح کنم رجوی نه در دانشگاه و نه در جمع اساتید دانشگاه و در کل در بین اقشار روشنفکر اساساً جایگاهی ندارد. باید بگویم رجوی هر سال چند بار پیام سرنگونی سر می دهد و وعده های پوچ و تو خالی حتی برای نیروهای خودش هم به مضحکه تبدیل شده است. البته این پیام ها به زعم ذهن بیمار و علیل خودش برای نیروها و اعضای در بند بیشتر جنبه سر کاری دارد برای این که 46 سال از کار سخنان رجوی تبدیل به تکرار مکررات شده. اعضای اسیر دیگر دست رجوی را می خوانند و به یک عادت تبدیل شده است. اما آنچه که به بیرون بر می گردد به اندازه پشیزی هم برای کسی اهمیتی ندارد در ذهن بیمار او چه می گذرد. وقتی خودش حاضر نیست کمترین بهاء را بپردازد حداقل خودش را نشان دهد آیا در این حالت کسی هست که به حرفش گوش کند.

محمد رضا گلی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا