*شنبه 11 اسفند
در روز شنبه جمعاً 16 مطلب در سایت نجات درج گردید که در زیر مروری اجمالی بر تعدادی از آن ها انجام می شود:
اسناد سخن میگوید
… مسعود رجوی، رهبر سازمان، جزو تنها بازماندهٔ نسل اولیه سازمان مجاهدین خلق بود که شهریورماه ۱۳۵۰ توسط ساواک دستگیر شده بودند. بهمن همان سال، دادگاه ۱۱ نفر از اعضای اصلی سازمان برگزار و طی آن متهمین ردیف یک تا چهار (ناصر صادق، محمد بازرگانی، مسعود رجوی و علی میهندوست) به اتهام خرابکاری و برهمزدن امنیت کشور به تیرباران محکوم شدند به جز مسعود رجوی همکار ساواک شاه. چند ماه بعد در دادگاه تجدیدنظر هم همین حکم تأیید میشود، علی باکری، ناصر صادق، علی میهندوست و محمد بازرگانی در 30 فروردین 1351 و محمد حنیف نژاد، سعید محسن و اصغر بدیع زادگان و عبدالرسول مشگین فام و محمود عسگری زاده روز 4 خرداد 1351 در میدان چیتگر تیرباران میشوند. اما فردای اجرای حکم، روزنامهها اعلام میکنند مجازات مسعود رجوی به دلیل همکاری کامل با ساواک شاه در جریان رسیدگی به پرونده، از جانب شاه با یک درجه تخفیف به حبس ابد تبدیل شده است…
کودک سرباز سابق مجاهدین خلق خطاب به قانون گذاران آمریکایی
گرفتار بلوف بازی مجاهدین خلق نشوید
در پی انتشار بیانیه فاکس نیوز درباره حمایت 150 قانونگذار آمریکایی از مجاهدین خلق، محمدرضا ترابی کودک سرباز پیشین خطاب به امضاکنندگان قطعنامه در حساب کاربری X خود، برای آنها روشنگری کرد که سازمان مجاهدین خلق یک فرقه منسوخ و بدون حمایت مردمی در داخل ایران است که سعی می کند با صرف مبالغ حاصل از پولشویی برای پر کردن جیب سیاستمداران آمریکایی در معادلات سیاسی مرتبط با ایران باقی بماند.
… مجاهدین خلق روی کاغذ قوی به نظر می رسند. آنها ثروتی را که در دهه 90 میلادی انباشته بودند برای فروش غیرقانونی نفت صدام در بازارهای سیاه صرف خرید سیاستمداران فرسوده می کنند تا در گردهماییها و کنفرانسهای خود سخنرانی کنند. آنها با استفاده از اسامی جوانان ایرانی کشته شدهای مانند مهسا امینی که هیچ ارتباطی با مجاهدین خلق نداشتند، از اعضای کنگره و نمایندگان مجلس در سراسر جهان امضا جمع آوری میکنند و بیانیههای تجملی می نویسند، اما در میدان از حمایت مردمی برخوردار نیستند. در واقع، مردم ایران به خاطر جنایاتی که در جنگ ایران و عراق علیه هموطنان خود مرتکب شدند، و در کنار صدام قرار گرفتند و به کشورشان خیانت کردند، مورد نفرت مردم ایران هستند.
آنها متشکل از 2500 عضو در سراسر جهان با میانگین سنی نزدیک به 60 سال هستند. ایدئولوژی مارکسیستی-اسلامی آنها دیگر در ایران خریداری ندارد و نسل های جوان حتی نمیدانند آنها چه کسانی هستند.
اما روی کاغذ، مریم رجوی رهبر خودخوانده «مقاومت» است. گرفتار بازی بلوف مجاهدین نشوید!…
مطلب اخیر فاکس نیوز – به نفع یا به ضرر سازمان مسعود
… یکی از نکات جالب در پست اخیر فاکس نیوز این است که به طور مستقیم نام مریم رجوی آورده نمیشود. به جای آن، عنوان “جنبش مقاومت” بهکار رفته است، در حالی که تصویر مریم رجوی در پست قرار گرفته است. چرا این انتخاب در قالبی مبهم و گمراهکننده صورت گرفته است؟ آیا این برای پنهانسازی حقیقت از افکار عمومی و کماثرتر کردن جنایتهای تاریخساز او است؟
مریم رجوی و سازمان مجاهدین خلق تاریخ خونینی دارند که شامل ترورهای متعدد علیه مردم ایران، عراق و دیگر کشورهای منطقه است. حتی زمانی که سازمان مجاهدین خلق به همکاری با رژیم صدام حسین در جنگ علیه ایران پرداخته بود، هیچگاه از اعمال خود عذرخواهی نکرده است. به همین دلیل است که رسانهها و سیاسیون غربی از ذکر نام او بهطور مستقیم پرهیز میکنند و به استفاده از عباراتی مبهم چون «جنبش مقاومت» روی میآورند تا عدم مشروعیت او را پنهان کنند.
