نامه عیدانه زهرا قلیزاده به برادر اسیرش علی قلیزاده

در بهار پیش رو چشم در راهیم

سلام علی جان نمی‌دانم این نامه هم مثل نامه های قبلی به دستت می‌رسد یا نه اما قلبم میگه که باید دوباره برایت بنویسم چرا که سال‌هاست از تو بی‌خبریم و هر روز دلمان برایت تنگ‌تر می‌شود.

داداش قشنگم میدونی که بهار زیبا بسیار نزدیک است و همه جا بوی تازه تر شدن و نو شدن به خودش گرفته است. دوباره سال جدید! بله نزدیک عید ، بوی بهار و بوی تازگی چقدر حس قشنگیه اما این حس قشنگ این عید بدون تو برایمان رنگی ندارد. سفره هفت‌سین را می‌چینیم اما جای خالی تو در کنارمان سالهاست حس می‌شود و دلمان را آتش می‌زند.

داداش گلم می‌دانم که در چه شرایط سختی هستی. می‌دانم که در چنگال فرقه ملعون رجوی اسیر شده‌ای ولی این رو مطمئن باش تو تنها نیستی ما اینجا منتظرت هستیم هر روز برای رهایی‌ات دعا می‌کنیم هر لحظه امیدوارم که روزی دوباره تو را در آغوش بگیریم.
علی جان دوباره تاکید میکنم تو در کشورت، در خانه ات، نزد خانواده تنها نخواهی بود. همچنان عزیز و دوست داشتنی هستی. ما اینجا منتظرت هستیم. پدر هر روز اسمت را صدا می‌زند و اشک می‌ریزد. من، خواهران و برادرانت، همه دلتنگ تو هستیم و پیشاپیش این عید را بهت تبریک می گویم و از راه دور صورت ماهت را می بوسم. دوستت دارم داداش قشنگم.

امیدوارم که این نامه به تو برسد و بدانی که چقدر دوستت داریم.

خواهرت زهرا

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا