*شنبه 4 اسفند
در روز شنبه جمعا 11 مطلب در سایت نجات درج گردید که در زیر مروری اجمالی بر تعدادی از آن ها انجام می شود:
گروکشی از اعضا در مناسبات مجاهدین خلق
… یکی از استراتژیهای اصلی فرقه رجوی، ایجاد یک سیستم گروگانگیری داخلی است که به موجب آن، هر فردی که پس از جدایی خواهان حمایت مالی از سوی سازمان باشد باید یک “تضمین” یا “گروگان” در نزد فرقه بگذارد. این تضمین میتواند شامل اطلاعات شخصی، اعترافات دروغین، یا حتی اعضای خانواده باشد. هدف از این کار، جلوگیری از افشای اطلاعات داخلی سازمان و تضمین وفاداری عضو، پس از جدایی است.
… علاوه بر گروگانگیری فیزیکی، فرقه رجوی از فشارهای روانی و اجتماعی نیز به عنوان ابزاری برای کنترل اعضا استفاده میکند. این فشارها شامل موارد زیر است:
تهدید به افشای اطلاعات شخصی: سازمان با جمعآوری اطلاعات شخصی و خصوصی اعضاء، آنها را تهدید میکند که در صورت جدایی یا افشای اسرار، این اطلاعات را منتشر خواهد کرد.
ایجاد ترس از انتقام: سازمان با ایجاد جو رعب و وحشت، اعضا را از انتقامگیری در صورت جدایی میترساند.
قطع ارتباط با دنیای خارج: سازمان با محدود کردن ارتباط اعضا با خانواده و دنیای خارج، آنها را از حمایتهای خارجی محروم میکند و وابستگی آنها به سازمان را افزایش میدهد.
این شیوههای کنترلی تأثیرات مخربی بر سلامت روانی و اجتماعی اعضا دارد. بسیاری از جداشدگان از فرقه رجوی، ماه ها پس از خروج نیز از اثرات این فشارها رنج میبرند. آنها با مشکلات روانی، افسردگی، اضطراب و احساس گناه مواجه هستند و نیاز به حمایتهای روانی و اجتماعی دارند.
*یکشنبه 5 اسفند
12 مطلب جدید حاصل کار روز یکشنبه سایت نجات می باشد. مروری مختصر بر تعدادی از آن ها به قرار زیر است:
خاطراتی از ایام عید نوروز در تشکیلات فرقه رجوی
تا قبل از سال 67 ایام عید نوروز در تشکیلات رجوی بسیار ساده برگزار می گردید، اما بعد از قرارداد آتش بس بین صدام با ایران وقتی رهبری مجاهدین در بن بست آتش بس گیر کرد ، برای این که نیروهای خودش را سرگرم کند یکباره رنگ عوض کرد و به بهانه اعیاد مخصوصاً عید نوروز برنامه های سرگرم کننده و متنوعی را ترتیب داد. از جمله رقص های محلی کردی و مازنی و جنوبی و خراسانی و ترانه های محلی گرفته تا نمایشنامه هایی که بار سیاسی داشته و در عین حال به شکل طنز بود. این برنامه ها به همراه تحویل سال نو در حضور رجوی ها اجرا می شد.
برای آماده سازی این برنامه هایی که اشاره کردم حداقل دو الی سه ماه قبل از سال نو شروع می کردند. به صورتی که اعضایی که درگیر این پروژه ها بودند، تمام وقت شان به همین آماده سازی ها اختصاص می یافت و به صورت فشرده و سخت و تمام وقت مشغول آموزش و تمرین بودند. هدف این بود که اوقات اعضای سازمان را پر کنند و در عین حال از جنبه تبلیغاتی با ارائه چنین برنامه هایی خودشان را مدافع هنر و موسیقی مطرح کنند در حالی که جبراً چنین شرایطی به سازمان تحمیل شده بود.
ماهیت سازمان مسعود ارتجاعی بوده و هست و در طول ایام هیچ تغییری نکرده است.