… پست اخیر فاکس نیوز در حمایت از مریم رجوی و آن 150 قانونگذار آمریکایی نه تنها به حمایت از فردی که تاریخچهای پر از جنایت و خیانت دارد نمیپردازد، بلکه به شکلی ناخودآگاه این فرد و سازمانش را بیشتر در معرض انتقادات قرار میدهد. مردم ایران بهطور شفاف نشان دادهاند که هیچ علاقهای به این گروه و اهدافش ندارند و هر چیزی که به نام مریم رجوی و سازمان مجاهدین خلق باشد را به شدت رد میکنند. در نهایت، این پست فاکس نیوز نه تنها کمکی به تقویت موقعیت مریم رجوی نکرد، بلکه او و حامیانش را بیشتر از گذشته به طور جهانی تحقیر کرد…
آقای رجوی امسال هم به پایان رسید
سرنگونی را دریاب
… متاسفانه نیروهای ناآگاه سازمان فکر می کنند می توانند با راهی که در پیش گرفتند به سر منزل مقصود برسند ولی با لجاجت و خیره سری سران سازمان مجاهدین این نگون بختان حتی از دیدار با خانواده خود هم محروم شدند و دیگر زندگی برایشان معنا و مفهومی ندارد و باید به گفته های رجوی شیاد گوش کرده و روزگار خود را به پایان برسانند اما چیزی که بسیار مهم است تلف شدن عمر اعضای سازمان می باشد. اگر تحلیل های رجوی را طی سالیان گذشته مورد نقد قرار دهند در خواهند یافت که رجوی ها جز دروغ و سر کار گذاشتن نیروها کار دیگری بلد نیستند.
بهتر است رجوی هر ساله به تکرار اراجیف خود در مورد سرنگونی ادامه دهد تا روزی که بند از بند تشکیلاتش از هم بگسلد و این دور نیست.
حمایت فرقه رجوی پدرخوانده تروریسم از دیگر تروریست ها
… جیش الظلم یک گروه تروریستی شبه نظامی و تجزیه طلب در استان سیستان و بلوچستان ایران است که با مردم و دولت ایران به مبارزه مسلحانه میپردازد. این گروه مسئول چندین حمله، آدم ربایی علیه افراد نظامی و غیر نظامی ایرانی است و از سوی دولت ایران ، ایالات متحده آمریکا ، کشور ژاپن و نیوزلند به عنوان یک گروه تروریستی شناخته شده است . این گروه در فهرست سازمان های تروریستی خارجی آمریکا و اتحادیه اروپا نیزقرار دارد . فرقه رجوی در آخرین موضع گیری خود در شبکه های اجتماعی خود با حمایت از اقدامات تروریستی جیش الظلم به تاریخ سه شنبه ۷ اسفند ماه در شهرستان چابهار، گروه تروریستی جیش الظلم را گروه مقاومت و تروریست های مهاجم را فداییان و تروریست های به هلاکت رسیده را شهیدان قهرمان معرفی نموده . این موضع گیری های فرقه رجوی در شبکه های اجتماعی بی مخاطب خود بیانگر ماهیت تروریستی آنها و ادبیات سخیف آنها در لوث کردن واژه های مقدس است.
*یکشنبه 12 اسفند
13 مطلب جدید حاصل کار روز یکشنبه سایت نجات میباشد. مروری مختصر بر تعدادی از آنها به قرار زیر است:
سناریوی دروغین فرقه رجوی در زمینه تأمین هزینهها
فرقه رجوی همواره در تلاش است تا خود را به عنوان یک جنبش مردمی معرفی کند که تنها از طریق کمکهای مالی هوادارانش در سراسر جهان هزینههای خود را تأمین میکند. این ادعا معمولاً در قالب تصاویری منتشر میشود که در آنها فردی به ظاهر ساده، همچون یک خانم رنگآمیز ساختمان که از صمیم قلب بخشی از درآمد خود را به این سازمان اهدا میکند، دیده میشود. اما این سناریو و تبلیغات دروغین تنها پوششی است برای حقیقتی که در پشت پرده فرقه پنهان است
… فرقه رجوی برای رسیدن به اهداف خود نه تنها به هوادارانش تکلیف میکند که از جیب خود بزنند و به این فرقه کمک کنند، بلکه هرگونه حمایتی از جانب مردم ایران برای اهداف بشر دوستانه را نادرست و بیفایده میشمارد. این تضاد در نگاه، نشاندهنده دوگانگی آشکاری است که در فرقه رجوی وجود دارد: در حالی که از هواداران خود میخواهد تا تمام داراییهای محدود خود را برای یک هدف نادرست صرف کنند، اما هیچگونه دغدغهای نسبت به کمکهای انساندوستانه و عمومی دیگر کشورها ندارد…
مسیر رو به جلو انجمن نجات
… سازمان مجاهدین خلق با انجمن نجات که به ویژه در آلبانی و دیگر کشورهای اروپایی به حمایت از افراد جدا شده از فرقه رجوی میپردازد، به طور مداوم در حال جنگ روانی است.
