تشکیلات مجاهدین خلق تلاشهایش برای معرفی خود به عنوان یک جنبش معتبر مخالف جمهوری اسلامی از سر گرفته است. نتیجه اخیر فعالیتهای لابیگری این گروه قطعنامه ای است که توسط 160 نماینده کنگره به کمیته روابط خارجی تقدیم شد. با این حال، گزارش جدید و جامعی از سرویس تحقیقات کنگره به طور انتقادی این تلاشهای اخیر را ارزیابی میکند و بر نگرانیها درباره ریشههای ایدئولوژیک افراطی مجاهدین خلق، سوابق تروریستی آن، نقض مستند حقوق بشر، و به ویژه پایگاه ضعیف مردمی در میان ایرانیان چه در داخل و چه در خارج از کشور صحه میگذارد.
این مسائل خطیر درباره پیشینه مجاهدین خلق نشان میدهد که حمایت از این گروه نه تنها با ارزشهای دموکراتیک در تضاد است، بلکه تلاشهای واقعی ایرانیها برای دمکراسی را نیز تحلیل میبرد.
نکات کلیدی
گزارش جدید سرویس تحقیقات کنگره (CRS) به شرح تاریخچه پیچیده مجاهدین خلق و تلاشهای لابیگری کنونی آن در ایالات متحده میپردازد، موارد زیر از آن جمله است:
این سازمان بر پایه ایدئولوژیهای افراطی که مارکسیسم را با اسلامگرایی رادیکال میآمیزد، تأسیس شد.
این سازمان دارای سابقه ای مستند از خشونت و تروریسم، از جمله ترور پرسنل آمریکایی در دهه 1970 است. از نظر تاریخی، آنچه باید برای آمریکایی ها مهم باشد این است که سازمان مجاهدین خلق از بحران گروگان گیری سفارت ایالات متحده در سال 1979 حمایت کرد.
این سازمان تحت یک ساختار بسیار کنترل شده و فرقهگرا عمل میکند که اطاعت شدید از رهبر ناپدید شدهاش مسعود رجوی را از طریق اجبار فیزیکی، روانی و مالی اعمال میکند.
ساختار توتالیتر فرقه مانند مجاهدین خلق، کارزارهای لابی گستردهای را با هدف مشروعیت بخشیدن فریبکارانه به گروه به عنوان جایگزینی مناسب برای دولت ایران، امکان پذیر میکند، علیرغم آن که این گروه از حداقل حمایت مردمی در میان ایرانیان در داخل و خارج از کشوربرخوردار نیست.
مقامات آمریکایی که از مجاهدین خلق حمایت می کنند مدعی هستند که هدف آنها ترویج دموکراسی و تقویت ظهور یک دولت جدید به نمایندگی از مردم است. اما همسویی با مجاهدین خلق مستقیماً این هدف را تضعیف میکند. این گروه در میان ایرانیان، که سازمان مجاهدین خلق را تروریستها و خائنانی می دانند که در طول جنگ ایران و عراق در کنار صدام حسین بودند، شدیدا مورد تنفر است.
فرقه رجوی و لابی گری در غرب
مجاهدین خلق با یک ساختار سازمانی سختگیرانه، سلسله مراتبی و فرقه مانند به رهبری مسعود و مریم رجوی اداره میشود. بنا بر گزارشهای بینالمللی، اعضا ملزم به جدایی اجباری از خانواده و تجرد اجباری هستند. این سازمان همچنین به ویژه نسبت به زنان خشونت بیشتری روا میدارد. زنان در فرقه رجوی تحت اجبار پوشش، عقیم شدن و رابطه جنسی با مسعود رجوی هستند. گزارشهای معتبر متعدد به جزئیات آزارهای جسمی و روانی سیستماتیک، از جمله اتهامات مربوط به شکنجه و مکانیسمهای کنترل اجباری میپردازند. دهها تن از اعضا در این مناسبات کشته شده اند.
