حمله نیروهای عراقی به اشرف برای درست کردن پاسگاه خلق الساعه نبود چون از مدتها قبل به مسئولین سازمان اطلاع داده بودند. ولی رجوی سعی می کرد با تهمت زدن به ارتش عراق و اینکه وابسته حکومت ایران است ذهن اعضای خود را درگیر نموده و اینکه آنان قصد حمله به اشرف را داشته و می خواهند همه را دستگیر کنند با این افکار و شانتاژ ذهن نیروها را خراب کرده بودند در حالی که این گونه نبود.
نیروهای عراقی به مسئولین سازمان گفته بودند که در قسمت شمالی قرارگاه باید یک ایستگاه پلیس برقرار نمایند اما رجوی از این امر سر پیچی کرد. ضمن این که عراقی ها گفته بودند مگر شما نمی گویید “شهر اشرف ” یا به عربی همان “مدینه اشرف “!
سازمان به صراحت جواب داد بله ما دیگر نمی گوییم قرارگاه اشرف چرا که دیگر ادوات نظامی نداریم و از سوی آمریکا خلع سلاح شدیم حالا ما در شهر اشرف هستیم و فقط فعالیت سیاسی می کنیم. مسئولین عراقی به مسئولین سازمان گفتند اگر شما قبول دارید اینجا شهر است ما می خواهیم یک ایستگاه در داخل قرارگاه اشرف دایر کنیم تا مانند شهرهای دیگر عراق ، کنترل شهر اشرف را در دست داشته باشیم.
این در خواست بد جوری رجوی را عصبانی کرد و به مسئولین دستور داد به هیچ عنوان زیر بار درخواست عراقی ها نروند.
از قرار مسئولین عراقی هم به مسئولین سازمان زمان داده بودند و گفته بودند بعد از موعد مقرر مجبور خواهند بود به زور متوسل بشوند. رجوی پاسخ داده بود که اشرف مرز سرخ ماست به هیچ عنوان اجازه نمی دهیم نیروهای عراقی پایشان را در داخل قرارگاه اشرف باز کنند.
او می گفت اگر هزار هزار کشته هم بدهیم زیر بار درخواست دولت مستقل عراق نمی رویم. ناگفته نماند رجوی همواره به دولت مالکی می گفت مزدور و دست نشانده دولت ایران است به همین دلیل مالکی را قبول نداشتند و با او در تضاد بودند.
روز 19 فروردین فرا رسید و شب قبل ما که در مقر قرارگاه انزلی مستقر بودیم به ما دستور دادند که باید به خیابان 100 برویم و در میدان گلها مستقر شده و قرار شده بود که خط دفاعی تشکیل بدهیم و اجازه ندهیم عراقی ها از حد خیابان 100 جلوتر بیایند. نیروها بسیار نگران بودند از این نظر که چرا رجوی سماجت به خرج می دهد؟ چرا رجوی درخواست عراقی ها را که منطقی هم به نظر می آمد قبول نمی کند؟ نیروهای داخل تشکیلات می گفتند وقتی حفاظت قرارگاه اشرف در دست آمریکایی ها بود آنها در داخل قرارگاه ایستگاه داشتند و هر زمان که می خواستند می توانستند حتی سرزده و بدون این که از قبل اطلاع دهند وارد مقرات شوند و کنترل قرارگاه اشرف را در دست داشتند حتی مواردی بود من شنیده بودم آمریکایی ها سر زده به مقر زنان مستقر در قرارگاه اشرف رفته و آن محل را بازرسی کردند، رجوی هرگز نسبت به آمریکایی ها و حضور آنها در داخل قرارگاه اشرف اعتراضی نکرد.
کثافت کاری که نیروهای آمریکایی مستقر در اشرف می کردند وقتی نیروها به مسئولین می گفتند آنان عنوان می کردند که صدایش را درنیاورید و جایی مطرح نکنید. ولی وقتی نیروهای عراقی حفاظت قرارگاه اشرف را به عهده گرفتند نسبت به آنها حساس بودند و آنها را به داخل قرارگاه اشرف راه نمی دادند.
بالاخره لجاجت رجوی کار را به جایی رساند که تعدادی بسیار زیادی از نیروهای سازمان کشته شده و بسیاری هم مجروح شدند، متاسفانه رجوی همین را می خواست قصدش این بود با کشته سازی مظلوم نمایی کند و جای پایش را در قرارگاه اشرف سفت کند. آخر آن لجاجت به کجا رسید در نهایت تسلیم شد و با خفت و خواری اشرف را ترک و در نهایت سر از آلبانی در آوردند و اکنون هم سعی دارند با خون کشته های 19 فروردین به بازیهای کثیف سیاسی خود ادامه دهد و از خونشان ارتزاق کند.
محمد رضا گلی اسکاردی