– اتهام وابستگی به وزارت اطلاعات ایران
– تضعیف اعتبار اعضای جدا شده
– تلاش برای ایجاد ترس از زندگی خارج از فرقه
… سرکردگان فرقه رجوی میدانند که اتهاماتی که علیه انجمن نجات مطرح میشود، بیشتر از جنس جنگ روانی و اتهامزنی است تا حقیقتی مستند. این واقعیت که انجمن نجات بهطور مستقل فعالیت میکند و حمایتهایی از سازمانهای حقوق بشری بینالمللی دارد، موجب عصبانیت و درماندگی در میان سرکردگان فرقه میشود، زیرا هیچ دلیل و مدرکی برای اثبات وابستگی انجمن نجات به حکومت ایران وجود ندارد.
رفتارهای سازمان مجاهدین خلق در برابر انجمن نجات، نهتنها نشاندهنده فشار و نگرانی این گروه از قدرت فزاینده انجمن نجات است، بلکه نشان میدهد که این انجمن مسیر درستی را انتخاب کرده است. هرچقدر که فرقه رجوی برای مقابله با این انجمن تلاش کند، باز هم انجمن نجات بهطور روزافزون در حال کمک به افرادی است که از دست فرقهها نجات مییابند. این امر موجب افزایش آگاهی عمومی و جلب حمایتهای بینالمللی از این انجمن میشود…
زنان عضو تشکیلات مجاهدین خلق از همه چیز محروم هستند – قسمت دوم
… کلیه اعضای مجاهدین اجازه خروج از مقر فرقه را ندارند پس بخودی خود از همه موارد ذکر شده در این ماده محروم هستند. آیا تابحال کسی دیده است که زنان (یا مردان) عضو فرقه مجاهدین به صورت انفرادی و آزادانه در یک استادیوم، نمایشگاه یا آموزشگاه حضور داشته باشند؟ جواب خیر است. زیرا آنها اجازه خروج از درب مقر را به صورت آزادانه و انفرادی ندارند، چه رسد به اینکه بخواهند به ورزشگاه، آموزشگاه، نمایشگاه و امثال اینها بروند. آنها اجازه رفتن به استادیوم برای انجام فعالیت ورزشی و حتی تماشای مسابقات را ندارند. هیچ فردی نیست که عضو مجاهدین خلق شده باشد و به او اجازه بدهند که به تحصیل و کسب دانش ادامه بدهد. همه اعضا از لحظه ای که به این فرقه وارد می شوند، از دنیای بیرون قطع می گردند.
… اساسا در فرقه مجاهدین خلق اعضا هیچ چیزی برای خودشان ندارند، تاکید می کنم هیچ چیزی ندارند و همه چیز در فرقه متعلق به رهبر فرقه یعنی رجوی است. اعضا علیرغم اینکه 24 ساعته می بایست آماده انجام هر کاری باشند و به بیگاری کشیده می شوند، مالک و صاحب هیچ چیزی نیستند، و در قبال کارهایی که می کنند هیچ حقوقی به آنها پرداخت نمی شود. در نتیجه در هیچ بانک یا موسسه ای حسابی به اسم آنها نیست زیرا هیچ پولی ندارند. هیچ ملک و ماشین یا اموال منقول یا غیر منفولی به اسم آنها نیست.
… همه اعضای مجاهدین می بایست تا آخرین لحظه حیات شان برای رجوی ها برده وار کار کنند و انتظار نداشته باشند که اگر کشته نشده و به سن کهولت رسیدند، به علت پیری از سخت گیری نسبت به آنان کم شود.
حکومت ایران در تلاش است که از ما هیولا بسازد
… در مورد افشای جنایات حقوق بشری سازمان مجاهدین خلق و یا همان فرقه ی ضدبشری و قرون وسطائی رجوی، نیاز به تلاش های زیادی نیست ، چرا که خود این سازمان بعضا دست به افشاگری علیه خود می زند و زحمت ما را کم می کند.
اتهاماتی که این سازمان سعی دارد خود را از آنها مبری کند، 7 مورد را ذکر کرده است، که به هر کدام در حد چند جمله می پردازم:
1- سکت: دربهای خروج بسته است، ارتباط با خانواده ممنوع است، ارتباط با دنیای آزاد ممنوع است، شستشوی مغزی با اهرم های عملیات جاری و غسل هفتگی هر روز در این سازمان جاری و ساری است.( اگر این رفتارها سکتاریستی نیست پس چیست؟).
2- شخصیت پرستی: جلوی عکس مسعود و مریم باید ایستاد و سوت و کف زد، تنها کسی است که نه “جیم” دارد و نه “ف”، جیم یعنی عاری از موارد جنسی است، ف هم یعنی فردیت فروبرنده ندارد،هرگز هم اشتباه نمی کند و عکس های بزرگ او در همه ی مکان ها نصب است. هیچ کس حق انتقاد به او را ندارد.(شخصیت پرستی و کیش شخصیت که شاخ و دم نمی خواهد).