کمپین لابی سازمان مجاهدین خلق با هدف مشروعیت بخشیدن به رهبری گروه و جلب حمایت سیاسی، به ویژه در ایالات متحده و اروپا فعال است. این تلاش ها به مجاهدین خلق اجازه داده است تا برخی قطعنامهها را پیش ببرد و حمایت قانونگذاران را جلب کند. این گروه هزینههای گزافی برای سخنرانی به قانونگذاران می پردازد تا در مقر آنها در آلبانی و گردهماییهای خود در پاریس، برلین و واشنگتن سخنرانی کنند.
به عنوان مثال، بیش از 400000 دلار به مایک پنس معاون رئیس جمهور سابق و 180000 دلار به جان بولتون مشاور امنیت ملی سابق به عنوان دستمزد سخنرانی از سوی مجاهدین خلق پرداخت شده است.
و اخیراً، تلاشهای لابیگری مجاهدین خلق همچنین منجر به ارائه قطعنامه 166 شد. این قطعنامه فریبکارانه ادعا میکند که “از خواستههای مردم ایران برای جمهوری دموکراتیک، سکولار و غیرهستهای ایران” حمایت میکند، اما در واقع از مریم رجوی و فرقه تروریستیاش حمایت میکند.
مریم رجوی با ادعای اینکه مجاهدین خلق یک دولت انتقالی در ایران را رهبری خواهد کرد و ظاهراً ظرف شش ماه قدرت را به مردم بازگرداند، قانونگذاران را به عمد گمراه کرده است. با این حال، بر اساس طرح او، این دولت به اصطلاح انتقالی بر تشکیل مجلس مؤسسان نظارت خواهد کرد. در حالی که مجاهدین خلق از نظر فنی منحل میشود، همچنان کنترل خود را از طریق مجلس موسسان کذایی حفظ میکند و تداوم تسلط خود بر قدرت را تضمین میکند.
اتحاد با مجاهدین خلق به منافع ایرانیان و آمریکاییها لطمه می زند
تعامل با مجاهدین خلق خطرات جدی برای اعتبار دیپلماتیک ایالات متحده به همراه دارد. مبانی ایدئولوژیک مجاهدین خلق و نظام توتالیتر آن اساساً با اصول دموکراسی، حقوق بشر و سرمایه داری ناسازگار است.
نقض مداوم حقوق بشر و اقدامات اقتدارگرایانه داخلی ادعای آنها مبنی بر نمایندگی آرمانهای دموکراتیک را به شدت تضعیف می کند.
وزارت امور خارجه ایالات متحده در ارزیابی های اخیر به صراحت اشاره کرده است که مجاهدین خلق یک نیروی مخالف دموکراتیک معتبر که نماینده مردم ایران باشد، نیست.
مجاهدین خلق برای درخواست کمک از جوامع ایرانی مقیم خارج و همچنین شهروندان آمریکایی و اروپایی به سازمان های پوششی متکی است. این رویه در گذشته مجاهدین خلق را با مشکل مواجه کرده است، مانند زمانی که FBI هفت هوادار مجاهدین خلق را به دلیل جمع آوری بیش از یک میلیون دلار برای یک موسسه خیریه ساختگی درفرودگاه لوس آنجلس دستگیر کرد.
سازمان مجاهدین خلق به دلیل ایدئولوژی، رفتار خشن با اعضای خود، فعالیت های تروریستی علیه غیرنظامیان ایرانی و همدستی با صدام حسین علیه ایران، از حمایت مردمی ناچیزی در داخل ایران و در میان ایرانیان خارج از کشور برخوردار است.
سیاست ایالات متحده در مورد ایران نباید به منافع ایالات متحده و یا مردم ایران آسیب برساند. به ویژه، واشنگتن باید به تمامیت ارضی و وحدت ملی ایران احترام بگذارد و از تعامل با گروههای مسلح یا سازمانهای تروریستی خودداری کند. اعضای کنگره باید به وضوح از مجاهدین خلق فاصله بگیرند، در مورد سازمانهای پوششی آن آن اطلاعات کسب کنند و از مشروعیت بخشیدن به آنها یا تعامل با آنها اجتناب کنند.
مزدا پارسی