سازمان رجوی، خانواده های زیادی را از هم پاشید. چه بسیار فرزندانی که برای همیشه از دیدار پدران و مادران شان محروم ماندند.
چه بسیار پدران و مادرانی که نتوانستند به ثمر نشستن میوه های زندگی شان به نظاره بنشینند.
سران سازمان مجاهدین تا آنجا که توانستند، جوانان این مرز و بوم را با دسیسه و فریب به دام انداختند و در اسارتگاه شان حبس کردند. حبس ابد و بدون ملاقات و همراه با بیگاری.
خلیل احمد حسین زهی در حالی که همسر و فرزندی 4 ساله داشت، به امید یافتن شغل و درآمد بالاتر و برای فراهم کردن امکانات بهتر برای همسر و فرزندش از خانه خارج شد. اما عوامل آدم ربای رجوی، او را فریب دادند و به کمپ اشرف کشاندند.
فرزندش ؛ ابراهیم حالا مردی 28 ساله است و صاحب زن و فرزند و خانواده. اما همچنان حسرت دیدار پدر را به دل دارد و چشم به راه و دلنگرانش است.
او در این گفتگو چند کلامی با پدرش صحبت میکند و از فراق 24 ساله ای میگوید که به خانواده شان تحمیل شد:
به آغوش خانواده برگرد. 24 سال که رفتی و الان فرزند من 4 سالشه یعنی هم سن من که رفتی.
آخر عمری در کنار خانواده باش. عمرت رو تلف کردی.
زندگی درست و حسابی نداشتی آنها قول آزادی مردم ایران ایران را می دهند. اما خودتون آزادی ندارید. حتی نمی زارن شما با خانواده تان در ارتباط باشید.