3- داشتن اعتقادات التقاطی مارکسیست اسلامی : گروهی به مکتبی التقاطی گراییدند که بخشی از اصول کمونیسم را با برخی از مبانی اگزیستانسیالیسم ترکیب کرده و حاصل آن را با مفاهیم و ارزشها و اصطلاحات خاص فرهنگ اسلامی درآمیختند. آنان مکتب اصیل و ناب اسلام را تنها آن میدانستند، این جریان فکری قرآن را با حفظ پوشش ظاهری الفاظ آن، تحریف کرده و تفسیری مادی که خود نوعی تفسیر به رأی بود را ایدئولوژی خود می دانست، سازمان مجاهدین خلق سردمدار این تفکرات است.(این مورد را هم من نمی گویم تاریخ ایران می گوید).
4- زندانی و شکنجه کردن ناراضیان : بیش از 70 درصد از اعضای سازمان ، طی پروسه های مختلف، زندانی و بشدت شکنجه شدند، عده ای هم سربه نیست شدند و در اثر فشارهای زندان های 11 گانه ی رجوی در عراق دست به خودزنی و خودکشی و خودسوزی زدند که اسناد متقن آن در خاطرات اعضای جداشده قابل دسترسی است.
5- طلاق اجباری و جداکردن کودکان از والدین: بصورت کاملا رسمی و علنی این مورد در سازمان اعلام شده است و سرکوب گسترده در این مورد همیشه و بصورت مستمر جزو قوانین داخلی این تشکیلات بوده است.( انقلاب ایدئولوژیک سازمان و شخص مریم رجوی مسئول اجرای این قوانین ضدانسانی بوده است).
6- وابستگی به رژیم سابق عراق
7- شرکت در سرکوب کردها و شیعیان عراق : سازمان با دستور مستقیم رجوی در جریان سرکوب خونین انتفاضه شیعیان عراق شرکت کرد. در سرکوب مبارزات مسلحانه کردها در شمال عراق سازمان بخشی از نیروی نظامی حزب بعث محسوب می شد. هرجا صدام نیاز به نیروی نظامی و سرکوبگر برای برخورد با شورش های مردمی و جنبش های آزادی بخش مردم عراق داشت می توانست کاملا روی سازمان حساب کند…
نوروز سرآغاز خوبیهاست نه تجدید عهد با سیاهی ها
… سازمان مجاهدین گروهی است که خود را ایرانی مینامند، شعارها و ادعاهای ایرانی دارند ، مدعی میراث داری این مرز و بوم و این تاریخ و فرهنگ هستند اما در ایام نوروز آنچه ملاحظه میشود تجدید عهد با کینه و نفرت، تکفیر خانواده و پدر و مادر است.
در ایام نوروز نه اینکه هیچ آثاری از دید و بازدید و ارتباط با پدر و مادر و اقوام و بستگان نیست، بلکه افراد بایستی با دستور رهبران و مسئولین تشکیلات مجاهدین نسبت به پدر و مادران و خانواده خود اعلام انزجار و تنفر نمایند و بجای خانواده هایی که پیوند خونی با آنها دارند با رهبر فرقه یعنی رجوی که خود نماد دیکتاتور است تجدید پیمان کنند.
و اکنون بر اساس آمار و ارقام موجود در دفاتر انجمن نجات استانها و ارتباطاتی که با پدران و مادران افراد گرفتار در تشکیلات سازمان مجاهدین هست صدها پدر و مادر پیر و کهنسال سالیان سال است به امید دیدار یا ارتباط با فرزندان دلبندشان روز شماری میکنند و در این ایام هرچقدر به نوروز نزدیک میشویم تپش قلب های منتظرشان تند تر و تند تر میشود تا شاید صدای زنگ تلفن یا قاصدک ها پیامی یا خبری یا اثری ، یا حتی درپس کوچه ذهنی، گوشه چشمی ، نظری از گمشده خویش دریافت نمایند.
و بسیار مادرانی که در فراق عزیزانشان در اوج انتظار نومیدانه چشم از جهان فروبستند…
گفتگوی سایت نجات با نماینده حقوقی انجمن درباره دادگاه سران مجاهدین خلق
… صمد اسکندری توضیح می دهد که با توجه به روند دادگاه و حجم افشاگریها، این فرآیند چه تاثیری بر افکار عمومی و سیاستهای کشورهایی خواهد داشت که تاکنون نسبت به فعالیتهای سازمان مجاهدین خلق سکوت کردهان.
او سپس به تأثیر دادگاه بر روی اعضای حاضر در مناسبات سازمان می پردازد و به این موضوع می پردازد که اعضای فعلی سازمان که شاید درگیر پروپاگاندای داخلی آن هستند، چه پیامی از این دادگاهها باید دریافت می کنند. و آیا فرصتی برای بیدای این افراد محسوب می شود و یا خیر.