مسعود رجوی تلاش می کرد تا چهره ای متفاوت از خود و از سازمانش به دنیای بیرون ارائه بدهد. او میخواست بر خلاف واقعیت های موجود خود را متجدد و روشنفکر و طرفدار آزادی جلوه بدهد…
ثبت نام مجدد در ارتش آزادیبخش؛ ترفند رجوی برای سرکوب اعضا – قسمت اول
… در درون فرقه مجاهدین ما به وسایل ارتباط جمعی مثل تلویزیون و رادیو دسترسی نداشتیم و تنها وسیله آگاهی ما از اخبار بیرون از فرقه چیزی بود به نام “بولتن خبری” که روزانه تهیه می شد. البته خبرهای درون این بولتن گزینشی و در راستای تایید تحلیل ها و خواسته های رجوی بود و فکر می کنم بخش سیاسی فرقه آن را تهیه می کرد و به قسمت پرسنلی می داد و آنها این بولتن را به قسمت فرهنگی مقرهای مختلف در اشرف تحویل می دادند و یک کپی از آن هر روز در تابلوی اعلانات سالن های غذاخوری نصب می شد و در همه جای فرقه یکسان بود. اخبار درج شده در بولتن طوری بود که گویا آمریکا با توجه به افشاگری های حسین کامل و برادرش قصد حمله به عراق را دارد.
این موضوع تاثیرات منفی زیادی در تشکیلات فرقه داشت و درخواست های جدایی زیاد شده بود. رجوی برای جلوگیری از تاثیرات منفی این اخبار در اواخر تابستان نشستی برای نیروهای بالاتر از عضو برگزار نمود و برای آن که به نیروها روحیه بدهد و جلوی ریزش ها را بگیرد، طوری حرف می زد که گویی حتی در صورت حمله آمریکا به عراق خبری از سرنگون شدن صدام نیست و اوضاع سیاسی تغییر نخواهد کرد! او در همین راستا و در اثبات نوکریش به صدام گفت “اگر کسی به صاحبخانه ما (صدام) چشم چپ نگاه کند ما جلوی او خواهیم ایستاد”!
در واقع او داشت در غربت لاف می زد زیرا طرف حساب و کسی که قرار بود به صدام حمله کند ارتش آمریکا بود. این حرف رجوی بسیار احمقانه بود و معلوم بود که قصد غُمپز در کردن جلوی نیروها را دارد…
مصاحبه تلویزیون ATV کوزوو با اریسا ادریزی و سرفراز رحیمی
بعد از مصاحبه تلویزیون mcn آلبانی با خانم ادریزی و آقای رحیمی و استقبال بینندگان از آن مصاحبه، تلویزیون ATV کوزوو بطور رسمی از انجمن نجات آلبانی درخواست کرد که در روز استقلال کوزوو مصاحبه ای با این دو عضو انجمن نجات داشته باشد .
… اریسا: همکار شما قبل از شروع برنامه به من پیشنهاد برگزاری برنامه هشت مارس و روز جهانی زن را در کوزوو داده که به آن فکر خواهم کرد؛ چون زنان و مادران زیادی هستند که تحت ستم قرار گرفتهاند و بچههای آنها توسط یک سازمان مستقر در آلبانی از آنها گرفته شده و آنها دنبال بچههای خود هستند.
… مشکلات روحی سرفراز بیشتر از اختلاف سن و ملیت ما را اذیت میکند. او آنجا بسیار رنج دیده و از عشق منع شده ولی عشق کماکان درمان است و زندگی است. همسر من در یک سازمان به اسم مجاهدین با قوانین سختگیرانه و ضدانسانی بسیار به مدت هجده سال گرفتار بود یکی از قوانین این سازمان منع ازدواج و فکرکردن به آن بود.
… خانواده او علیرغم دوری هجده ساله سرفراز و جدایی او نمیتوانند به آلبانی بیایند چرا که سازمان مجاهدین در آلبانی حضور دارد و برای نشکستن قوانین آنها دولت آلبانی اجازه سفر خانوادهها به آلبانی نمیدهد.
