حوالی ساعت ۶.۳۰ صبح ۲۱ فروردین ۱۳۷۸، صدای شلیک گلوله آرامش و سکوت خیابان شهید فربین محله کامرانیه در شمال تهران را شکست. گلوله از کلت فردی شلیک شده بود که با لباس پاکبانها خودش را به ماشین سرلشکر علی صیاد شیرازی، جانشین رئیس ستاد کل نیروهای مسلح رساند و او را به شهادت رساند. نشریه سازمان مجاهدین خلق در شماره فوقالعاده ۲۱ فروردین خود با تیتر”سرلشکر بسیجی صیاد شیرازی کیفر یافت” ضمن قبول مسئولیت این ترور، شادی خود از ترور صیاد را عمومی کرد.
شهید علی صیاد شیرازی که چندی قبل از این واقعه به درجه سرلشکری ارتقاء یافته بود، پس از شهادت درجه سپهبدی گرفت.
دو روایت درباره علت ترور شهید صیاد وجود دارد. یک روایت این است که او ۱۱ سال پس از مرصاد، به تلافی ضربهای که به گروه رجوی در این عملیات زده بود هدف قرار گرفت و به شهادت رسید. این روایت از آن جهت طرفداران زیادی دارد که یک سال قبل از آن یعنی در شهریور ۱۳۷۷ سیداسدالله لاجوردی دادستان انقلاب تهران در دهه ۶۰، در حالی که هیچ مسئولیتی نداشت در مغازه روسری فروشی خود به ضرب گلوله عوامل سازمان ترور شد. روایت بعدی نیز این است که صدام در پاسخ به سوءقصد نافرجام به یکی از فرزندانش که معتقد بود کار ایران است، دستور یک عملیات انتقامی را به سازمان داد.
ضارب شهید صیاد که بود؟
اخبار ضد و نقیضی وجود دارد، اما تا جایی که میدانیم، ضارب شهید صیاد شیرازی هیچ وقت دستگیر نشد. فرزند شهید صیاد شیرازی که زمان ترور در آن صحنه حضور داشت، ترور را به این صورت روایت کرده است: “در روز ترور من و برادرم برای رفتن به مدرسه آماده شده بودیم و قرار بود که پدرم ما را به مدرسه برسانند. بنده کمی زودتر وارد حیاط شدم و پدرم از حسینیهای که در طبقه پایین منزل ما بود با دو کیفی که در دست داشتند خارج شدند و آن دو کیف را در صندق عقب ماشین تویوتایی که داشتند قرار دادند و بنده هم کیف مدرسه خودم را در ماشین گذاشتم و درب پارکینگ را باز کردم و ایشان ماشین را ساعت شش و ۳۰ دقیقه بود که از پارکینگ منزل خارج کردند و چند دقیقهای برای اینکه برادرم هم به ما ملحق بشوند در مقابل درب منزل توقف کردند.
در این لحظه من مشغول بستن درب پارکینگ بودم و شخصی را دیدم که با لباس نارنجی رنگ شهرداری در حالی که ماسک به صورت و یک جارو در دست داشت، و در حالی که مشغول جارو زدن زمین بود به ماشین نزدیک شد و نامهای را به پدرم داد و در حالی که پدرم مشغول مطالعه این نامه بودند، این فرد اسلحهای را از لباس خودش خارج کرد و چهار گلوله به سر ایشان شلیک کرد و به سرعت به سمت کوچه پایینی منزل ما فرار کرد و در همان لحظه صدای موتوری را شنیدم؛ لذا به احتمال زیاد این فرد تنها نبود. وقتی بنده صدای تیر را شنیدم به سمت ماشین حرکت کردم و پدرم را غرق در خون دیدم و دیگر اعضای خانواده نیز که صدای شلیک را شنیده بودند به سمت درب منزل آمدند و ما به سرعت ایشان را به بیمارستان رساندیم ولی به دلیل اینکه گلولهها به نقطه حساس بدن ایشان یعنی سر، مغز و جمجمه اصابت کرده بود به فیض شهادت نائل شدند.”
روایت دستور صدام
سال ۱۳۹۴ یک بحث تاریخی میان چند طرف در گرفت که دلیل به وجود آمدن آن، ریشهیابی علت ترور صیاد شیرازی بود. ۵ مرداد ۱۳۹۴ این مطلب به نقل از امیر سرتیپ پوردستان فرمانده نیروی زمینی ارتش به مناسبت سالگرد عملیات مرصاد، در خبرگزاریها منتشر شد: “پس از پایان جنگ تحمیلی که حالت نه جنگ و نه صلح بر مرزها حاکم بود، مجاهدین خلق فعالیتی را در مرزها انجام دادند و شهید صیاد شیرازی که در آن زمان به عنوان مسئول بازرسی ستاد کل نیروهای مسلح مشغول فعالیت بود، احساس مسئولیت کرد و با شناخت خوبی که از منطقه و نیروها داشت، به پایگاه کرمانشاه رفت و با بالگرد ۲۱۴ هوانیروز عملیات شناسایی از منطقه را انجام داد و در نهایت با ساماندهی و تدابیر ویژه خود با کمک و هدایت نیروها، ضربه مهلکی در عملیات مرصاد به مجاهدین خلق وارد کرد و مجاهدین خلق مجبور به عقبنشینی شدند. به دنبال این موضوع، مجاهدین خلق منتظر فرصتی بودند تا صیاد شیرازی را به شهادت برسانند که سرانجام در ۲۱ فروردین ۷۸ موفق به انجام این کار شدند، در حقیقت دلیل اصلی ترور هم ضربهای بود که به مجاهدین خلق در عملیات مرصاد وارد شد.”