*دوشنبه 13 اسفند
در این روز کلاً 14 مطلب جدید بر روی سایت نجات داشتیم که در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آنان را مشاهده می کنید:
رویکرد رهبری سازمان مجاهدین خلق نسبت به خانواده ها – قسمت اول
نامه به خانواده ها و یا تفتیش عقاید؟!
محمد رضا گلی: … سالهای 67 ، 68 تا 80، مسئولین هر سال که به ایام سال نو نزدیک می شدیم در داخل تشکیلات به اعضای خود می گفتند اگر کسی مایل باشد بخواهد برای خانواده خودش نامه و یا کارت پستال بفرستد می تواند به مسئولین تحویل دهد تا ما آن را در اسرع وقت به ایران ارسال کنیم. من آن موقع علت این کار را متوجه نمی شدم اما بعدها دلیلش را فهمیدم که به آن می رسم. من کسی بودم که از پیشنهادی که داده بودند استقبال کردم نامه طولانی برای خانواده ام نوشتم. از آنجایی که می فهمیدم این نامه ها از جانب مسئولین چک می شود در نوشتن نامه احتیاط به خرج دادم که ناخواسته اطلاعات ندهم و همچنین از مناسبات خیلی تعریف و تمجید کردم! برای خانواده ام نوشته بودم گر چه من از شما دور هستم اما اینجا آنقدر به من خوش می گذرد که هیچ احساس کمبودی ندارم و در نامه اشاره کردم درست است شما پدر و مادر خونی من هستید و جایگاه شما را درک می کنم اما باید اذعان کنم من در تشکیلات پدر و مادر عقیدتی و آرمانی دارم که مسعود و مریم هستند.
… آن ها هدف دیگری در سر داشتند. سازمان به هیچ عنوان آن نامه را ارسال نمی کرد چه مثبت نوشته می شد و چه منفی، سازمان با ترفند نامه نگاری می خواست بفهمد اعضای سازمان چقدر به سازمان وفادارند و چقدر به رهبری سازمان نزدیک هستند و چقدر در انقلاب ایدئولوژیک جلو آمدند. در حقیقت نامه نگاری نوعی تفتیش عقاید بود و مسئولین سازمان نامه ها را می خواندند تا بفهمند چه کسانی قابل اعتماد هستند تا به آنها مسئولیت بدهند؟…
فرار از چنگال رجوی: شاهکاری بیسابقه در تاریخ
… سازمان مجاهدین خلق در طول سالها نهتنها به یک فرقه تمامعیار تبدیل شد، بلکه به جهنمی بدل گشت که در آن، همه ابعاد زندگی تحت کنترل بود. این سازمان که روزگاری با شعارهای آزادی و مبارزه علیه دیکتاتوری ظهور کرد، خود به یکی از مخوفترین سیستمهای سرکوب تبدیل شد.
در این ساختار، کوچکترین تمایلات شخصی، از گوش دادن به موسیقی گرفته تا علاقه به ورزش، بهشدت سرکوب میشد. اعضا حق نداشتند هیچ نوع تفریحی داشته باشند، چرا که رهبران سازمان معتقد بودند هرگونه لذت شخصی، خیانتی به “آرمان مبارزه” است. ورزشهایی مانند فوتبال و کشتی، که میتوانستند اندکی روحیه و نشاط ایجاد کنند، کاملاً ممنوع بودند. هدف این بود که فرد به موجودی مطیع و تهی از احساسات تبدیل شود که تمام انرژیاش صرف اطاعت از دستورات سازمان گردد.
بیرون آمدن از چنگال این سازمان، امری نزدیک به غیرممکن بود. افرادی که قصد فرار داشتند، تحت شدیدترین مراقبتها بودند. هرگونه تلاشی برای خروج از تشکیلات، با مجازاتهای سختی مانند حبس، شکنجه روانی و حتی تهدید به مرگ همراه بود.
آنهایی که در اردوگاههای سازمان در عراق حضور داشتند، میدانستند که هر حرکت مشکوک میتواند به قیمت جانشان تمام شود. افراد بهطور مداوم تحت نظر بودند، جلسات “انتقاد از خود” برگزار میشد تا هرگونه نافرمانی بهشدت سرکوب گردد. سازمان حتی به کنترل ذهنی اعضا نیز میپرداخت؛ به آنها تلقین میکرد که هیچ راهی برای خروج وجود ندارد و جهان بیرون پر از دشمنانی است که قصد نابودی آنها را دارند.
فرار از چنین سیستمی، نهتنها نیاز به شجاعت داشت، بلکه یک استراتژی پیچیده میطلبید. بسیاری از افرادی که سعی در فرار داشتند، به دام افتاده و به سرنوشتهای تلخی دچار شدند. اما برای آنهایی که موفق شدند، لحظه خروج از سازمان، به معنای تولد دوباره بود…
به مناسبت روز جهانی بدون تبعیض
به مناسبت روز جهانی بدون تبعیض، اعضای انجمن نجات آلبانی برای اطلاع رسانی به شهروندان آلبانیایی در مورد مجاهدین خلق (MEK) بروشور پخش کردند.