… برخلاف تبلیغات سازمان مجاهدین خلق، ایرانیها دشمن و بدخواه آلبانیاییها نیست؛ بلکه دوستانی هستند با یک فرهنگ مشترک…
سازمان مجاهدین خلق چگونه اعضایش را مغزشویی می کند؟
… فرقه سعی می کند که افراد هیچ احساس تعلق و عاطفه ای نسبت به خانواده و عزیزانشان نداشته باشند و احساس تعلق فقط به فرقه و رهبری آن باشد و تمام فرامین فرقه را بدون دلیل و بدون درنگ قبول کنند حتی اگر این فرامین بسیار سخت باشد مثلا جدایی فرزندان از مادرانشان!
… اگر کسی مصر به خارج شدن از فرقه باشد با انواع تهدید ها و رفتار تحقیر آمیز عزت نفس و اعتماد به نفس فرد را از بین می برند تا فرد به دلیل ترس و نداشتن اعتماد به نفس از خارج شدن از فرقه صرف نظر کند و عملا اعضای فرقه به انسانهایی بدون اراده تبدیل میشوند که بدون هیچ فکری هرچه را که سران فرقه می گویند می پذیرند و وظیفه اعضای فرقه فقط اطاعت است و بعضاً دیده می شود که فرد تا آخر عمرش در این فرقه بدون هیچ دستاوردی از دنیا می رود…
نفی مریم رجوی توسط خانواده اسطوره های آزادیخواهی در جهان
معیار واقعی آزادیخواهی ایستادگی در برابر ظلم است
مسعود و مریم رجوی، سران بدنام سازمان مجاهدین خلق که به خوبی به سوء شهرت خود واقفند همیشه در تلاش بوده اند تا به طریقی خود را به شخصیت های محبوب و آزادیخواه و مردمی نسبت بدهد تا شاید کمی از ننگ نام شان کاسته شود.
… مریم رجوی و سازمان مجاهدین خلق ایران، که خود را مدافع آزادی معرفی میکنند، همواره مواضعی ضد مقاومت اتخاذ کردهاند. این سازمان بارها با گروهها و دولتهایی که علیه جنبشهای مقاومت فعالیت کردهاند همکاری داشته است.
از سوی دیگر اگرچه مریم رجوی سعی دارد خود را همراستا با نلسون ماندلا معرفی کند، اما مواضع او در حمایت از سیاستهای غربی علیه جنبشهای مقاومت منطقهای، بهویژه حزبالله لبنان، خلاف این ادعا را نشان میدهد.
اگر نوه ماندلا راه حزبالله را ادامه مسیر آزادیخواهی میداند، چگونه سازمان مجاهدین خلق میتواند همزمان این راه را نفی کند و خود را رهرو ماندلا بداند؟
… تناقضات آشکار در رفتار و مواضع سازمان مجاهدین خلق ایران نشان میدهد که ادعاهای آنها درباره پیروی از راه نلسون ماندلا صرفاً تلاشی برای جلب توجه افکار عمومی است. حضور نوه ماندلا و دختر چه گوارا در مراسم تشییع رهبر حزبالله لبنان تأکیدی بر این نکته است که مسیر واقعی آزادیخواهی از مقاومت در برابر ظلم میگذرد، نه همراهی با سیاستهایی که هدفشان تضعیف جنبشهای مردمی است.
*سه شنبه 7 اسفند
در این روز 11 مطلب جدید در سایت نجات درج گردید. در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آن ها ارائه می گردد:
رجوی یادش رفته برای دانشجویان خط و نشان میکشید
… در پیام 27 بهمن مسعود رجوی، ظاهراً دانشجویان را تشویق کرده بود تا قیام کنند! طوری هم صحبت کرده بود انگار دانشجویان نشسته اند تا ببیند این رهبر فراری و مفقود الاثر این بار چه پیشنهادی و یا بهتر بگویم چه دستوری برایشان دارد؟!
مسعود رجوی یا نمی داند و یا خودش را به نفهمی زده است که در ایران کسی برایش تره هم خرد نمیکند. اصلاً مجاهدین خلق در ایران میان کدام قشر و کدام طیف و کدام رده سنی جایگاه دارد؟!
اصلاً دانشجویان مگر شما را می شناسند؟ در ایران اگر هم کسی شما را به خاطر داشته باشد، به واسطه جنایات و خیانت ها و مزدوری ها یتان است و نه چیز دیگر.