این سخنان با واکنش محمد درودیان، پژوهشگر جنگ ایران و عراق مواجه شد. او اشتباهات تاریخی این روایت را یادآوری کرد:
“۱. زمان عملیات مرصاد پنجم مرداد سال ۱۳۶۷ و قبل از برقراری آتشبس میان ایران و عراق، و در اوج درگیریهای نظامی و امنیتی بود، در حالی که در اظهارات فرمانده محترم نیروی زمینی ارتش، به فعالیت مجاهدین خلق “پس از پایان جنگ تحمیلی که حالت نه جنگ و نه صلح بر مرزها حاکم بود”، اشاره شده است.
۲. شهید صیاد در زمان عملیات مرصاد، نماینده امام در شورایعالی دفاع بود. در حالی که در اظهارات امیر پوردستان، از شهید صیاد به عنوان “مسئول بازرسی ستاد کل نیروهای مسلح” نام برده شده است.
۳. در این اظهارات، عقبنشینی مجاهدین خلق در عملیات مرصاد به فعالیتهای شهید صیاد نسبت داده شده است. با فرض اینکه به گفته ایشان شهید صیاد معاون بازرسی ستاد کل بوده، در حالی که هیچ نیرویی تحت فرماندهی ایشان نبوده، چگونه امکان دارد عقبنشینی مجاهدین خلق ناشی از عملکرد ایشان باشد؟ در حالی که باید شکست مجاهدین خلق را مستند به عملکرد نیروهای میدان نبرد و نه صرفاً به شناخت و یا شهامت کمنظیر شهید صیاد و حضور میدانی ایشان ارجاع داد.
۴- درباره علت ترور شهید صیاد از سوی مجاهدین خلق که به گفته ایشان در ۲۱ فروردین سال ۱۳۷۸ انجام شد، این پرسش وجود دارد که آیا شهید صیاد به دلیل نقشی که در عملیات مرصاد داشت، از سوی مجاهدین خلق ترور شد؟
عملیات مرصاد در مردادماه سال ۶۷ انجام شد، در حالیکه ترور شهید صیاد شیرازی در ۲۱ فروردین سال ۷۸، یعنی ۱۱ سال بعد صورت گرفت. شهید صیاد در حالی ترور شد که تنها یک سرباز به عنوان راننده در اختیار داشت که آن هم در روز ترور، همراه وی نبود و هیچ فرد دیگری از وی محافظت نمیکرد؛ بنابراین در تمام این سالهای پس از عملیات مرصاد، سازمان مجاهدین خلق به شهید صیاد دسترسی داشت، اما نه تنها علیه ایشان، بلکه هیچ عملیاتی را با هدف انتقام از کسانی که در عملیات مرصاد شرکت داشتند، انجام نداد. زیرا رفتار این سازمان تحت کنترل عراق بود و صدام به دنبال اقدام امنیتی در ایران نبود. با این توضیح، ترور شهید صیاد از سوی مجاهدین خلق، ارتباط مستقیم با نقش ایشان در عملیات مرصاد نداشت. برابر اسنادی که با دستگیری عامل ترور شهید صیاد و بعدها با سقوط صدام به دست آمد، اقدام مجاهدین خلق برای ترور شهید صیاد، سفارش صدام و در واکنش به اقدامی بود که با ترور فرزند وی “عدی” صورت گرفت. برابر این اسناد، صدام ترور آیتالله هاشمی رفسنجانی یا یکی از فرماندهان موثر دفاع مقدس را پیشنهاد میکند که مجاهدین خلق به دلیل ناتوانی برای عبور از حلقه حفاظتی این افراد، ترور شهید صیاد را به عنوان یک هدف انتخاب کرد.” او سپس به تصاویر جلسات اعضای رده بالای گروه رجوی و سرویس اطلاعاتی صدام (نوار شماره ۷۰) اشاره میکند که پس از سقوط نظام صدام به دست ایران افتاد.
فرمانده ترور که بود؟
۱۰ شهریور سال ۱۳۹۲ در جریان حمله مسلحانه نیروهای ناشناس به اردوگاه اشرف در عراق، فردی به نام زهره قائمی نیز کشته شد. در جریان این عملیات که گروه به نام فرزندان انتفاضه شعبانیه مسئولیت آن را بر عهده گرفتند، بیش از ۵۰ نفر از اعضای گروه رجوی کشته شدند. روزنامه جام جم ۱۳ شهریور نوشت: “با گذشت سه روز از درگیریهای پادگان اشرف، رسانهها جزئیات بیشتری از نفرات به هلاکت رسیده سازمان مجاهدین خلق در این اردوگاه را منتشر میکنند.
زهره قائمی را که در سال ۱۳۷۸ مسئولیت عملیات ترور سپهبد شهید علی صیاد شیرازی را برعهده داشت یکی از مجاهدین خلق به هلاکت رسیده در درگیری اخیر اردوگاه اشرف عنوان کرد. قائمی جزو محافظان مسعود رجوی و معاون مریم قجر عضدانلو (رجوی) بود که در شورای مرکزی این گروه تروریستی نیز حضور داشت. وی پس از مجروح شدن، طی یک درگیری در سال ۲۰۰۹ با هلیکوپتر به بیمارستان ارتش آمریکا در بغداد منتقل شده و تحت درمان قرار گرفته بود. پس از استقرار مجاهدین خلق در کمپ لیبرتی، وی به همراه تعدادی دیگر از اعضای فرقه رجوی در پادگان اشرف مستقر بود و مسئولیت این پادگان را برعهده داشت.”
سایت فرارو