اریسا ادریزی، بریکلا سولولاری، آلدو سولولاری، الا ددا و میرلیندا زاری به خیابانهای تیرانا رفتند و از مردان هموطن خود پرسیدند که آیا میدانند که اعضای مجاهدین خلق در Manze، دورس تحت تبعیض قرار دارند؟!
اعضای انجمن نجات آلبانی، از شهروندان پرسیدند که آیا می دانند در نزدیکی شان اردوگاهی هست که افراد حاضر در آن کلیه حقوق اولیه شان نقض می شود؟ و اینکه این افراد اجازه فرزندآوری و ازدواج ندارند!
اعضای انجمن نجات آلبانی همچنین این پرسش را مطرح کردند که:” چرا حقوق اعضای مجاهدین خلق توسط رهبران آنها در مانزا، دورس نقض می شود؟”…
غفور فتاحیان به فرمان رجوی تهدید به قتل شد
رذالت های رجوی
… مدتی است که فرقه جنایتکار رجوی به همان روشهای گذشتهاش بازگشته است؛ یعنی اذیت و آزار، تعقیب و فیلمبرداری از من.هنگام رفتن به سر کار و سایر مکانها. این کارها توسط نفرات خودشان و تعدادی مزدور اجیر شده که از میان فارسیزبانان انتخاب کردهاند، انجام میشود. در روزهای مشخص، مرا تحت تعقیب قرار میدهند و بارها من را به مرگ تهدید کردهاند.
تمامی اسناد و مدارک مربوط به این تهدیدات، همراه با فرمان مسعود رجوی که تهدید به قتل جداشدگان کرده است، را به پلیس، مراکز امنیتی، وزیر کشور و دیگر مراجع ارسال شده است. به آنها اعلام کردهام که هر اتفاقی برای من بیافتد، مسئولیت کامل آن بر عهده مریم رجوی است؛ چرا که در تشکیلات فرقهگرای رجوی هیچ کاری بدون اجازه رهبری انجام نمیشود و این خط قرمز در تشکیلات رجوی است و همه اعضای آن به این مسئله به شدت پایبند هستند.
… تهدید به مرگ، تعقیب و آزار، و همچنین تلاش برای وارد آوردن فشار روانی، از جمله روشهای غیرانسانی و ظالمانهای هستند که این گروه برای ساکت کردن افراد و جلوگیری از جداشدن آنها به کار میبرد.
این رفتارها و تهدیدات فرقه رجوی تازگی ندارد و جزو اصول و مرام مسعود و مریم رجوی است. پیش از این نیز در پادگان اشرف، مسئولین بیشرم این فرقه با فرستادن نفرات به نشستها، وسایل فردی افراد را جستجو میکردند و کسانی که حتی کمی از تشکیلات زاویه میگرفتند، تحت تعقیب و مراقبت قرار میگرفتند تا از لحاظ روانی تحت فشار قرار گیرند و از انتقاد و مخالفت دست بردارند…
مسعود رجوی – رهبر فرقه یا مرجع تقلید خودخوانده
مرجع تقلید در فرقۀ رجوی خوده شخص رجوی است
… رجوی برای هر چیزی فتوا صادر میکند و براحتی از خیلی چیزها میگذرد و برای هر کدامشان نیز تئوری سازی میکند تا احیاناً کسی انقولت نیاورد و زبان به اعتراض نگشاید.
مثلا در ماه رمضان اگر اتفاقی بیفتد سریع فتوا صادر میکند که کسی روزه نگیرد! وقتی سوال می شود که پس چه زمان روزه بگیریم میگوید در یک فرصت خوب اطلاع خواهم داد تا قضای آن را به جا بیاورید. مثلا زمانی که یک عملیات نظامی در پیش بود، او طی یک پیامی به نیروها دستور میداد که به دلیل مثلا گرمای شدید و کار زیاد و اهمیت عملیات پیش رو روزه بر کسی واجب نیست و متعاقبا قضای آن در فرصتی مناسب بجا خواهد آمد !
… چون رجوی این تهدید را احساس کرده بود که ممکن است برخی مسائل دینی و مذهبی در تشکیلاتش ایجاد مشکلات و دست بستگی کند کار را برای خود راحت کرده و خودش را مرجع تقلید قرار داده بود، بدون هیچ سواد حوزوی، بدون هیچ سواد دینی و مذهبی، چون او تا حدی می توانست قرآن را از نوعی که خودش دوست داشت تفسیر و تعبیر نماید لذا فکر میکرد و همچنان میکند که می تواند در همه مسائل شرعی انسان ها وارد شده و فتوا صادر کند. و همین کار را هم میکند و سایر افراد در سازمان هم موظف هستند اجرا کنند.