… بالای سن قدم می زدی و با پرخاشگری می گفتی در آینده ایران تمام دانشجویان را سینه دیوار می گذاری و همه آنها را تیر باران می کنی. مگر نمی خواستی دانشگاه ها را با لودر صاف کنی…
خانم رجوی اول زنان تشکیلات خودت را دریاب
در حال نزدیک شدن به 8 مارس و روز جهانی زن هستیم و مریم رجوی باز هم شوهای تبلیغاتی خودش را آغاز کرده است. مریم رجوی باز هم با وقاحت تمام سنگ حقوق زنان را به سینه می زند و از پاسداشت حقوق زنان در مناسبت سازمانش میگوید!
… واقعیت چیست؟ واقعیت را من و ماهایی که مستقیم صحنه ها را دیده ایم و مناسبات را درک کرده ایم به خوبی می دانیم.
زنان نگون بخت در تشکیلات رجوی، مگر قدرت اراده و اختیار دارند؟ اصلاً می توانند زنانگی کنند؟ می توانند به عنوان موجودی ظریف و لطیف، به آراستگی و پیراستگی شان اهمیت بدهند؟ می توانند کمی و گاهی حتی، آرایش کنند؟! می توانند فکر داشتن همسر و فرزند را در ذهنشان تداعی کنند چه برسد به اینکه واقعاً تجربه اش کنند؟! اصلاً می توانند به راحتی به عنوان انسانی با ارزش های والای انسانی با مردان تشکیلات ارتباط سالم داشته باشند؟! هم صحبت شوند؟! روابط انسانی در تشکیلات رجوی تا جایی تنزل پیدا کرده که همه چیز با معیار جنسیت محک می خورد و بس…
*چهارشنبه 8 اسفند
در این روز مجموعاً 13 مطلب دیگر روی سایت نجات قرار گرفت که در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آنان را ملاحظه می فرمایید:
تناقض در مواضع رجویها: دعوت به توافق یا تشویق به جنگ
… از یک سو، مسعود رجوی دعوت به توافق نموده و تلاش میکند تا خود را در صحنه سیاسی حامی صلح معرفی کند که مصالح مردم ایران را دنبال می نماید. او بخوبی می داند که شعارهای نتانیاهو هیچ خریداری در روابط بین الملل ندارد و همه طرف های ذی ربط خواهان توافق بین ایران و آمریکا می باشند. از سوی دیگر، مریم رجوی که سازمان مجاهدین خلق را به عمله دست چندم اسرائیل بدل کرده است به شدت مخالف هرگونه توافق با ایران می باشد و به وضوح تلاش می نماید تا آمریکا را به هر قیمت ممکن پای جنگ با ایران به زیان هر دو ملت بکشاند و این را تنها راه رسیدن به قدرت می داند.
این تناقض در واقع یک نوع تقسیم کار برای احتمالات آینده است. در حالی که مسعود رجوی در تلاش است تا همرنگ فضای جهانی برای نشان دادن یک وجهه صلح طلب باشد، مریم رجوی با استفاده از رسانهها و شبکههای تحت کنترل خود، تلاش میکند تا از هر شرایطی برای تضعیف ایران و پیشبرد اهداف خود استفاده نماید.
تاریخ بر کارنامه رجوی و سازمانش مهر بطلان زد
تاریخ و گذر زمان بر باطل بودن رجوی و اهداف شوم او مهر تایید گذاشت
… فرقه رجوی چند صباحی هم در این خام خیالی که ” تغاری بشکند ماستی بریزد جهان گردد به کام کاسه لیسان” منتظر بود که آمریکا به ایران حمله نظامی کند و زمینه برای ورود سازمان مجاهدین به ایران فراهم شود اما آمریکا ارزیابی دقیقتری از ملت ایران، تاریخ و فرهنگ آن، حمایت های مردمی از نظام و انقلاب و توان دفاعی ایران داشت لذا حاضر نشد تن به حماقتی بزند که مجاهدین برایش ترسیم نموده اند.
