به رسم هر ساله رجوی در ماه رمضان خصوصا سعی می کرد با ردیف کردن یک مشت حرفهای بی ربط در مورد حضرت علی ( ع ) به نیروهایش انگیزه ماندن و جنگیدن در مناسبات بدهد ولی در پس این نشست ها عملکردهایی وجود داشت که به دور از ذهن بود.
نشست های رجوی در شبهای قدر با نام ملاقات با مولا علی (ع) برگزار می شد. البته باید به این نکته اشاره کنم این نشستها بعد از سال 82 و خلع سلاح انجام می گرفت .
رجوی در این نشست ها که نام ملاقات با مولا علی را با خود یدک می کشید ابتدا از پیروزهای به اصطلاح مقاومت و سرنگونی حرف می زد و تعدادی هم از مسئولین چاپلوس حرفهای وی را تائید می کردند چون این کار همیشگی شان در نشست ها بود و بعد از نشست هم افراد قبل رفتن به سحری باید تعهد می دادند و این کار اجباری بود .
نکته ای که در این نشست ها وجود داشت این بود که اگر کسی تعهد نمی نوشت و یا با تاخیر این کار را انجام می داد او را صدا می زدند و نمی گذاشتند برای استراحت و یا خوردن سحری برود و اگر فرد اصرار در ننوشتن می کرد همه را صدا زده و برای فرد نشست برگزار می کردند و با دادن فحش و ناسزا فرد را مجبور می کردند تعهدی که رجوی مورد نظرش است را بنویسد و این گونه تعهد اجباری از همه می گرفتند . بعضی از افراد که به ماهیت این گونه نشست ها اشراف داشتند سعی می کردند زیاد درگیر این مسائل نشوند و با دادن تعهد از آن عبور کنند. خودم شاهد بودم این گونه تعهد دادنها هیچ وقت کارساز نبوده است چون افراد به محض پیدا کردن روزنه ای فرار می کردند البته رجوی خودش می دانست این گونه تعهد دادنها کشک و پوشال است ولی برای جمع کردن تشکیلاتش به این گونه برنامه ها نیاز داشت و حتی وقتی فردی به تشکیلات می گفت که می خواهد برود تعهداتش را جلویش ردیف می کردند تا بتوانند باز هم جلوی رفتن فرد را بگیرند .
اما در مورد حرفهای رجوی در مورد مولا علی (ع) باید بگویم که او هیچ اعتقادی به ایشان نداشت و بیشتر برای پیشبرد خطش استفاده می کرد چون وقتی در عملکرد رجوی دقت کنیم در خواهیم یافت او هیچ اعتقادی به اسلام و مسائل آن ندارد و برای فریبکاری از این دین و مذهب استفاده می کند .
و این نمونه ای از جلوگیری ریزش نیرو رجوی بود.
پرویز حیدرزاده