*سه شنبه 14 اسفند
در این روز 8 مطلب جدید در سایت نجات درج گردید. در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آن ها ارائه می گردد:
تبعات حقوقی تهدید اعضای نجات یافته و عضو انجمن نجات توسط مجاهدین خلق
… تهدید کردن اشخاص از آن جهت که موجب ایجاد ترس و واهمه در آن میشود ناقض یکی از اصول حقوق بشر میباشد. در حقوق کیفری نیز نمونه و مصادیق گوناگونی از تهدید کردن اشخاص جرم محسوب شده است و مطابق ماده 669 قانون مجازات اسلامی مورد مجازات و پیگرد قانونی قرار می دهد . نکته مهم چون نفس جرم تهدید مشمول قوانین بین المللی کیفری نیز می باشد و صیانت از حقوق اشخاص حقیقی و حقوقی یکی از اهداف اعلامیه جهانی حقوق بشر نیز محسوب می شود لذا دولت مردان و مقامات مسئول در کشور آلبانی و فرانسه باید به این نکته دقت زیادی داشته باشند چون مجاهدین خلق از داخل خاک کشور آنها مبادرت به تهدید و درج عناوین مجرمانه علیه افراد حقیقی می کنند آنها نیز طبق قوانین بین المللی و منشور حقوق بشر در قبال اقدامات مجرمانه مجاهدین خلق مسئولیت دارند و به دلیل پناه دادن به تروریست ها و جانیان باید پاسخگو باشند.
تهدید و شکنجه؛ دستمزد اعضای ناراضی مجاهدین خلق
یکی از موضوعاتی که همواره در بین اعضای گروه تروریستی مجاهدین خلق مطرح بوده و باعث نارضایتی و تصمیم اغلب آنها به جدا شدن از این سازمان مخوف گردیده است، اقدامات و رفتارهای ناشایستی همچون شکنجه، فشار روحی، تحقیر، زندان و… نسبت به اعضای ناراضی میباشد که توسط سرکردگان و اعضای کادر مجاهدین خلق در حق این افراد اعمال شده است.
… گر فرد متنبه نشود به زندان میرود و به صورت روزانه، ساعتها تحت بازجویی ردههای بالای مجاهدین خلق قرار میگیرد و با اعمال انواع عملیاتهای روانی از جمله توهین، تمسخر و استهزا، تحقیر و… تحت شکنجه روحی قرار میگیرد و در صورت عدم ابراز ندامت تبدیل به شکنجههای فیزیکی و جسمانی میشود. در نهایت هم وقتی هیچیک از فشار و شکنجههای روحی و جسمی به نتیجه نرسد، اقدام به حذف فیزیکی فرد ناراضی میکنند.
تعداد زیادی از اعضای مجاهدین خلق که نام آنها را به عنوان کشته شده در عملیاتهای گوناگون معرفی میکنند، در واقع همان افرادی هستند که به دلایل مختلف قصد جدایی داشتهاند و با توسل به حذف فیزیکی به طرق مختلف از جمله خودکشی ساختگی، حادثه رانندگی و… به قتل رسیدهاند…
*چهارشنبه 15 اسفند
در این روز مجموعاً 7 مطلب دیگر روی سایت نجات قرار گرفت که در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آنان را ملاحظه می فرمایید:
خانم رجوی ظاهراً معنای رهایی را نمیدانی
… این تبریک در حالی میباشد که مریم و شوهرش مسعود رجوی از لحاظ مبانی اعتقادی و مذهبی هیچ اعتقادی به ماه مبارک رمضان نداشته و ندارند. با این حال مریم رجوی برای فریب افکار عمومی با ژست دروغین پایبند بودن به اعتقادات و اصول انسانی، ماه رمضان را ماه رهایی عنوان نمود. البته این عبارت مقدس را به تقلید و با کمی تغییر از شوهر ملعون و مجهول المکان خود که این ماه را ماه تقوای رهایی بخش معرفی میکرد عنوان داشته.
… مگر نه آنکه صدها تن از اعضای فرقه شما به دلیل ممنوعیت ها و محرومیت های رنج آور حاکم در تشکیلات یا در آنجا کشته شدند و یا آنکه فرار نمودند. آنان که کشته شدند بالطبع نمی توانند شهادت بدهند اما آن دسته که موفق به فرار و جدایی شده اند حاضر هستند و گواه داده اند. گواه به آنکه با دلایل واهی سالها آنها را از لذت رهایی منع کرده اید. هر چند اعضای نگون بخت به قتل رسیده، توانایی گواهی ندارند ولی خانواده های آنها در اقصا نقاط جهان بارها در مجامع بین المللی و رسانه های اجتماعی اذعان داشته اند جدا از اینکه هرگز با عزیزانشان در غم سالها دوری موفق به دیدار و ارتباط نشدند حتی جسد آنها را ندیدند…
زنان عضو تشکیلات مجاهدین خلق از همه چیز محروم هستند – قسمت آخر
هر ساله در این ایام که در بسیاری از کشورها مصادف با روز زن است، مریم رجوی و دستگاه تبلیغاتی فرقه مجاهدین خلق به وفور درباره حقوق زنان جلسه برگزار کرده، برنامه تولید نموده و تبلیغات زیادی می کنند. سپس این سوال را مطرح کردم که آیا ذره ای از آن همه حقوق و آزادی ها که درباره زنان ادعا می کنند برای زنانی که در درون فرقه گرفتار هستند وجود دارد؟
… رجوی ها نه تنها هیچ ارزشی برای مادران و همینطور پدران دارای فرزند قائل نشدند و اجازه سرپرستی فرزندان را به آنها ندادند، بلکه فرزندان شان را از آنها جدا و به کشوری دیگر فرستادند.