مجاهدین اما ناکام و سرخورده با معضلات عدیده ای روبرو بودند. نحوه پیشبرد “مبارزه” مورد ادعا، فعالیت های بین المللی، نحوه نگهداری نیروهای خودش برای پیشبرد اهداف مبارزه مورد ادعا از آنجاییکه مجاهدین و همه نیروهای شان از عراق رانده و به کشور آلبانی تبعید شدند، شعار ادعایی مبارزه مسلحانه دیگر محلی از اعراب پیدا نمیکرد مگر مجهز به کارخانه های عظیم برای ساخت موشک های بالستیک و قاره پیما میشدند که اربابشان آمریکا نیز از این سلاح طرفی نبست.
در عرصه فعالیت های بین المللی نیز به علت شکست های سیاسی استراتژیک و بطلان خطوط مبارزاتی در طی چند دهه در عراق، دیگر نزد افکار عمومی به خصوص آمریکا و اروپا جایگاهی نداشتند و تقریبا روی آنها خط بطلان کشیده شد. تهاجم پلیس آلبانی به مقر مجاهدین، ممنوع الورودی مریم توسط دولت آلبانی، ممنوع الخروجی مریم توسط دولت فرانسه، سرکوب تجمعات اندک آنها در اروپا حتی توسط تعداد اندکی سلطنت طلب همه و همه این موارد گواه خط بطلان بر کارنامه ننگین بر این سازمان است…
زنان عضو تشکیلات مجاهدین خلق از همه چیز محروم هستند – قسمت اول
… هیچ کدام از زنان گرفتار شده در فرقه همچون مردان اجازه ندارند آزادانه و به صورت انفرادی به خارج از مقر فرقه تردد کنند. مسافرت رفتن برای اعضای فرقه اعم از زن و مرد معنایی ندارد. آنها اساساً در مقرشان که یک محدوده جغرافیایی کوچک است محدود و عمرشان در این محدوده بسیار کوچک سپری می شود. اگر هم جایی بروند، فقط در زمانی است که مسئولین فرقه یک ماموریت به آنها می دهند که هیچ سنخیتی با مسافرت ندارد.
… زنان در این فرقه مثل مردان فقط می توانند لباس هایی را بپوشند که تشکیلات برای شان تعیین می کند. آنها به اندازه ذره ای در انتخاب نوع لباس و پوشش خود نقش ندارند و حتی نمی توانند درباره رنگ آن اظهار نظر کنند. با توجه به موضوع انقلاب طلاق و بحثی به نام جنسیت که رجوی ها آن را در تشکیلات ارائه کرده اند، از نظر رجوی ها هر کسی که نسبت به نوع پوشش و رنگ آن بخواهد نظر بدهد مشکل جنسی دارد و با این کار می خواهد توجه جنس مخالف را جلب کند. رجوی بارها می گفت هر عضوی که درباره مسائل ایدئولوژی، سیاسی، تشکلاتی، استراتژی انتفادی مطرح می کند، ظاهر سازی است و در حقیقت او مشکل جیم دارد. جیم اصطلاحی بود که رجوی برای موضوع جنسی بکار می برد…
مریم و مسعود رجوی از حقوق زنان چه می دانند
… رجوی برای سوء استفاده از مناسبت 8 مارس (روز جهانی زن) و پوشاندن چهره کریه خود حول شعارهای فریبنده، شال و کلاه کرده و بیانیه پشت بیانیه می دهد و سنگ زنان ایران را به سینه می زند و ادعا دارد که می خواهد زنان ایران را در جایگاه رفیع و واقعی خود بنشاند!
اینها یا نمی دانند حقوق واقعی زنان چیست و یا خود را به نفهمی زده اند. زنان مفلوکی که در تشکیلات رجوی به سر می برند، حقوق اولیه انسانی خود را هم ندارند چه برسد به اینکه حقوق زنانه شان محفوظ مانده باشد.
آدمی از مشاهده وضعیت مفلوک زنان در سیستم کهنه برده داری رجوی به این فکر میکند که در زمانی که خود از میزان جور و جفایی که در حق زنان تشکیلات خویش کرده آگاه است چگونه و به پشتوانه کدام تجربه، عمل و اعتقاد میتواند این قول های زیبا را که به زنان ایران – که موقعیت بهتر و ابدا غیرقابل قیاس با وضعیت زنان تشکیلات خود اوست، دارند – بدهد؟!…