این پدر و مادرها هیچ اطلاعی از “تامین معیشت” فرزندان شان نداشتند. بعدها برخی از این کودکان که امروز زنان و مردان میان سالی هستند، به افشاگری درباره آنچه بر آنها گذشته است مبادرت نمودند و گفتند که در نزد برخی از کسانی که به عنوان سرپرست از سوی فرقه برای آنها تعیین شده بود چه بلاهایی بر سرشان رفته است.
… در مناسبات مجاهدین خلق از سال 1368 ازدواج ممنوع و حرام است. اما گویا رجوی توضیحاتی که ادامه این بند آمده را برای خودش نوشته بود چرا که بنابر افشاگری های انجام شده از سوی خانم بتول سلطانی که از اعضای شورای مرکزی فرقه مجاهدین خلق بود، رجوی با همدستی مریم در جلسات موسوم به “رقص رهایی” زنان عضور شورای مرکزی مجاهدین خلق را به صورت جمعی به عقد خود در می آورد.
این است مناسبات فرقه مجاهدین خلق که در آن زنان حتی از پایه ای ترین حقوق خود محروم هستند.
اردوگاه مانز
… سازمان مجاهدین خلق تا جایی که به خانواده های دردمند و رنج کشیده بر می گردد صرفا یک معضل حقوق بشری است. این سازمان ابتدایی ترین حقوق انسانی اعضای خود در اردوگاه مانز، از جمله حق ارتباط با خانواده، را ممنوع کرده و عملا اعضای خود را به اسارت و بردگی گرفته است. مناسبات داخل فرقه مخرب کنترل ذهن رجوی را به حق مناسبات برده داری نوین خوانده اند.
متأسفانه به دلایل سیاسی، سازمان مجاهدین خلق در این رابطه در کشور آلبانی دست باز داشته و به راحتی تمام مفاد کنوانسیون حقوق بشر اروپایی را که آلبانی امضا کننده آن است نقض می نماید و دولت آلبانی اقدامی در این رابطه انجام نمی دهد و به همین اندازه که آنان در محدوده اردوگاه محصور هستند و سر آن از بدنه جدا شده و به فرانسه گریخته است راضی می باشد.
… سابقه فعالیتهای افشاگرانه اعضای سابق سازمان مجاهدین خلق در آلبانی به هفت سال می رسد که ابتدا با عناوینی همچون بنیاد خانواده سحر، نجات یافتگان در آلبانی، انجمن حمایت از ایرانیان مقیم آلبانی، و نهایتا از یکسال و نیم قبل تحت نام انجمن نجات آلبانی تلاش نموده و می نماید…
حضور یک کودک سرباز در جلسه سی ام دادگاه مجاهدین خلق
… یاسر عزتی به عنوان فردی که کودکی، نوجوانی و بخشی از جوانی خود را در تشکیلات مجاهدین خلق گذرانده است، از تجربه زیسته خود درمناسبات فرقه مسعود رجوی سخن گفت:
… پدرم حسن عزتی در حال حاضر در سازمان مجاهدین خلق و از مسئولین سازمان است. سال ۶۳ زمانی که ۳ سال داشتم و سازمان در کردستان بود پدرم من و مادرم را به آنجا برد و پس از توافق صدام و رجوی وارد عراق شدیم اواخر سال ۶۵ که قرارگاه اشرف تاسیس شد. مادرم به خواست خود وارد سازمان نشد و فقط بخاطر پدرم رفت و در عملیات فروغ جاویدان جان خود را از دست داد. قبلاً هفته یک بار پدرم را میدیدم و پس از اینکه جداییها اتفاق افتاد فقط در نشستها او را میدیدم و تا سن ۲۷ سالگی در سازمان حضور داشتم.
… زمانی که پیش مسعود رجوی مهمانی میرفتیم من را بسیار تحویل میگرفت. ما را تشویق میکرد که به میدان مین برویم. من توپچی تانک و راننده تانک بودم. من از بچگی در سازمان بودم. با رده ۱۰ سال سابقه در جلسات سازمان مینشستم، اما ردهای نداشتم…